حماسه حسيني، تجلي عظمت، صلابت، آزادي، حق پرستي و ايستادگي است
فاطمه محسنزاده
هفته نامه آیینه یزد
واقعهي كربلا، واقعهاي بي نظير و از هر نظر كامل است. تلاش مخالفان و بدخواهان آن از گذشتهها تا كنون، براي نابودي يا كمرنگ كردن آن راه به جايي نبرده است. مگر ميشود آنچه را كه با عشق راستين رقم خورده، از صفحات تاريخ شست و به فراموشي سپرد ؟! نه! عشق ميرويد و ميروياند . . . زيباست و زيبايي ميآفريند تا با آفرينشهاي نو به نو، تجلّي و درخششي ماندگار گيرد.
كربلا وقتي به نام و نور حسين ( ع ) مزين ميشود، در جانهاي شيفته شور و غوغايي فرازميني به پا ميكند و سرچشمهي زلال معارف و خلق زيبايي هايي ميگردد بكر و تحسين برانگيز و چنين است كه " انديشهي حسيني " داشتن، مايهي پويايي ذهن و طراوت انديشهي عاشقانش ميگردد تا هركدام با بضاعت خويش گامي بردارند و نقشي زنند زيبا ! تفاوتي نميكند كه باشد، در چه مقطع سنّي و كدام جايگاه اجتماعي. مهم اين است كه همه هستند، يكرنگ و به هم پيوسته. اين خيل جمعيت قانون نانوشتهاي دارند كه آنها را يك سو و منسجم ميكند، به حركت و برنامه هايشان نظم و نظامي تعريف شده ميبخشد، خودجوش است، امّا چنان ساختار قدرتمندي دارد كه نميشود ناديده اش انگاشت.
تراژدي كربلا از هر نظر كامل است، چنان كه ميتوان از جنبههاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و . . . بدان پرداخت، بي آن كه نياز به اغراق هايي داشته باشد كه منجر به تحريف هايي از جانب دوستان نادان و دشمنان دانا ميگردد كه خواسته و ناخواسته بدان ضربه ميزنند و چهرهي پر صلابتش را ميخراشند.
آفرينشهاي زيباي واقعهي كربلا در هدايت و پيروزي انقلاب اسلامي در برابر حكوت ظلم، دسيسه، مكر و فريب، تهديد و ارعاب و در طول دوران دفاع مقدّس در انديشههاي ناب شهادت طلبانه كه الگوي ديگر ملّتها و نهضتهاي آزاديخواه گرديد ؛ در آثار انديشمندان بزرگ اسلامي ؛ در دل و جان خيل عظيم عاشقان حسين ( ع ) در هيأتها و مراسم مذهبي ؛ در آيين هايي، چون تعزيه و نخل گرداني و در زمينههاي مختلف هنري، مانند: شعر، داستان، عكس، فيلم، نقّاشي، موسيقي و . . . بود و نمودي ماندگار و ارزشمند پيدا كرده است. بود ونمودهايي كه علاوه بر تمام تحليلها و تأمّلات صورت گرفته، بازهم نگاه هايي نو، علمي و دقيق را ميطلبد كه با باز انديشي تيزبينانهي خود، صفحات نوراني تاريخ حسيني را بازخواني كنند.
روشن است كه تمام اين زيباييها از دل زيبايي بزرگ تري در واقعهي كربلا سرچشمه ميگيرد كه فقط و فقط رثا، مصيبت و مظلوميت نيست
امّاداستان كربلا اين طور نيست، يك داستان دو صفحهاي است كه از نظر آن صفحهي ديگر بيشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبهي مثبت دارد، صورت فعّالي دارد، نمايشگاهي است از عظمت و علوّ بشريت، از رفعت بشريت، نمايشگاه معالي و مكارم انسانيت است، سراسرحماسه است، عظمت و شجاعت و حق خواهي و حق پرستي درآن موج ميزند. ازاين نظر قهرمان داستان پسران علي هستند، حسين بن علي است، عبّاس بن علي است، دختر علي زينب است، يك عدّه از مردان فداكار درجهي اوّلي هستند . . .»
مباد روزي چنان جذب ظاهر مراسمها و آيين هايمان گرديم كه اصل و اساس نهضت و حماسهي حسيني را به فراموشي بسپاريم ! بايد عادت زدايي كنيم، امّا نه متأ سّفانه با شاخ و برگ دادن به واقعهي كربلا كه همان گونه كه اشاره شد، بي نياز است و در نوع خود بي نظير و كامل . . . و نه فقط باوسعت دادن و پر زرق وبرق كردن ظاهري هيأتها و حسينيه هايمان . . . گاه بايسته است و شايسته كه جورديگر ديد، جورديگر خواند و به ديگران نيز در هر سطحي از علم و آگاهي آموخت. مجالسمان بايد فرصتي باشد تا زن و مرد، دوراز تمام مسائل و دغدغههاي روزمرّه و روزُمرگي هايمان، به معارف و زواياي روشنگرانهي قيام حسيني و دلايل و عوامل آن بيانديشند، بياموزند و بياموزانند ودرعصر سرگرداني بشر معاصر، خود را به زيور " اخلاق حسيني " بيارايند و روح و روحيهي كربلايي را در خود بپرورانند كه " زيبه انديشان به زيبايي رسند".
از نخستين گام امام حسين ( ع ) در آغاز شكل گيري اين حماسهي مقدّس، شور، حماسه، عظمت، صلابت، ايستادگي و حق پرستي راكه به قول شهيد مطهرّي كليد شخصيت حسين ( ع ) است، ميتوان ديد. هنگامي كه امام ( ع ) در حضور وليد و مروان از بيعت با يزيد سر باز زد، مروان به و ليد گفت: «دست از او بر نداركه اگر اكنون ازاو بيعت نگيري، ديگر بر او دست نمييابي، مگر آن كه خون بسيار ازهردو طرف ريخته شود. اكنون كه بر او دست يافتهاي، وي را رهانكن تا بيعت كند ؛ وگرنه اوراگردن بزن».
روز بعد امام ( ع ) در برابر تكرار خواستهي مروان فرمود: «انالله و انا اليه راجعون و . . .» و درهمان شب، پس از زيارت قبور جدّش، پيامبر ( ص ) ؛ مادرش، فاطمه ( س ) و برادرش، حسن ( ع )، با آنها وداع كرد و رهسپار مكه شد تا درآن فضاي استبداد، خفقان و ستم مطلق، شعلههاي قيامي را برافروزد كه تا دنيا برپاست، مشعل فروزان بشريت گردد.
ديگر اين كه هدف قيام امام ( ع ) كاملامشخّص و براي ياران واقعي اش تعريف شده و ملموس است. حسين (ع) در وصيت به برادرش مينويسد: « . . . من از روي هوس و سركشي و تبهكاري و ستمگري قيام نكردم، تنها به انگيزهي سامان بخشي در امّت جدّم برخاستم، ميخواهم به نيكيها فرمان دهم و از بديها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم، علي بن ابي طالب ( ع ) را دنبال كنم . . .». وچنين است كه اودر راستاي امربه معروف و نهي از منكر، در برابر بزرگ ترين منكر، يعني حكومت يزيديان قيام ميكند.
ازصفا ت ديگر حسين ( ع ) روشن بيني اوست و اين كه راهش را با بينشي ژرف و آگاهي از تمام جوانب آن انتخاب ميكند.
شجاعت وروحيهي شهادت طلبي در راه حق و حقيقت از همان ابتداي عدم بيعت امام ( ع ) با يزيديان، در وصيت نامه اش، در خطبهها و اشعاري كه ميخواند، مشهود است. او فرزند و پروردهي مكتب علي ( ع ) است كه چون فرقش شكافته ميشود، خدا را شكر ميكند و نداي " فزت و رب الكعبه " اش، در جان جهان و جهانيان مينشيند.
حسين ( ع ) در شب هشتم ذي حجّه در جمع ياران خود خطبهاي ميخواند: «مرگ براي فرزندان آدم، زيبايي گردنبندي را ماند كه درگردن دختر جواني است. من سخت مشتاق ديدار پدران و نياكانم هستم، آن گونه كه " يعقوب " به ملاقات " يوسف " اشتياق داشت . . . رضاي خدا رضاي ما اهل بيت است. بر بلاي او استقامت ميورزيم و به ما پاداش صابران را خواهد داد . . .»
او اين مرگ زيبا را برمي گزيند ودر بين راه، وقتي به طرف كربلا ميرود، اشعاري بدين مضمون ميخواند كه: اگرچه دنيا قشنگ و نفيس و زيباست، امّا هرچه دنيا زيبا باشد، آن خانهي پاداش الهي زيباتر و عالي تر است.
اگر مال دنيا را آخرش بايد گذاشت و رفت، چرا انسان نبخشد، چرا انسان خير نرساند ؟
اگر اين بدنها بايد بميرد، پس چرا انسان زيبا نميرد، زيرا كشته شدن در راه خدا بسيار زيباتر است.
صبر و استقامت حسيني در ادامه دادن مسير، از ديگر ويژگيهاي اين مكتب است. آن حضرت هنگامي كه خبر بي وفايي كوفيان و شهادت مسلم را شنيد، اين آيه را تلاوت كرد: «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدواالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا.»، يعني اين كه مسلم وظيفهي خود را انجام داد و اكنون نوبت ماست.
همچنين يكي از راويان واقعهي كربلا صبر و استقامت حسين ( ع ) را چنين توصيف ميكند: به خدا قسم ! من سراغ ندارم مرد دل شكستهاي را كه فرزندان و اصحابش، جلوي چشمش باشند ؛ در حالي كه سرهايشان ازبدن هايشان جدا شده و اين مقدار قوّت قلب داشته باشد.
ديگر اين كه امام ( ع ) در اين مسير، بارها و بارها، با صفا و صداقت، به يارانش، آنچه را كه در انتظارشان بود، بازگو نمود و آنها را در انتخاب راه آزاد گذاشت و چنين شد كه آن تعداد از ياران مخلصش را كه با او ماندند، در شب عاشورا چنين ستايش كرد: «همانا من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نميدانم و اهل بيتي از اهل بيت خود نيكوتر ندانم، خداوند شما را جزاي خير دهد . . .» وبارديگر تأكيد كرد: « . . . لاجرم بيعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختيار خود گذاشتم تا بهر جانب كه خواهيد كوچ دهيد و اكنون پردهي شب شما را فرو گرفته، و به هر سو كه خواهيد برويد، چه اين جماعت مرا ميجويند، چون به من دست يابند، به غير من نپردازند.»
بزرگ منشي، عفو، عطوفت و پرهيز از كينه ورزي را به بهترين شكل آن ميتوان در برخورد حسين ( ع ) با حرّ بن يزيد رياحي مشاهده كرد. هنگامي كه حر، اوّلين فرماندهي اعزامي عبيدالله بن زياد، با هزار نفر بر سر راه اما م ( ع ) قرارگرفت، نيروهايش دچارتشنگي بودند ؛ بنابراين ياران امام ( ع ) به دستور ايشان، آنان را سيراب نمودند.
در نهايت نيز هنگامي كه حر از كردهي خود پشيمان شد، حضرت او را پذيرفت و در لحظهي شهادتش، به نزد او رفت و فرمود: «به به ! اي حر ! تو حرّي، همچنان كه نام گذاشته شدي به آن، حرّي در دنيا و آخرت.»
شور ارتباط با خدا را حتّي درهنگام ظهرروز عاشورا ميتوان ديد كه امام ( ع ) به يارانش فرمود: «از اينان بخواهيد اندكي دست از جنگ بردارند تا ما نماز بخوانيم.» ؛ هرچند دشمن نپذيرفت و امام ( ع ) به ناچار نماز خوف خواند.
طمأنينهي حسيني را در ميدان جنگ ميتوان به تماشا نشست كه «اباعبدالله اجازه نداد جنگ از سوي خود و اصحابش شروع بشود. اين سنّتي است كه در جنگ هايي كه با يك فرقهي به ظاهر مسلم صورت ميگرفت، رعايت ميشد. علي ( ع ) هم رعايت ميكرد، ميگفت من هرگز ابتدا به جنگ نميكنم . . .»
و اين حماسه براي حسين ( ع ) كه در اين مسير شعارش " هيهات مناالذّله " بود، با چنين پاياني رقم ميخورد كه در آخرين لحظات زندگي، با گوشهي چشم، به آسمان نظر افكند و گفت: «رضا بقضائك و تسليما لامرك و لامعبود لي سواك يا غياث المستغيثين»
منابع:
- رفيعي، علي. تاريخ اسلام در دوران امام حسن و امام حسين(ع)، چاپ اول، سپهر انديشه، 1383.
- شيخ الاسلامي، سيد حسين. قيام سالارشهيدان، دفتر انتشارات اسلامي ( وابسته به جامعهي مدرسين حوزهي علميهي قم ).
- قمي، عبّاس. منتهي الآمال ،چاپ 14، ج 1، مؤسّسهي انتشارات هجر، قم 1380.
- گروه حديث پژوهشكدهي باقرالعلوم، چاپ ششم، نشر معروف و مشرقين، قم 1381.
- مطهّري، مرتضي. مجموعهي آثار. چاپ دوم. جلد دوم از بخش سيرهي معصومين ( ع )، حماسهي حسيني، انتشارات صدرا، 1378.
- نجمي، محمّدصادق. سخنان حسين بن علي عليه السّلام از مدينه تا كربلا، چاپ اول، دفتر انتشارات اسلامي ( وابسته به جامعهي مدرسين حوزهي علميهي قم )، 1370.
یزدفردا