زمان : 19 Esfand 1403 - 07:16
شناسه : 211984
بازدید : 2507
شباهت کشش بازار و جلسه‌های لیزر طنز؛ شباهت کشش بازار و جلسه‌های لیزر یزدفردا: اتحادیه تعاونی‌های لبنی: «لبنیات گران نمی‌شود؛ چون بازار کشش ندارد.»

راضیه حسینی: ما تابه‌حال فکر می‌کردیم چیزی به نام «بی کششی» یا «ایست کشش» در بازار وجود ندارد و اصلاً تعریف نشده است. در واقع چند چیز است که هرگز انتهایش دیده نشده، مثل تمام قول و وعدۀ مسئولان، آخرین جلسۀ لیزر، و همین‌طور تمام‌شدن کشش بازار!

همیشه بازار فراتر از انتظار و تصور ما کش آمده است. هروقت با خودمان گفتیم: «این‌قدر دیگه امکان نداره» دقیقاً در همان لحظه طوری کش آمد که همان ‌ «این‌قدر» برای‌مان آرزو شد.

تجربه نشان داده است هروقت هرجا سخن از گران نشدن و تمام‌شدن گرانی و ثبات قیمت و این قبلی حرف‌ها به میان آمد، قرار است یک رکورد جذاب در زمینۀ کشش بازار ثبت شود و این جملات فقط برای جذاب‌تر شدن داستان است. مثل نمایش‌های پهلوانی قدیمی که هرچه زنجیر دور بازوی پهلوان، ضخیم‌تر و بیشتر، و امکان باز شدنش محال‌تر بود، نمایش جذاب‌تر و دیدنی‌تر می‌شد. همه می‌دانستند سر آخر زنجیر پاره خواهد شد، ولی باز هم برخی می‌گفتند: «نه دیگه. این دفعه نمی‌تونه. زور اینو نداره.» ولی در کمال ناباوری، پهلوان، زور این را هم داشت!

کشش بازار هم همین است. همه می‌گویند: «این دیگه آخرشه. از این بیشتر کش نمی‌یاد.» ولی باز هم کش می‌آید و باز هم همه چیز گران می‌شود و باز هم ما مردم مجبور می‌شویم برای زنده‌ماندن بخریم و باز هم فرصت های صادراتی برای آن محصولاتی که از کف ما  رفته فراهم شده است و…

البته این وسط هم بعضی مردم از معرکۀ کش‌آمدن جا می‌مانند. آرام از نمایش خارج می‌شوند و بین شلوغی، کسی متوجه رفتن‌شان نمی‌شود. همه محو نمایش‌اند.

یکی از وسط گود دست بر هم می‌کوبد و داد می‌زند: «ببینید این دفعه چی می‌شه. آی مردم؛ یعنی بازار می‌تونه بازم کش بیاد؟ بیاید این‌ور و ببینید چه خبره. جا نمونید از این معرکه.»

اما بعضی‌ها می‌روند. جا می‌مانند. از یک جایی به بعد دیگر توان همراهی ندارند و خسته از دویدن و نرسیدن به انتهای مسیر کشش، می‌روند. هیچ‌کس هم نمی‌فهمد که کجا می‌روند و چه می‌کنند. همۀ نگاه‌ها به کش‌آمدن است و کسی با آدم‌های خارج از گود کاری ندارد.