فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی
جام می مغانه هم با مغان توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
شرح لغت: گلبانگ سربلندی: بانگ بلند و خوش سرافرازی
۱- باید خود را برای کارهای مهمتر آماده سازی زیرا مقدمات آنها فراهم شده. به درایت و کیاست و سرعت عمل شما نیاز دارد. بنابراین خود را از تار و پود تردید رها کن و دل به دریا بزن و اقدام کن.
۲- حضرت حافظ در بیت های ششم، هفتم و هشتم می فرماید:
* صاحبدلان هر دو جهان را در یک لحظه در راه محبوب نثار می کنند. بلی کار عشق است و در این قمار در وهله اول باید سرمایه جان را باخت.
* اگر دولت وصل تو دری که به روی عاشق بگشاید، بدین خیال می توان پیشانی بر درگاه سائید و دست و پایی زد و کوشش کرد.
اکنون که قصد انجام کار و فعالیت جدیدی را داری راهی را انتخاب کن که از آن نفعی به تو و دیگران برسد و علاوه بر سود مادی، نفع معنوی نیز همراه داشته باشد. تنها به فکر مادیات نباش که در لباس درویشی هم میتوان خوشبخت و سعادتمند زندگی کرد.