زمان : 25 Dey 1388 - 17:39
شناسه : 21029
بازدید : 6061
عمر بيدادگران كوتاه و سرانجامش دردناك است عمر بيدادگران كوتاه و سرانجامش دردناك است

عمر بيدادگران كوتاه و سرانجامش دردناك است


رضا سلطان زاده

مدير مسئول هفته نامه آیینه یزد

خداوند بزرگ در آيات 30 و 31 سوره نور پيرامون رعايت حجاب و پاكدامني مردان و زنان به پيامبر(ص) دستور مي‌دهد به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند (خيره نشوند) و پاكدامني ورزند كه اين براي آنان پاكيزه تر است زيرا خداوند به آنچه مي‌كنند آگاه است و به زنان نيز دستور مي‌دهد دامان خويش را حفظ كنند و خود را از نامحرمان بپوشانند و زيورهايشان را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست.

و بايد روسري خود را برگردن خويش اندازند و زيورهايشان را به جز براي آنان كه برابر با دستور اسلام -محرم آنان به حساب مي‌آيند- آشكار نكنند.

هر انسان مومن و مسلماني مي‌داند كه از مسائل مهم اسلام پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه (به اصطلاح نامحرم) است. علما و نويسندگان اسلامي و مفسرين درتاليفات خود مفصلاً به اين موضوع اشاره كرده و از جمله آيت الله شهيد استاد مرتضي مطهري طي مقالاتي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي كتابي با عنوان «مسئله حجاب» به رشته تحرير درآورده است.

مطالعه تاريخ سرزمين‌هاي اسلامي نشان مي‌دهد يكي از برنامه‌هاي استعمارگران اروپايي مبارزه با حجاب اسلامي بوده است. تبليغ مي‌كردند كه حجاب مانع آزادي زن است وموجب عقب ماندگي اين گروه كه در واقع نيمي از جمعيت دنيا را تشكيل مي‌دهند مي‌گردد ومانع پيشرفت وترقي آنها مي‌شود. بنابراين در كشورهاي اسلامي از جمله مصر، الجزاير، افغانستان، تركيه ،ايران و ...... آنگونه برنامه ريزي نمودند تا با تشكيل انجمن ها، گروه‌ها و با حمايت حكام وقت با حجاب مبارزه نمايند.رضاخان پهلوي در سالهاي اول به قدرت رسيدنش به زيارت عتبات مي‌رفت، در دسته‌ها‌ي عزاداري و هيات‌هاي مذهبي شركت مي‌كرد، خود را همگام و همراه افراد متدين نشان مي‌داد و حتي درباره او گفته‌اند علاوه بر اينكه مجلس روضه خواني تشكيل مي‌داد در ايام محرم كاه گل بر سر مي‌ريخت.

اما همين كه پايه‌هاي قدرت خود را محكم كرد علناً و رسماً با دستورات صريح اسلام به مخالفت برخاست و از جمله حجاب را مانع پيشرفت زن دانست و زمينه‌اي فراهم نمود تا به كشف حجاب رسميت بخشد.

در 17 دي ماه 1314هـ. ش رضاخان همراه با همسر و دختران خود كه بدون حجاب از خانه بيرون آمده بودند در مراسم جشن فارغ التحصيلي دختران دانشسراي مقدماتي حاضر شد و عده‌اي از مسئولان مملكت نيز كه به اين مراسم دعوت شده بودند با همسران بدون حجابشان در آن مجلس حضور پيدا كردند.

رضاخان در آن جلسه ضمن بيان مطالبي گفت: بايد خياط‌ها و كلاه دوزها را تشويق كرد كه مدهاي قشنگ و زيبايي براي زنان بي حجاب در بازار عرضه كنند.

اسناد باقيمانده از سال 1314 دراين باره حاكي از آن است كه مسئولان شهرباني و وزارت كشور در صددبودند براي رفع حجاب مردم را تشويق نمايند. از جمله در سند 5/214 در نامه‌اي با امضاي كفيل اداره كل شهرباني با عنوان رياست وزراء نوشته شده است: «در اين موقع كه عموم اهالي براي رفع حجاب به خريداري پارچه و كفش وكلاه احتياج دارند طبق راپورت‌هاي واصله فروشندگان اجناس از موقعيت استفاده نموده و در فروش پارچه به قيمت عادله قناعت نمي‌كنند و از اين طريق يك تحميل فوق العاده به مردم مي‌شود مستدعي است براي جلوگيري از اين گونه اجحافات و تسهيل رفع حجاب نسبت به قيمت پارچه و اشياء مورد احتياج عمومي امر به اقدام فرمايند».1

در مسير اجراي دستور رفع حجاب، دژخيمان «المامورمعذورگوي» حكومت ديكتاتور و ستمگر رضاخاني در تمام خيابانها، كوچه‌هاي شهرهاي بزرگ و كوچك ايران به حركت درآمدند و هر زن عفيف و پاكدامن محجبه‌اي را كه نمي‌خواست چهره بر روي بيگانه بگشايد در هر كجا مي‌ديدند بانهايت بي ادبي و بي خيالي و در عين حال خشونت، چادر و روسري از سر او برمي گرفتند و حرمت آنان را مي‌شكستند و زنان پاكدامن مسلمان را آزرده خاطر و اندوهگين مي‌ساختند.

بسياري از زنان مسلمان كه نمي‌خواستند آيين مقدس اسلام را زير پا بگذارند و با كشف حجاب چهره و اندام خود را در معرض ديد ديگران و يا نگاه‌هاي آلوده و شهوت پرست نامحرمان قرار دهند، گوشه عزلت گزيدند و مدتي از خانه خود بيرون نيامدند.

گروهي از خانواده‌هاي درباري، فرصت طلبان ابن الوقت و يا زناني كه به حجاب اعتقاد نداشته و بعضاً عشرت طلب و هرزه گرد، بودند به خانواده پهلوي پيوستند و در مجالس رسمي و غير رسمي چادر از سر بر گرفتند و پيرو ديكتاتور حاكم بر ايران شدند.

چند سال قبل از آن نيز پوشش مردان را مورد تهاجم قرار داده بودند و با منع پوشيدن عبا و قبا وشال و عمامه و لباس بلند و سختگيري‌هاي بيش از حد، مردان مسلمان را در سختي و رنج و عذاب انداختند.

در برابر اين بيدادگريها و سركوب آزادي‌هاي فردي و اجتماعي، برخي از قشرهاي آزادة مردم به مقاومت برخاستند و با علما و روحانيون زمان همداستان گرديده قيام هايي در برابر اين ستمگري‌ها به پاي داشتند.

از جمله اعتراض و شورش گروهي از مردم در حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) به رهبري خردمندانه مرحوم، شادروان حجت الاسلام شيخ بهلول بود كه با گرفتن و به بند كشيدن و كشتن عده‌اي از مبارزان و روشنفكران و مخالفان رضاخان ديكتاتور و بيدادگر سركوب شد.اما نظر به اينكه اين شيوه‌هاي قرون وسطايي وروشهاي ددمنشانه در برخورد با آزادگان و آزاد انديشان نتايج بسيار ناگواري در پي خواهد داشت و عكس العملهاي آن به خواست خداوند بزرگ براي مجريان و طراحان آن دردناك و خانمان برانداز است. ستمگري‌هاي حكومت رضاخاني همراه با تبعيد و زنداني نمودن مبارزان، كشتن آزاد انديشان، سربه نيست كردن مخالفان سياسي، خانه نشين كردن علما، روحانيون و قتل نويسندگان وميدان دادن به متملقان، چاپلوسان و درباريان ديري نپاييد كه به دستور اربابانش رضاخان به جزيره دور افتاده‌اي تبعيد شد و تا پايان عمر نكبت بارش در رنج و عذاب گذراند و سرانجام راهي ديار بدكاران و بدانديشان شد.

با رفتن ديكتاتور، فرزندش جاي او را گرفت و بعد از مدتي به عنوان شاهنشاه ايران همان روش ديكتاتوري پدر را پيش گرفت و با محدود كردن آزادي‌هاي مردم ايران مخالفان را به تبعيد و زندان و اعدام كيفر داد.

اما مردم مبارز ايران آرام ننشستند و با همبستگي فشرده و موثر حوادث سالهاي 30 و 32 و سپس با زعامت و رهبري بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران امام خميني (ره) قيام 1342 را طراحي كردند و سرانجام قيام‌هاي مردم قم در 19 دي ماه 1356، چهل روز بعد قيام مردم تبريز، قيام مردم يزد در دهم فروردين 1357 پايه‌هاي حكومت پهلوي را به لرزه درآورد و در 22 بهمن 1357 حكومت سراسر ننگ و بيدادگرانه پهلوي فرو ريخت و نظام مقدس جمهوري اسلامي براساس سه اصل بسيار با ارزش، استقلال و آزادي، جمهوري اسلامي برقرار گرديد و مردم را از قيد و بند بيدادگران روزگار رهايي بخشيد و يك بار ديگر بر همگان محقق شد كه: عمر بيدادگران كوتاه و سرانجامشان دردناك است.


پي‌نوشت:

1- «اسنادي از انجمن‌هاي بلدي، تجار و اصناف»، جلد دوم، صفحه 702 و 703

یزدفردا