راضیه حسینی: نزدیکترند؟ الان دیگر عضوی از وجود ما شدهاند. آخر هفته داخل بدنمان پارتی میگیرند، ما را هم دعوت نمیکنند. اصلاً طوری خانهزاد شدهاند که اگر روزی روزگاری نباشند بدنمان احساس تنهایی و غریبی میکند.
همهاش فکر میکند یک چیزی ازش کم شده است. در واقع اگر کلیه برود هم عین خیالش نیست، ولی آلاینده برود، انگار قلب را بردهاند. مینشیند کنج آپاندیس و میخواند: «درد و نفرین درد و نفرین بر جدایی…»
به نظرمان مسئولان عزیز هنوز درستوحسابی آپدیت نشدند و ورژن قدیمی رویشان نصب است. احتمالاً مربوط به زمان ویندوز ۹۸!
زمانی که هنوز آلودگی کمی از مردم فاصله داشت و همه به دنبال فرار از آن بودند. زمانی که تصفیههای هوا و فیلترها رونق داشتند و دورشدن از آلودگی ممکن بود. آن زمان میشد روی آینهبغل خودروها نوشت «اشیا و آلودگی هوا از آن چیزی که فکر میکنید در آینه و در واقعیت به شما نزدیکترند» ولی الان مردم در موقعیتی قرار دارند که آینهبغل خودرو جایی بین کبد و کلیهشان فرورفته است.
به سرنشینان خودرویی که سهچهارمش بالای جدول کنار خیابان است و تیر برق را در آغوش گرفته، میتوان هشدار داد «مراقب باش، اشیا به شما خیلی نزدیکند»؟ به رانندۀ خودرویی که با ماشین عقبی ادغام شده و نوع جدیدی از سدان را به وجود آورده است میتواند گفت «مراقب نزدیکشدن اشیا باش»؟ درست است. نمیتوان گفت. در نهایت فقط میتوان آرزو کرد شانس بیاورند و زنده بمانند.
به مردمی که روز و شب در آلودگی هوا شیرجه میزنند هم نمیتوان گفت مراقب نزدیکشدن آلایندهها باشید و این هشدارها فایدهای ندارد. نهایتاً مسئولان اگر خیلی دلشان میخواهد چیزی بگویند میتوانند آرزوی سلامتی و شانس برای هموطنان کنند. ما قول میدهیم بفهمیم خیلی نگرانند و حواسشان هست.
قول میدهیم متوجه شویم که دلواپس آلودگی هوا هستند و واقعاً میخواهند کاری کنند، اما نمیشود که نمیشود که نمیشود!