به گزارش یزدفردا: زهرا اسکندری: شهید حاج درویش شریفی جزو اولین افرادی بود که به نیروی قدس سپاه ملحق شد. او در ۲۵ سالگی برای یادگیری تعمیرات ماشین های خارجی به فرانکفورت آلمان سفر کرد، اما پس از یافتن حقیقت راه زندگی خود از این مسیر خارج شد و مسیر خود را تغییر داد.
او پس از سفر به آلمان متوجه رسالتی مهم تر شد که بر گردن خود میدانست و همین امر باعث شد تا در مسیر و رکاب رهبر انقلاب آیتالله خمینی قرار بگیرد و خود و جوانان همسن خود در شهر لامرد را در این مسیر همراه سازد. پس از انقلاب نوپایی که شکل گرفته بود زمزمههای حمله صدام و جنگ تحمیلی عراق آن را در مسیر تازهتری قرار داد تا بتواند باز هم برای کشور خود خدمت کند. از خود گذشتگی او در این مسیر باعث شد تا زمان شهادت او سوغاتی هایی از این جنگ را همیشه به همراه داشته باشد و تا ابد به مصرف برخی از داروهای درمانی روی بیاورد.
خدمات و جانفشانیها او فقط به کشور و میهن خودش بسنده نکرد و برای آزادی مردم فلسطین هم از هیچ اقدامی دست نکشید. او در سفر خود به المان با پیرمردی فلسطینی روبهرو شده بود که او را این گونه مورد خطاب داده بود: «تو در آینده چشم امید خیلی ها خواهی بود؛ هم مردم خودت و هم مردم ما.»شاید همین تلنگر باعث شده بود که وظیفه خود بداند تا برای صدای مظلوم حتی در دور دست ها تلاش کند و از خود و خانواده اش از خودگذشتگی کند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «درویش زیر چشمی یاسر را از نظر گذراند. عکسی از جیبش بیرون آورد. مهربانانه به عکس چشم دوخت وگفت: «یاسر! دختر کوچیکم فاطمه سال قبل به دنیا اومد و یکی دوبار بیشتر فرصت نکردم برم شهرمون ببینمش. الان دیگه حتماً خیلی بانمک شده. چند هفته دیگه هم مهرماهه و حسین، پسر بزرگم برای اولین بار میره مدرسه. دوست دارم وقتی از مدرسه میاد خونه، ببینمش و دفتر مشقش رو نگاه کنم و بهش جایزه بدم.»_حاجی! با این حساب شما پنج شش بارهم فکرنکنم بقیه بچه هات رو دیده باشی. نمیگی اونا دلشون برات تنگ میشه. -به نظر تو چی کار کنم؟ وقتی می بینم صدام شب و روز برای مردم ایران نذاشته و هر روز کلی زن و بچه به خاک و خون کشیده میشن، به فکر زن و بچه خودم باشم؟ گلیم خودم رو سفت بگیرم و چشمم رو روی سختی هایی که بقیه میکشن ببندم؟ نه یاسر! من نمی تونم فقط خودم رو ببینم و هدفم فقط آسایش خودم و خونوادهم باشه.»
داستان این اثر تلاش میکند، تا گوشه ای از شخصیت او را به تصویر بکشد و با تکیه بر عناصر واقعی، مورد بازسازی قرارگرفته است. سردار شریفی در سن ۵۹ سالگی به درجه شهادت نائل شد و عدد ۳۳ بیانگر فاصله زمان بازگشت او تا زمان شهادت است که دچار یک بلوغ شخصیتی می شود که معمولاً این بلوغ فکری در سنین آخر عمر یک انسان حاصل میشود.
این کتاب توسط انتشارات حماسه یاران در ۱۵۷ صفحه نیز منتشر شده است و توانسته به چاپ دوم خود دست پیدا کند. از دیگر آثار نویسنده این اثر می توان به: «به وقت بیروت»، «پایان ماموریت» و «ایذا» اشاره کرد. این کتاب به ارزش ۹۰ هزار تومان در بازار کتاب موجود است.