زمان : 30 Dey 1388 - 22:26
شناسه : 21175
بازدید : 4298
خليل‌طهماسبي‌درگزارش اداره‌آگاهي‌ازاعدام رزم‌آرا: من شر «رزم آرا» را از سر مسلمانان كوتاه كردم خليل‌طهماسبي‌درگزارش اداره‌آگاهي‌ازاعدام رزم‌آرا: من شر «رزم آرا» را از سر مسلمانان كوتاه كردم

خليل‌طهماسبي‌درگزارش اداره‌آگاهي‌ازاعدام رزم‌آرا:

من شر «رزم آرا» را از سر مسلمانان كوتاه كردم


یزدفردا: خليل طهماسبي در اولين بازجويي خود نوشته است: من چون تشخيص دادم رزم‌آرا مردي خائن و وطن‌فروش است در صدد برآمدم تا شرش را از سر يك عده مسلمانان كوتاه كنم تا امثال آنها نتوانند براي يك مشت ملت فقير ايران گربه رقصاني كنند.

آن چه مي خوانيد، متن كامل گزارش اداره آگاهي تهران است درباره اعدام انقلابي نخست وزير وقت ، «سپهبد رزم آرا» و دستگيري و بازجويي اوليه از شهيد استاد خليل طهماسبي:

محترما به عرض مي رساند ساعت 11 و ربع روز 16/12/29 اتومبيل جناب آقاي رزم‌آرا نخست‌وزير،‌جلو مسجد شاه واقع در ابتداي خيابان شرقي بوذرجمهري متوقف، شخص معظم‌له با جناب آقاي علم وزير كار از آن پياده و از پله‌هاي جلو خان پايين آمده و پس از گذشتن از درب بزرگ،‌ دالان را طي و از سمت راست به صحن مسجد وارد موقع رسيدن به جلو حوض بزرگ،‌ناگاه شخص كوتاه اندامي از طرف راست محوطه از ميان جمعيت پشت سر پاسبانان با سرعت خود را پشت معظم له رسانيده و با اسلحه كمري كه در دست داشته، بيدرنگ سر معظم له را از پشت سر هدف قرار و به ضرب 3 گلوله مشاراليه را از پاي در آورده كه مامورين مراقب (اللهيار جليلوند - لطيف طاحوني - مصطفي پازوكي)‌اسلحه او را اخذ و مرتكب كه قصد فرار را داشته به وسيله حيدري و محمد پاسبان مامور محل دستگير و به كلانتري بخش 8 اعزام و در وارسي بدني يك جلد قرآن مجيد كه روي جلد آن قطرات خون مشهود است با يك برگي كه عبارات عربي و فارسي در فضيلت جهاد نوشته با يك قبضه كارد كشف و با خود او به اين اداره اعزام و جسد مرحوم رزم‌آرا در بيمارستان سينا مورد معاينه پزشك قانوني واقع و پس از صدور جواز دفن به مسجد سپهسالار و از آنجا به آرامگاه خانوادگي فرستاده و به خاك سپردند. از مرتكب كه طبق گواهي شهود،‌شخصا به قتل مرحوم رزم‌آرا اقدام نموده بود با حضور آقاي دادستان بازجويي شده،‌بدوا خود را عبدالله رستگار نجار و از جريان منكر ولي در جلسه دوم كه با حضور آقاي بازپرس شعبه 1 و شخص دادستان وقت تهران بازجويي شده،‌صريحا به ارتكاب قتل مرحوم رزم‌آرا اعتراف و در مورد انكار اوليه چنين اظهار داشت: "علت عدم اظهارم براي آن است "‌كه رفقا و عائله‌ام گرفتار نشوند. من خليل طهماسبي فرزند ابراهيم،‌شغل نجار هستم.

من نمي‌گويم سمندرباش يا پروانه‌باش / چون به فكر سوختن افتاده‌اي مردانه باش
بلي. من طهماسبي هستم و باكي از كشته شدن ندارم. براي اينكه خداي متعال مي‌فرمايد:
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
پس شما اين را مسلم بدانيد كسي كه شخصيتي را تشخيص داد خائن به دين و مملكت است مي كشد،‌ترس از كشته شدن ندارد. آنها زنده‌اند. ما معتقد به اين حقايق هستيم. شما مسلما بدانيد اين دنيا حكم كاروانسرايي دارد كه يك مسافرت ده فرسخي،‌انسان را وا مي‌دارد يك شب در آن منزل كند و كساني كه براي خوشگذراني دو روزه شكم كثيف خود را آلوده به همه نوع كثافتي مي‌كنند و مرتكب هر نوع جنايت نسبت به دين و مملكت مي‌شوند،‌آنها اشخاص پست و خيلي ناتوان و قوه فكري آنها ضعيف است. آنها فكر نمي‌كنند كه خداوند روز حساب گريبان آنها را گرفته و به كيفر اعمالشان مي‌رساند. اين را شما بدانيد كه اينجا مملكت آل محمد [صلي الله عليه وآله وسلم] است كساني كه تشخيص بدهند خائنين در راس كار حكومت مي‌كنند دير يا زود آنها را از روي زمين به ياري خدا برمِي‌اندازند. رزم‌آرا شخصي بود كه در دوران ستاد ارتش كه در رأس آن قرار گرفته بود،‌قضيه جنگ آذربايجان را به وجود آورد. رزم‌آرا كسي بود كه يك مشت مسلمان را وادار به جدال كرده و در دوران نخست‌وزيري خود برخلاف عقيده ملت و به خلاف قوانين خدايي،‌ ملت ايران را پيش دول اروپا،‌خواه روس و يا انگليس و يا آمريكا،‌پست و بي‌كفايت و بيكاره و عاري از هر قدرت و علمي معرفي نمود. كسي كه از حقايق اسلام تجاوز نمود و در مقابل اين گونه اشخاص،‌آبروي ششهزار ساله ملت ايران را ببرد و بگويد ملت ايران قابل ساختن لوله هنگ نيست و يك كارخانه سيمان را نمي‌تواند اداره كند و برخلاف ميل ملت،‌شاهرخ جاسوس انگليس را كه چندي قبل در برلن به ايران و ملت ايران فحش مي‌داد،‌ در رأس كار بياورد و هر روز از اجتماعي به نام طرفداران صلح، كه عبارت از توده‌ايها هستند،‌دفاع كند و نفت كه مال ملت ايران است،‌ رزم‌آرا به نمايندگي چنين اشخاصي مي‌گويد ما نمي‌توانيم بهره‌برداري كنيم و مانند فروهرهاي خائن را پشتيباني مي‌كند و مانند دكتر طاهريها را حمايت مي‌كند؛ پس چنين اشخاصي كه در جامعه مايه فساد و برهم ريختن فراد مردم و نابودي مردم هستند،‌ مانند سرطاني مي‌باشند كه اگر به يك نقطه ريشه بدواند ساير اعضاي بدن را مجروح خواهد كرد و يا مانند مرض سياه‌زخمي مي‌باشند كه اگر سربند را قطع نكنند،‌ ممكن است به نقاط بالاتر بدن سرايت كرده و يك عضو نفس محترمي را از بين ببرد.
من چون تشخيص دادم رزم‌آرا مردي خائن و وطن‌فروش است در صدد برآمدم تا شرش را از سر يك عده مسلمانان كوتاه كنم تا امثال آنها نتوانند براي يك مشت ملت فقير ايران گربه رقصاني كنند. شما يقين بدانيد اگر مطابق قوانين اسلام در اين مملكت حكمفرمايي شود،‌اشخاصي هستند كه پي به اين آيه برده باشند (پيكار كنيد تا به جاي لكه‌هاي مذلت دامن خود را به خون آغشته كنند.)11 مانند حسين بن علي (\)‌كه در 12 هراز و سيصد سال قبل مبارزه كرده، عليه ظلم و بيدادگري يزيد پليد،‌كه مانند او و پيروانش در اين وطن خراب و در اين محيط بي‌تقوي حكومت مي‌كند،‌قيام فرمود الخ بنابراين شرايط كه پيشوايان بزرگ عالم اسلام مانند علي (ع) براي ما راه را بازگذارده‌اند.
شما آقايان بدانيد كه اين عمل را بنده كرده‌ام و همين عمل كه رزم‌آرا را كشتم و قصدم جز براي خدا چيز ديگري نبوده. من بيش از 26 سال يا 27 سال است كه از عمرم مي‌گذرد و فرضا 26 يا 27 سال ديگر با اين مذلت و بدبختيها كه ناظر جريان آن هستم به زندگي ادامه دهم. چون يك فرد اين جامعه هستم در خيابان لاله‌زار مردم را دسته به دسته مي بينم كه در پي اعمال زشت و رقاصي در كاباره‌ها 13 و سينماها مي‌روند و شكم كارد خورده خود را آلوده به شراب و كنياك مي‌كنند و زنان فاحشه را در كاباره‌ها لخت مي‌رقصانند،‌فكر نمي‌كنند كه اينجا مملكت اسلامي است. برخلاف قانون اساسي و قرآن قدم برمي‌دارند. با گفتن دروغ و گرفتن رشوه و يا براي گرفتن يك درجه و يا تحصيل مقام رياست يك اداره و مدير،‌كلي زن خود را به پيشگاه مافوق خود مي‌برند و با چشم خود اين همه خيانتها را مرتكب مي‌شوند و ناظر اين هستند كه مردم گرسنه و لخت،‌شبها در گوشه خيابانها با خوردن گرد و خاك اتومبيل يك مشت وطن‌فروش بيجا و بي‌دوا و بي‌غذا شب را صبح مي‌كنند. آخر اينها خجالت نمي‌كشند كه نام خود را مسلمان مي‌گذارند؟ اميرالمومنين علي (ع) در دوران زمام‌داري خود شبها با گرسنگي به سر مي‌برد و مي‌فرمود شايد يك مسلماني در يمن گرسنه بخوابد. من هم زمام‌دار آنها هستم بايد گرسنه بخوابم تا با آنها تشريك مساعي كرده باشم. فرقي با زمام‌داران امروزه ما ندارد. مطابق قانون اساسي ما شاه،‌وزير، وكيل، كارمند، پاسبان، سرباز، قسم مي‌خورند و مِي‌گويند ما شيعه اثني و عشريه هستيم و مروج مذهب اسلام مي‌باشيم. آيا شراب فروسي و يك رسومات يك كيلومتر در يك كيلومتر مسافت جزء‌ كدام يك از تعاليم قرآن و قانون اساسي است كه دولت ماليات آنها را گرفته و حقوق پاسبان و سرباز را از آن بدهد. آيا اين مسائل قابل تطبيق با قرآن است؟ اينها كه مي‌گويند ماها مي‌آييم، اينطور از قرآن حمايت مي‌كنند كه در شب رحلت حضرت فاطمه زهرا عليهاسلام به عوض قرآن در راديو ساز و آواز و موسيقي بزنند. واقعا شرم‌آور است كه اينها مي‌گويند ما مروج دين اسلام و شيعه ]اثني و عشري[ 14 هستيم. فعلا ديگر عرضي ندارم.
راجع به روز قتل اظهار مي‌دارد صبح ساعت 9 آن روز آمدم مسجد شاه. از اواسط حكومت رزم‌آرا ناظر اين جريان بودم به طوري كه در صفحات قبل ذكر كردم كه اين شخص مرتكب چه عملياتي شده است از آن موقع اين نوع جنايات را در مغز خود جمع كرده و در صدد بودم تا به وسيله‌اي او را از پاي درآورم و شر او را از سر شيعيان علي ]عليه‌السلام[ 15 كم كنم يك روز در صفاييه با چند نفري كه هويت آنها را نمي‌دانم پنج ماه قبل تقريبا نشسته و مشغول صحبت در اطراف جناياتي كه هيئت حاكمه مي‌نمايند شده ]به[ يكي از از اشخاص مزبور كه براي اولين مرتبه آنها را ديده بودم گفتم اگر وسيله داشتم او را به جهنم مي‌فرستادم و خود را از نظارت اين جنايتها راحت مي‌كردم و در همين گفتگو بوديم كه آن چند نفر رفتند جز يك نفر كه شخصي بلند بالا و سفيد چهره و مو زرد بود به من گفت اگر تو وسيله بخواهي من يك پارابلوم دارم مي‌فروشم گفتم چند؟ گفت يكصد و هشتاد تومان. من او را تا صد و بيست تومان حاضر كردم و او از من قول گرفت كه هفته ديگر در همان سرزمين به او پول بدهم و او هم در عوص پارابلوم را بدهد. من چون دكاني پشت مسجد سپه‌سالار داشتم و با تقي خرمي شريك بودم،‌شركت خود را به او واگذار و وجهي براي امرار معاش خود از او گرفته كه از آن پول يكصد و بيست تومان دادم و اسلحه را گرفتم. مدت يك ماه اين اسلحه با من بود. چند مرتبه درب منزل رزم‌آرا رفتم كه او را هدف قرار دهم. موفق نشدم تا ديروز در مسجد سلطاني كه شب آن روز به وسيله روزنامه اطلاعات مطلع شدم كه در آنجا مجلس ترحيم است،‌ حاضر شدم و رزم‌آرا را در آنجا ديدم. وقت را فرصت دانستم و جلو رفته با تشخيص خودم كه با فكرم تطبيق كرده بود او را از پشت سر تير زدم. سر او را هدف قرار دادم. چون شلوغ شد فرار كردم و مرا گرفتند و به كلانتري بردند.
پس از رسيدن تحقيقات به اينجا اسلحه كمري كه از او به وسيله مامورين مربوطه در مسجد شاه گرفته شده بود به او ارائه گرديد. پس از ملاحظه دقيق و مراجعه مختصري به شماره‌هاي اسلحه مزبور اظهار كرد اين اسلحه من است كه با او رزم‌آرا را هدف قرار دادم. نظر به كشف يك جلد قرآن مجيد و يك برگ كاغذي كه در آن به عربي و فارسي احاديثي در فضيلت جهاد در راه خدا نوشته شده و در قسمت بالاي آن با مداد قيد گرديده (آزاد 2435) به دست آمده بود، مورد توجه واقع و در آن خصوص تحقيق شده،‌معلوم گرديد شماره مزبور شماره تلفن آقاي مهندس كشاورز برادر آقاي كشاورز صدر مي‌باشد علي هذا از طرف بازپرس شعبه 1 تهران قرار بازداشت موقت او صادر و پس از ابلاغ و اعتراض او از طرف دادگاه شعبه 19 جنحه تأييد گرديد.
در روز وقوع قضيه و فرداي آن روز طبق دستورات آقايان دادستان و بازپرس مربوطه براي دستگيري و تعيين همدستان خليل‌الله طهماسبي اقدامات لازم معمول و مالا معلوم شد،‌خليل نامبرده يكي از فداييان اسلام و به نام اعتراض به تبعيد آقاي كاشاني از نقطه نظر مخفي شدن نواب صفوي و انتخابات ]دوره[ 16 شانزدهم كه نيز آغاز گرديده بوده با همدستان و ياران خود به منظور ملاقات علما به شهرستان قم رفته و با مزاحمت حضرت آيت‌الله بروجردي تقاضاي عودت آقاي كاشاني را نموده و بعد از مراجعت به تهران از طرف دادسراي نظامي تحقيق و به واسطه عدم وقوع بزه آزاد و متعاقب آن قضيه،‌ تقل مرحوم هژير به ميان آمد و سيدحسين امامي قاتل خود را وابسته و هواخواه اقليت و يكي از طرفداران سازمان نظارت بر انتخابات دوره شانزدهم، كه از طرف اقليت تأسيس شده بود، معرفي نمود و در محل مورد بحث جمع و يكي از آنها نيز خليل طهماسبي بوده از طرف فرمانداري نظامي مورد تحقيق و بازجويي قرار و بعدا به واسطه عدم دليل آزاد گرديده و در سال 29 هم به علت نزاع با سيدمحمد حايري‌نيا محصل دانشكده معقول و منقول، كه نسبت به آقاي كاشاني اظهاراتي كرده بوده، نزاع كرده و از طرف مقامات قضايي به قيد كفيل آزاد شده بوده بنابراين پرونده‌هاي مزبور جمع‌آوري و ضميمه گرديده است و نيز از هر يك تقي خرمي و ماموريني كه در محل بوده‌اند بازجويي شده تقي خرمي در مورد شركت با خليل و فسخ شركت خود با او به واسطه اينكه سر كار حاضر نمي‌شده و به دكان نمي‌رفته، تأييد و هر يك از اللهيار جليلوند و لطيف طاحوني و مصطفي پازوكي گواهي دادند كه خليل،‌مرحوم رزم‌آرا را ترور نموده و آنها آن را تصديق و اسلحه او را گرفته و در اثر ازدحام جمعيت قصد فرار را داشته كه ساير مامورين او را دستگير نمودند. هر يك از حيدري و محمدي مامورين نيروي احتياط كلانتري انتظامي و سرپاسبان خوشكلام نيز گواهي به مراتب ارتكاب خليل در حضور آقاي بازپرس ابراز داشتند. در جريان اقدام روزنامه اصناف شماره 15 و نبرد ملت شماره 19 و هر يك از روزنامه‌هاي باختر و امروز و آهنگران و روزنامه شماره 244 به سوي آينده و آتش مطالبي در اطراف خليل طهماسبي و محركين،‌او كه جمعيت فداييان و رهبر آنان نواب صفوي است،‌ باشند انتشار دادند و نظر به اينكه مفاد مندرجات روزنامه‌هاي نامبرده محرز نمودند كه سيد ]مجتبي[ 17 نواب صفوي با عده ]اي[ از پيروان خود ]اذهان[ 18 عمومي را به وسيله نشر بيانيه و اعلاميه و منعكس نمودن نامه داير به بركناري جناب آقاي علاء نخست‌وزير وقت از هيئت دولت مشوب كرده و متعاقب قتل مرحوم رزم‌آرا دكتر زنگنه نيز در دانشگاه مقتول گرديد و پس از اعلام حكومت نظامي و وصول اطلاعات دقيقي كه از اجتماع نواب صفوي و عبدالحسين واحدي و حسين كرباسچيان مدير نبرد ملت در منزل حسن باباعلي حاكي بوده و اعلام اينكه اجتماع مزبور براي آن است كه جهت قتل تيمسار سرلشگر حجازي و سايرين توطئه و ]مرخصه[ 19 مي نمايند و مالا ممكن است كه عده‌اي از سناتورها از قبيل نصرت‌الله صباء]،[ مؤيد ثابتي حشمت‌الدوله و محمدعلي مقدم و ابوالقاسم نجم به سرنوشت دكتر زنگنه دچار شوند،‌طبق نامه شماره 26 فرمانداري نظامي مامورين مربوطه به منزل حسن باباعلي واقع در نزديكي قبرستان دولاب مراجعه،‌سيدعبدالحسين واحدي، سيدهاشم حسيني، اميرعبدالله كرباسچيان مدير روزنامه نبرد ملت، حسن باباعلي و محمد وابوالقاسم نامان نوري و سيدحسين كمالي با دو قبضه اسلحه كمري به قرار صورت مجلسهاي مربوطه پس از مختصر مقاومت و شليك يك تير دستگير و چون نواب صفوي و رفيعي و همدستان ديگر آنها حضور نداشتند،‌عده مذكور را به اداره آگاهي جلب و به استناد ماده 5 قانون حكومت نظامي بازداشت و مقداري اسناد و مداركي كه حاكي از نام عده ]اي[ از فداييان اسلام و مسلمانان مجاهد و اشخاص كه متقبل قتل عده ]اي[ شده بودند، به شرح مندرجه در اوراق مربوطه كه ضميمه پرونده عمل و نام خليل طهماسبي نيز در ضمن آنها قيد بوده از جيب سيدعبدالحسين واحدي كشف كه خلاصه قسمتي از آنها به شرح زير درج و مفروض مي‌دارد: دانشگاه، دارالفنون، احرار، و قدوسي خيابان اسلامبول و لاله‌زار غلامعلي جعفري، مسجد شاه و بازار بزازها و سبزه ميدان، اصغر كفاش، بازار استاد خليل كه عمل خود را در مسجد شاه نسبت به مرحوم رزم‌آرا انجام داده. چهارسو كوچك اسمعيلي - چهارسو بزرگ طلاچي - سينماهاي مهم سيدجعفر پسر عمو- ناصرها و پس از احضار رضاي قدوسي و علي‌اصغر ذوالفقاري و حسين اكبري و سيدمحمد واحدي برادر سيدعبدالحسين و عباس جلايي و علي احرار كه به موجب دستور كتبي فرماندار نظامي مورد تعقيب بودند با پرونده كار به دادسراي نظامي تسليم و به لحاظ كشف اوراق و اسناد مورد نظر از سيدعبدالحسين واحدي و سيدمحمد واحدي و مدير نبرد ملت به وسيله سيدحسين كمالي،‌نماينده و مخبر روزنامه نبرد ملت بوده و دو فقره فيلم كمالي و عده فداييان اسلام و اينكه كليه اسناد مزبور مخصوصا عين نامه كه نواب صفوي خطاب به جناب آقاي علا نوشته و در روزنامه سابق‌الذكر منعكس بوده،‌حاكي از همكاري اشخاص مورد بحث با نواب صفوي و خليل طهماسبي بوده و چون در صورت مكشوفه هر يك از رضاي قدوسي و علي احرار را با تعيين محل عمليات آنان را نام برده بوده‌اند و مخصوصا با ذكر كليه اين قبول كرده‌اند در صورت مكشوفه قيد شده بوده به استناد نامه شماره 96 آقاي دادستان تهران دخالت آنها در جريان قتل مرحوم رزم‌آرا و توطئه بر عليه حكومت ملي مسلم گرديده بود علي هذا عباس و كمالي آزاد و از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 هم مورد تعقيب قرار ]داده[ 20 خلاصه اظهارات آنها ذيلا به عرض مي‌رسد:
1. خليل طهماسبيان معروف به طهماسبي 26 ساله بدون عيال و اولاد،‌داراي شناسنامه شماره 302 يا 304 شغل نجار، كوته اندام ساكن خيابان نايب‌السلطنه منزل پدري فزرند ابراهيم داراي سواد مختصر به قدر خواندن قرآن و امضا مسلمان، تبعه ايران صريحا به ارتكاب قتل مرحوم رزم‌آرا در روز 16 اسفند ماه هزار و سيصد و بيست و نه اعتراف و اسلحه خود را پس از ملاحظه شماره‌هاي آن شناخته و اقرار كرده كه با آن مبادرت به قتل مورد بحث نموده و ضمنا علاوه نمود كه اسلحه مورد بحث را از شخص بلنداندامي كه موي آن زرد بوده به مبلغ هزار و دويست ريال خريده است. با تفهيم تبصره و آخرين دفاعيات طبق قرار،‌موقتا بازداشت گرديده است.
2. اميرعبدالله كرباسچيان فرزند محمدباقر داراي عيال و اولاد و سواد و شناسنامه شماره نمي‌داند، ساكن خيابان اميريه كوچه قلمستان،‌ بلنداندام مو زرد،‌ مدير روزنامه نبرد ملت 26 ساله، در بازجويي مراتبي را كه در روزنامه نبرد ملت منعكس نموده بوده اعتراف و نسبت به آشنايي با نواب صفوي و واحدي و حسين اذعان نموده و مدعي است از هشت ماه به اين طرف با آنها آشنا شده ولي از شناسايي خليل قاتل اظهار بي‌اطلاعي كرده و در مورد اعلاميه فداييان و نوشتجات نواب صفوي مي‌گويد براي او ارسال و در صندوق پست نبرد ملت انداخته بوده‌اند. آقاي كرباسچيان در بازجويي نسبت به مرحوم21 رزم‌آرا كتبا جنبه خيانت را نسبت داده و مخالفت با او را صريحا اعلام ]و اضافه[ نموده كه مرحوم رزم‌آرا قصد كودتا داشته و سخنراني و شركت در ميتيگهاي فداييان را نيز اعتراف و دو حلقه فيلم را كه در دفترش بوده از ميتينگها و اجتماعات برداشته و همچنين نسبت به نامه نواب صفوي خطاب به جناب آقاي علاء كه در روزنامه نبرد ملت منعكس نموده بوده مقرر و چون علائم فروشنده اسلحه را خليل طهماسبي شخص بلند اندام و مو زرد اعلام داشته بوده و با كرباسچيان نيز مطابقت مي‌نموده و مندرجات روزنامه نبرد و اظهاراتي كه در بازجويي خود نسبت به مرحوم رزم‌آرا كرده بوده،‌مؤيد نظر اينكه نامبرده در تمام عمليات نواب صفوي و نقشه‌هاي او دخالت داشته گرديده، قرار بازداشت او از طرف آقاي داديار تقاضا و آقاي بازپرس شعبه 1 قرار اخذ كفيل را درباره او تجويز و چون اختلاف حاصل گرديده به دادگاه شماره 19 مراتب ارجاع و از طرف دادگاه مذكور با نظر بازپرسي تاييد گرديد.
علي هذا اقرار آزادي مشاراليه به قيد معرفي كفيل دويست هزار ريال صادر و ابلاغ گرديد و تا معرفي كفيل بازداشت مي‌باشد. آخرين دفاع و تبصره انجام و تفهيم شده است.
3. سيدهاشم حسيني فرزند سيدجواد، طلبه عموم معمم 35 ساله اهل تهران ساكن بخش 8 خانه شخصي در عباس‌آباد داراي شناسنامه شماره نمي‌داند با وصفي كه عكس او ضمن افراد فداييان منعكس و شب 1/1/30 با عبدالحسين واحدي و ياران نواب صفوي در منزل حسن علي بابا با دو قبضه اسلحه كه در آن اتاق بوده دستگير شده و در قتل مرحوم هژير نيز طبق اظهارات ميرحسين در تحريك و توطئه بي‌دخالت نبوده و نامه‌هايي كه در اين مورد رسيده بوده مشاراليه از بين برده و مدتي هم در قم مخفي بوده و بنا به اظهاراتي كه شفاها مي‌نمايد و صورت مجلسهايي كه در اين خصوص به دادستان نظامي تسليم شده، كليه حكايت از همكاري او مي‌كرده مع‌ذلك در بازجويي منكر و از بيان حقيقت گويي از بيم كيفر خودداري و نسبت به آشنايي با واحدي و نواب صفوي و كرباسچيان و غيره اعتراف و از جريان قتل مرحوم رزم‌آرا و اينكه دخالتي داشته است، اظهار بي‌اطلاعي مي‌نمايد. طبق قرار بازپرس شعبه 1 بدوا بازداشت و بعدا كه از طرف دادگاه شماره 19 جنحه راي به فسخ آن صادر گرديد قرار آزادي او پس از انجام آخرين دفاع و تبصره به قصد پانصد هزار ريال كفيل صادر و تا معرفي كفيل خود بازداشت است.
4. سيدعبدالحسين واحدي فرزند مرحوم سيدمحمدرضا داراي عيال ساكن قم روبروي فلكه و در تهران خيابان لرزاده بيست و هشت ساله باسواد طلبه قديمه خود را در بازجويي از فداييان اسلام و از دوستان و ياران نواب صفوي معرفي و نسبت به اسناد و اوراقي كه از او به دست آمده اعتراف ولي از قتل مرحوم رزم‌آرا و توطئه آن منكر و در مورد شركت در متينگها وسخنراني را اعتراف نموده. شخص مزبور چون مطابق اوراقي كه از جيبش به دست آمده بود مؤيد نظر دخالت او در قتل مرحوم رزم‌آرا را مي‌نموده و در مورد توطئه عليه تيمسار سرلگشر حجازي رييس فعلي شهرباني نيز مداركي از او كشف گرديده كه صحت آن را مي‌رسانيده،‌طبق قرار صادره بازداشت گرديده و پرونده او هم كه در مورد توطئه قتل امراء‌ارتش و عليه حكومت ملي صادر شده بوده به دادسراي نظامي تسليم و به دو سال محكوم گرديد. سيدعبدالحسين واحدي مورد بحث علاوه بر مراتب فوق در توطئه قتل كسروي و همچنين مرحوم هژير دخيل بوده و چنان كه در بازجويي خود22 و در حضور بازپرس نسبت به آشنايي با سيدحسين امامي اظهار داشته چو مشاراليه نسبت به كسروي بدبين ]بوده است او را[ از پاي در آورده و به نظر بزرگي او را مي‌نگريسته و او را دوست داشته و شفاها نيز امامي را شهيد لقب داه و عمليات قاتل مرحوم هژير را منطبق با موازين شرع تشخيص مي‌دهد،‌ كما اينكه از آن اوان نيز مورد تعقيب بوده و از نظر مامورين مخفي و فراري گرديده بود. شخص نامبرده از ليدرهاي جمعيت فداييان اسلام و نزديكترين افراد به نواب صفوي بوده كه اسناد دقيق و محرمانه نواب نزد او كشف شده كه قسمتي از مدارك مزبور به طور فهرست از لحاظ محترم مي‌گذرد:
1. صورت نود نفر از فداييان اسلام و مسلمانان مجاهد كه در راس آنها خليل طهماسبي قرار گرفته.
2. صورت عده از كسبه ساكنين خيابان سلسبيل كه بنام بهايي قلمداد كرده و تيمسار سرتيپ بلتي يكي از آنان است.
3. صورت عده از نمايندگان مجلس سنا و شوراي ملي.
4. نامه به خط نواب صفوي كه صورت عده از افراد فداييان كه حاضر به اجراي نيات سوء آنها شده بوده‌اند.
5. نامه به خط نواب صفوي خطاب به جناب آقاي علاء.
6. يك برگ نقشه و نشاني منزل سرلشگر حجازي كه ضميمه پرونده كار به دادسراي نظامي تسليم شده بوده است.
7. نامه خطاب به مسلمانان جهان حاكي از اقدامات فداييان و عدم موافقت آقاي كاشاني و اقليت با قسمتي از آنها، كشف اوراق مزبور به خوبي مسلم نموده كه سيدعبدالحسين واحدي علاوه بر اينكه شخصا يك نفر از ماجراجويان است و از افراد موثر جمعيت فداييان نيز محسوب مي‌گردد،‌مشاور و معاضد آقاي نواب صفوي بوده و در تمام جريانات مربوطه به قتلهاي سابق‌الذكر دخالت تام داشته است و حتي مي‌توان گفت در آينده هر گاه آزاد شده و مجددا خود را به حوزه‌هاي مربوطه برساند و سيدهاشم حسيني از قيد فعلي رهايي يابد،‌به تحريك و آشوب مبادرت ورزيده و از هيچ عملي خودداري نخواهند نمود و پيوسته مردم ساده را با كلمات فريبنده خود اغفال و آماده ]اغتشاش[ 23 مي‌نمايند،‌چنانكه همين عبارت و الفاظ دو نفر مزبور را خليل طهماسبي در بازجويي‌هاي خود ضمن منطق24 قوي اظهار داشته است. به هر حال بدوا قرار بازداشت موقت او صادر و چون اعتراض به آن داده بود به دادگاه جنحه شماره 19 ارسال و از طرف شعبه 1 بازپرسي تهران قرار مجدد او را به قيد معرفي كفيل و پانصد هزار ريال صادر و به او ابلاغ گرديد و تا صدور قرار قبلي بازداشت مي‌باشد.

5. سيدمحمد واحدي فرزند سيدمحمدرضا اهل كرمانشاهان با سواد بدون عيال و اولاد داراي شناسنامه شغل محصل ساكن قم و تهران خيابان لرزاده برادر سيدعبدالحسين واحدي كه يكي از افراد جوان و فعال فداييان اسلام و رابط بين نواب صفوي و ساير ياران او بوده و حتي او را موظف كرده بودند كه براي افرادي كه مورد نظر مي‌باشند، وجه تهيه و آنها را به طرفي بفرستند. طبق دستور كتبي فرمانداري نظامي و به استناد ماده 5 آيين فرمانداري مزبور ]...[ 25 وارسي بدني از اوراق و مداركي كه حاكي از شركت او در جمعيت فداييان و همدستي او با خليل طهماسبي و نشر اعلاميه فداييان و تحويل اعلاميه‌هاي مزبور به پست و ارسال به كشورهاي خارجه و يك نسخه از نامه كه نواب صفوي خطاب به جناب آقاي علا و صورت برخي از اشخاص كه نواب مي‌خواسته با آنها ملاقات كند و شرحي كه نواب براي طهماسبي نوشته بوده كه وكيل براي خود بگيرد و نيز شرحي كه دستور داده،‌ نواب وجه براي واحدي ارسال دارند و از زندانيان فدايي ملاقات كنند و يك برگ شرحي كه ابوالقاسم رفيعي با مداد نوشته بوده و از انعكاس روزنامه نبرد ملت در اذهان26 مردم كشف و ضمنا به بازجويي از او ادامه مشاراليه صريحا رفتن روز 16 اسفند سال 29 به مسجد شاه و تماس با خليل طهماسبي و ايستادن پشت سر او تا انجام قتل مرحوم رزم‌آرا و دستگيري خليل طهماسبي اعتراف ولي از بيان عمليات رضاي قدوسي به علت ترس27 و واهمه از او خودداري نموده و به موجب قرار صادره از طرف شعبه اول بازپرسي موقتا بازداشت گرديده و پس از اعتراف به قرار مزبور از طرف دادگاه شعبه 19 جنحه تأييد و به زندان موقت تسليم گرديد.
اين شخص28 نيز از افراد موثر فداييان و طبق اقاريرش صبح روز قتل،‌ ناظر تمام جريان و با خليل طهماسبي تماس گرفته و بطوري كه از موارد مربوطه استنباط مي‌گردد شب قبل از قتل مشاراليه با خليل بوده و سپس به اتفاق او به مسجد شاه وارد و خليل از پشت سر صف پاسبانان مراقب توسط خط و پشت سر مرحوم رزم‌آرا راهنمايي نموده است. شخص نامبرده مدعي است كه در اثر بيكاري و احتياجات مادي از كرمانشاهان به تهران آمده و ]با[ 29 برادر خود به جلسات فداييان و نواب صفوي رفته و در سلك طلب علوم ديني در آمده و مادرش نيز در قم مي‌باشد.
6. حسن بابا علي فرزند كاظم،‌ شغل بقال، ساكن دولاب داراي عيال و اولاد كه در تمام ميتينگهاي فداييان اسلام شركت داشته و از منزل او متهمين فوق‌الذكر دستگير دو قبضه اسلحه نيز از منزل او كشف شده بود، در غالب عكسها نيز مشهود گرديده و در اثر كشف توطئه در منزلش از طرف دادگاه نظامي محكوم شده است و شخصي است كه در منزل او نيز تمرين اسلحه خود را فداييان مي‌نموده‌اند. طبق دستور فرمانداري نظامي دستگير و به استناد ماده و قرار صادره از بازپرس نظامي به واسطه عدم توزيع وجه‌الضمان بازداشت است. و رد بازجويي قرار مشاراليه از تمام موارد اتهام مربوطه اظهار بي‌اطلاعي نموده كه قرارش از طرف شعبه 1 بازپرسي تهران موقتا بازداشت و در اثر اعتراض و ارجاع پرونده به شعبه 19 دادگاه جنحه فسخ و قرار مجدد او از طرف بازپرس شعبه 1 به قيد كفيل پانصد هزار ريال صادر و ابلاغ شده و تا معرفي كفيل و صدور قرار قبولي آن بازداشت است.
7. حسين اكبري حلبي‌ساز،‌ معروف به آهن‌كوب، فرزند علي‌اكبر داراي عيال و اولاد و سواد مسلمان تبعيه ايران ساكن تهران بخش - خانه شخصي است - كه علاوه بر مخفي نمودن نواب صفوي را در خانه خود به نام سيدحسين خراساني چنانكه سيدمحمد واحدي مراتب را كتبا اعلام وخدمت بازپرس تقديم داشته،‌ يكي از طرفداران جمعيت مزبور و عضو موثر آنها بوده و عكس او را هم مي‌توان در غالب فيلم و ميتينگها ملاحظه نمود و از دكان او عكس امامي قاتل مرحوم هژير كشف و به موجب اسناد مكشوفه مشاراليه يكي از فداييان و محل اخفاي نواب صفوي كه ]از[ همدستان او بوده،‌جزء اشرار و ماجراجويان محسوب و طبق قرار صادره بدوا بازداشت و بعدا به قيد كفيل بايد آزاد شود كه تا معرفي كفيل خود بازداشت است. شناسنامه 26688
8. رضا قدوسي فرزند علي‌اكبر، داراي عيال و اولاد، ميكانيك كه يكي از افراد فداييان و از ماجراجويان و شرور و در وارسي يك قبضه كارد و يك برگ اعلاميه سال گذشته فداييان داير به قتل وزرا و وكلا از او كشف و به موجب اسناد مكشوفه متقبل اجراي نيات فداييان در دانشگاه و دارالفنون گرديده بوده،‌ مورد تعقيب قرار و چون عكس او نيز با خليل طهماسبي مشهود و ضميمه پرونده عمل است،‌ طبق قرار بدوا بازداشت و بعدا به قيد كفيل بايد آزاد شود كه تا معرفي بازداشت است. شناسنامه 2263.
9. علي‌اصغر ذوالفقاري سمناني فرزند علي‌اكبر 35 ساله،‌ كه به موجب مدارك موجود يكي از فداييان اسلام و مطابق مداركي كه از سيدمحمد واحدي نيز به دست آمده، عامل قوي و حتي قبوض چندي در مورد كتابهاي فداييان و توزيع روزنامه نبرد ملت دريافت داشته و در صورتهايي كه از سيدعبدالحسين واحدي كشف گرديده نيز همكاري او مسلم و به قرار اطلاع با علي نام احرار در خريد و تحويل اسلحه به فداييان سهم بزرگي را عهده‌دار بوده كه به موجب دستور كتبي فرمانداري نظامي دستگير و در وارسي بدني او مقداري شعار صنعت نفت ملي شود و اوراق مربوط به آن به دست آمده و در عكسهاي مربوط به فداييان نيز مشابه بالا ديده مي‌شود و در صورت ديگري كه از سيدعبدالحسين كشف شده و در راس آن نام خليل قرار گرفته،‌اسم ذوالفقاري قيد ولي در بازجويي از هر يك اتهامات مربوطه اظهار بي‌اطلاعي نموده و با كلمات موهني به جمعيت فداييان ابراز داشته مدتي است با آنها آشنايي ندارد. بنابراين از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 تهران قرار بازداشت موقت،‌صادر و پس از اعتراض و ارجاع به دادگاه جنحه 19 از طرف دادگاه به فسخ قرار مذكور راي صادر شد. مجددا از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 قرار آزادي علي ذوالفقاري به قيد معرفي كفيل پانصد هزار ريال صادر و ابلاغ شده و تا معرفي كفيل و صدور قرار قبولي آن بازداشت است.
10. علي احرار 29 ساله فرزند حاجي محمد اسماعيل راننده اتومبيل،‌بدون عيال و اولاد داراي شناسنامه كه به موجب نامه شماره 26 فرمانداري نظامي تهران يكي از افرادي است كه در توطئه عليه مصالح كشور معرفي شده بود بايد دستگير شود. چندي متواري بوده روز 26/1/30 دستگير و با وصفي كه به موجب صورت موجوده كه از جيب سيدعبدالحسين واحدي كشف شده بود،‌يكي از افراد موثر فداييان و نيز متقبل اجراء‌منظور سوء‌ آنها در خيابانهاي اسلامبول و دارالفنون و دانشگاه گرديده بوده و بنا به قول خود با زدن يك نفر افسر شهرباني كه قصد دستگيري او را داشته‌اند،‌ متواري شده در بازجويي منكر شناسايي فداييان گرديده و به صرف انكار از ترس كيفر از بيان حقيقت خودداري و چون قرار بازداشت او از طرف بازپرس شعبه 1 صادر شده،‌ اعتراض داده و مالا از طرف دادگاه مربوطه شعبه 11 جنحه به فسخ آن راي ندادند و از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 تأييد قرار را نمودند، لذا كماكان به موجب برگ شماره 72 در زندان موقت بازداشت است و اتومبيل او به مادرش مسترد شده است.
11. ابراهيم كريم‌آبادي فرزند اسماعيل كريم‌آبادي مدير روزنامه اصناف ساكن خيابان سيروس بدون عيال و اولاد كه در روزنامه شماره 25 اصناف خود كليشه قتل مرحوم رزم‌آرا و ترور او را تحت عنوان آخرين بوسه منعكس و در صفحات 1 و 2و 5و 8 ضمن گراور عكس نواب صفوي و خليل طهماسبي و امامي قابل هژير و با درج اعلاميه فداييان كه قتل و ترور مرحوم رزم‌آرا را منتسب به خود كرده بوده‌اند، مطالبي كه عينا از نظر مي‌گذرد،‌ درج و منعكس كرده و بر طبق مفاد نامه شماره 96 آقاي دادستان تهران احضار و مورد بازجويي قرار مشاراليه آشنايي با نواب صفوي و سايرين را كه نيز در يك جا عكس آنها را گرفته بودند از هشت ماه به اين طرف اعتراف و مندرجات روزنامه خود را نيز معترف شده و چون ورود نواب صفوي را به منزل خود در شب 1/1/30 و قصد مذاكره تلفني او را با دربار به لحاظ اعتراض به حكومت نظامي اعتراف ولي مدعي گرديد كه ورود او در غياب من بوده،‌ مراوده و ارتباط مشاراليه با جمعيت فداييان و دخالت در توطئه نسبت به قتل رزم‌آرا به خوبي مبرهن شده از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 به قيد كفيل آزاد گرديده است. بهره آخرين دفاع استماع وتبصره تفهيم او شده است.
12. فضل‌الله اسماعيلي فرزند غلامحسين،‌ صاحب شناسنامه شماره 10 صادره از قم كه خود را دستفروش و داراي سواد و ساكن تهران چهار راه مولوي كوچه ارامنه منزل رضاي قمي مسلمان و تبعه ايران معرفي مي‌نمايد و به موجب مدارك مكشوفه از سيدعبدالحسين واحدي و صورتهاي موجوده يكي از فداييان و از اشخاصي است كه متقبل اجراي نيات سوء نواب صفوي شده بوده و چون هنگام توزيع آگهي فداييان اسلام در مسجد شاه و خيابان بوذرجمهري بين مردم توزيع مي‌كرده،‌ دستگير و در وارسي بدني مقداري اسكناس كه روي آنها كلمات موهني نوشته شده بود و مخصوصا روي يكي از اسكناسها نسبت به احمد شفيق اهانت و او را كليمي معرفي و در برگ ديگر كه ترور كردن نفت فروش را منعكس نموده بوده، كشف و در بازجويي از شناسايي فداييان اظهار بي‌اطلاعي نموده و در مورد اوراق مورد بحث اظهار داشته كه شخص ناشناسي با دادن هشت ريال به او تقاضاي توزيع آنها را نموده است و چون با مدارك موجوده ضميمه پرونده عمل معلوم گرديد كه فضل‌الله مورد بحث از بيم كيفر منكر و اظهارات مربوطه را نموده، علي‌هذا به موجب قرار صادره از طرف آقاي بازپرس به واسطه عدم معرفي كفيل بازداشت مي‌باشد.
13. سيدهادي فرزند سيدجواد ميرلوحي 22 ساله باسواد و شناسنامه،‌بدون عيال و اولاد،‌ ساكن خيابان اميريه منزل سيدمحمود ميرلوحي دايي خود كه به موجب اوراق بازجويي هوشنگ و اصغر نامان اوراق اعلاميه فداييان را به آنها داده بوده و به موجب صورت مجلس كه سيدمحمود دايي او صريحا اقرار كرده كه برادر سيدمجتبي نواب صفوي مي‌باشد و به واسطه اينكه محل اختفاي او را نشان ندهد از بيان حقيقت خودداري نموده و در بازجويي صريحا خود را از فداييان معرفي و كتبا به خط خود مدعي گرديده كه شخصا مامور طبع چاپ اعلامه فداييان به وسيله چاپخانه كيهان بوده و مدت ده روز پيش نيست كه از شيراز آمده است و در شيراز هم در حزب برادران به رهبري آقاي سيدنورالله شيرازي عضويت داشته است و نظر به اينكه از بيان حقيقت خودداري نموده،‌ طبق قرار صادره از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 تهران به واسطه عدم معرفي كفيل بازداشته است.
14. محمد قادري فرزند جعفر، داراي زن و بچه و شناسنامه شماره 17325 صادره بخش 7 شغل قهوه‌چي ساكن محله صبان،‌توي تكيه داخل كوچه درب روبرو منزل شخصي كه به موجب مدارك مكشوفه نيز يكي از افراد فداييان اسلام و از اشخاص معرفي شده بود كه قصد ترور جمعي را داشته و از نظر مامورين خود را مخفي و ضمنا شوهر خواهر حسن باباعلي بقال بوده. روز 7/2/30 به استناد نامه شماره 26 فرمانداري نظامي و مفاد نامه شماره 96 دادستان تهران جلب و مورد بازجويي قرار مشاراليه بودن شوهر خواهر باباعلي نام بقال را معترف ولي از شناسايي نواب صفوي و سايرين اظهار بي‌اطلاعي نموده و مدعي است از اول سال پس از دستگيري حسن و مهمانان او به قم رفته و بعدا كه آمده بستري و بيمار بوده است. بنابراين طبق قرار صادره از طرف آقاي بازپرس شعبه 1 دادسراي تهران به قيد كفيل بايد آزاد شود تا معرفي كفيل خود در زندان موقت بازداشت است.
نظر به مراتب معروضه و اسناد مكشوفه و مندرجات هر يك از روزنامه‌هاي اصناف و نبرد ملت و باختر امروز و شاهد و شورش و اعلاميه‌هايي كه پس از قتل مرحوم رزم‌آرا از طرف فداييان و قبل از قتل از طرف جمعيت مزبور انتشار يافته بوده و كليه حاكي از قتل اشخاص مورد بحث بوده به خوبي محرز است كه جمعيت مزبور به وسيله عده كه مورد تعقيب قرار گرفته‌اند بر عليه آحاد مردم و اشخاص ساده‌لوح و افراد بي‌سواد را انتخاب و از صفت سادگي آنها استفاده نموده و با تلقين آيات قرآني و احاديث مختلف آنان را وادار به كشتن مردم نموده ولي خود را از انظار مخفي مي‌نمايند چنان كه از مجموع بازجويي و اطلاعات خارجي كه به اداره آگاهي رسيده است معلوم شده كه شب قبل از مقتول شدن مرحوم رزم‌آرا آقايان نواب صفوي و سيدعبدالحسين واحدي و سيدهاشم حسيني و كرباسچيان و سيدمحمد واحدي و حسن باباعلي و رضا قدوسي و علي احرار خليل طهماسبي قاتل را به منزل ابوالقاسم رفيعي برده كه خود او نيز در آنجا حضور داشته و از سادگي و تعصب مذهبي خليل طهماسبي استفاده كرده و او را پس از تصميم به قتل رزم‌آرا كه در همان محل گرفته شده براي اينكه مبادا خليل طهماسبيان از عمل خود پشيمان گردد او را تا صبح در منزل ابوالقاسم رفيعي نگهداري و صبح با سيدمحمد واحدي او را روانه به مسجد سلطاني كرده و به قتل مرحوم رزم‌آرا وادارش نموده كه منجر به جنايت مورد بحث مي‌گردد. نظر به اينكه خليل طهماسبي در بازجويي مدعي است پنج ماه قبل از وقوع قتل با عده‌اي در صفاييه وارد مذاكره شده و از يكي از آنها اسلحه مورد قتل را خريداري و از آن تاريخ به كشتن مرحوم رزم‌آرا كمر بسته بوده كاملا با حقيقت موضوع مغايرت تام دارد زيرا در پنج ماه قبل به هيچ وجه معلوم نبوده كه مرحوم رزم‌آرا در مورد نفت چه كارهايي را انجام خواهد داد بلكه طبق مدارك مربوطه فكر قتل مرحوم رزم‌آرا انا براي جمعيت فداييان اسلام و نواب صفوي و ابوالقاسم رفيعي و ساير ليدرهاي آنان پس از مذاكرات نفت در مجلس پيشامد كرده و به فاصله مدت كمي از طرف جمعيت مذكور خليل مامور اجراي آن گرديده كه اسناد مربوطه نيز مويد اين نظريه مي‌باشد و علاوه بر قتل مرحوم رزم‌آرا بطوري كه مدارك موجوده حاكي است، قتل عده ديگري نيز پيش‌بيني شده و اشخاص مورد نظر را چنان كه قبلا به عرض رسانيده نامزد نموده بوده‌اند كه هر يك از افراد براي انجام عملي انتخاب شده و چنانكه به اوراق و مداركي كه به خط و امضاي نواب صفوي با دقت ملاحظه شود،‌ به خوبي مسلم مي‌گردد كه شخص مزبور ابوالقاسم رفيعي و پيروان او عده ماجراجويي ]بيش[ 30 نبوده و به منظور اجراي مقاصدي كه به آنها اعلام شده اظهار نظر خاصي مي‌كرده و خودخواهي آنان نيز در شرحي كه براي درج در روزنامه‌هاي خود تهيه كرده بوده‌اند و مخصوصا عليه اقليت مجلس و آيت‌الله كاشاني نيز اهانت و سوءنظر ابراز داشته‌اند به خوبي واضح و مسلم مي‌دارد كه اين دسته و جمعيت تا چه اندازه از تهمت به اشخاص به اجراي عمليات سوء بي‌باك و از اجراي هر عملي كه به پيشرفت آنها كمك نمايد خودداري نكرده و مالا در برگ اعلاميه آخري نواب صفوي كه اخيرا صادر كرده به خوبي مبرهن نموده كه تا چه حدي علاقه‌مند به ناامني و اغتشاش و تشويش اهالي دخيل و منظور غايي خود را هم بازاري خليل طهماسبي و ساير متهمين اعلام نموده است.
با وصفي كه مدارك كاملي عليه فردافرد متهمين مورد بحث به دست آمده و هر يك از نواب صفوي و ابوالقاسم رفيعي خود را از انظار مخفي مي‌نمايند و از لحاظ بيم كيفر متواري گرديده‌اند، مع ذلك براي دستگيري آنان اقدامات لازمه به عمل آمده و بعدا در تعقيب اعزام خواهند شد.
در خاتمه به عرض مي‌رساند كه چون دو نفر نامبرده تا كنون دستگير نشده‌اند، هر گاه افراد مورد نظر كه فعلا بازداشته‌اند آزاد گردند و با نواب صفوي و ابوالقاسم رفيعي تماس بگيرند طبعا موجب ناامني بيشتري خواهند گرديد. با وصف مراتب معروضه قرارهاي صادره عليه هر يك از عبدالحسين واحدي و حسيني و باباعلي و اكبري و ذوالفقاري و قدوسي از طرف شعبه 19 دادگاه جنحه شكسته و دستور اخذ تعليم صادر و پس از معرفي كفيل به كميسيون تشديد مجازاتها مراتب اعلام و قرارهاي صادره عليه سيدمحمد واحدي و علي احرار و خليل طهماسبي به قوت خود باقي و هر سه به زندان موقت تسليم و بازداشته‌اند و ضمنا رونوشت گزارش مربوط به قضيه مرحوم كسروي به لحاظ اينكه فداييان اسلام من حيث‌المجموع توطئه بر عليه هر يك از كسروي و هژير و مرحوم رزم‌ارا دخالت قطعي داشته‌آند براي روشن شدن نظر شعبه 1 بازپرسي با برگهاي مربوطه و صورت مجلس مربوط به معاينه يك قبضه اسلحه مأخوذه از خليل طهماسبي كه با آن قتل صورت عمل به خود گرفته و معلوم گرديد كه سه تير از آن شليك و چهار عدد فشنگ سالم باقي مانده است، ضميمه پرونده عمل گرديده اسلحه در موزه جنايي و اشياء‌ مرحوم رزم‌آرا در ....31 ضبط شد كه عينا تقديم تا در جواب نامه شماره 408 شعبه 1 بازپرسي فرستاده شود.
امضاء‌رييس شعبه اول 8/2/30

*پي نوشت ها:

1 . تاريخ سياسي معاصر ايران،‌سيدجلال‌الدين مدني، جلد اول، ص 196.
2. سوره شريفه سبا،‌آيه 46.
3 . سوريه شريفه بقره،‌آيه 279.
4 . سوره شريفه بقره،‌آيه 193.
5. روزنامه اطلاعات،‌24 تير 1331.
6 . مركز اسناد انقلاب اسلامي،‌پرونده شماره 156/703.
7 . در اصل رزم‌آراء (در متن اصلي در غالب موارد "رزم‌آرا " آمده است.)
8. در اصل: قتلو.
9 .در اصل: اله.
10 . آل عمران، آيه 169.
11 . در اصل: كنند.
12 . در اصل: دو.
13 . در اصل: كابارها.
14 . در اصل: اثني و عشريه.
15 . در اصل: عليه (ع)
16 . در اصل: دورزه.
17 . در اصل: مصطفي.
18 . در اصل: ازهان.
19 .در اصل: ناخوانا.
20 . در اصل: ده.
21 . در متن دو بار تكرار شده است.
22 . در اصل: خودردر.
23 . در اصل: ناخوانا.
24 . در اصل: منطبق.
25 . در اصل: ناخوانا.
26 . در اصل: ازهان.
27 . در اصل: ترش.
28 . در اصل: ناخوانا.
29 . در اصل: يا.
30 . در اصل: پيش.
31 . در اصل: ناخوانا.

*ويژه نامه شهيد نواب صفوي و شهداي فدائيان اسلام/41

یزدفردا