فتح الله جوادی: در جامعه ایران و بهتر بگوییم در میدان سیاستورزی جامعه ایرانی، رعایت امر اخلاقی بسیار سخت و دشوار شده است. گرچه رعایت این امر همواره و در همه جوامع به اقتضای ماهیت امر سیاسی چندان ساده نیست و بسیاری از فجایعی که در جهان اتفاق میافتد، ناشی از فقدان این مسأله است و انتظاری هم از این جهان به قهقرا رفته از حکمرانی پول و زور و قدرت و رسانه رها و یله نیست؛ اما با همه دأب و داعیهای که ما در ایران خودمان چه در حوزه دین و چه در حوزه تمدنی داریم رسوخ این رذیله در سیاستورزی کنشگران سیاسی قدر مسلم ناپسندتر است. با این مقدمه بد نیست سری بزنیم با ذکر نمونه مثالی به تحولاتی که در روزها و هفتههای اخیر شاهد آنیم.
رئیس جمهوری حتی قبل از انتخابات به یک نکته بسیار مهم اشارهای مؤکد داشت و آن اینکه مردم ما از این همه دعوا و نزاع خسته شدهاند و حال از ما به عنوان حاکمان و نظام حکمرانی، توقع وفاق و همدلی و کار به جای جنگ و دعوا دارند. خود او و دولت او هم سعی کردند که به این شعار پایبند بمانند. آن هم در شرایطی که کشور با مشکلات و بحرانهای سختی درگیر است و مردم هم صدها مطالبه به حق دارند که برزمین مانده و هر روز آستانه تحمل آنها را پایینتر برده است. اما با وجود همه این واقعیتها هنوز عدهای قصد و ارادهای برای پیوستن به دعوت رئیس جمهوری برای همدلی و تلاش جمعی برای حل مشکلات ندارند.
این روزها جدای گلایه همگان از مشکلات اقتصادی و تورم، تعطیلات و خاموشیها هم بر مشکلات قبلی افزوده شده و هم برای خانوادهها و هم به ویژه برای اشتغال و بخش صنعت کشور گرفتاریهایی به وجود آورده است. اما به جای تلاش همگانی برای درک و فهم و زمینههای پیدایی مشکل از سویی و رهیافت مسأله از سوی دیگر، عدهای همچنان به دنبال تسویه حسابهای سیاسیاند.
شاید بخشی از جامعه آن را به حساب ناکارآمدی دولت فعلی بگذارند و بگویند تا اینها آمدند برق هم رفت و گاز هم کم شد، اما از کسانی که خود را کنشگر سیاسی و اجتماعی میدانند حداقل انتظار آن است که کمی عاقلانهتر حرف بزنند. یا این همه عیان و به قولی تابلو، نیّات ناجوانمردانه خویش را بروز ندهند و ترک فعلهای نمایان گذشته و دوستان خویش را در عدم ظرفیتسازی یا زیرساختهای مورد نیاز برای نرسیدن به مرحله بحران برای دولت جدید فاکتور نکنند؛ بیآنکه دریابند با این اقدامات، اقلیّتی که دارند هرگز رنگ اکثریت نخواهد گرفت و حتی به درد عقده گشایی هم نخواهد خورد.
بالابردن مطالبات وقتی مقتضیات کشور را به خاطر غفلتهای مدیریتی گذشته میدانیم، جز آنکه چراغ کم سوی امیدی که برای آینده جامعه و رفع مشکلات هنوز روشن مانده پف کنیم چه سودی دارد؟ آیا این خیانت نیست؟ آنها که از همین حال در سودای عدم موفقیت دولت جدید هستند، بهتر است اندیشه کنند که شکست این دولت هیچ موفقیتی را نصیب آنان نخواهد کرد و اگر انتقادی هم نسبت به دولت جدید هست (که البته انتقاد زیاد است و باید هم گفته آید)، سکوت در برابر هجمههایی است که نه تنها نیّت خیری در آن نیست بلکه قطعاً کشور را و آینده کشور را به سمت و سوی خطرناکی خواهد برد.
مهمترین کاری که دولت و رئیس جمهوری باید سخت بر آن پایفشارد و کوتاه نیاید، عمل به وعدههایی است که داده و شفافیّت درباره ریشههای مشکلاتی است که بارها و بارها به خاطر مصالحی که چندان مصلحت عامه در آن نبوده و نیست، با جامعه مطرح نشدهاند.
رئیس جمهوری حتما باید همانطور که خود بارها گفت هیچ مصلحتی را قربانی مصلحت کشور و مردم نکند. انتقادی اگر به دولت هست که هست، اینکه انجام اقدامات پوپولیستی و رفع موقتی بحرانها را به کناری نهد و با استفاده از تمامی ظرفیّت نخبگانی کشور، انجام اصلاحات ساختاری را که حداقل در یکی دو دهه گذشته به تأخیر افتاد و از جمله مهمترین عوامل ایجابی بحرانهای امروز کشور است، از همین حال کلید بزند و شفاف و صریح و بدون ملاحظه مشکلات و موانع کار را با مردم در میان بگذارد و از طعنهها و کنایههای عدهای که در اقلیّت هستند اما صدای بلندتری دارند نهراسد.
مهمترین وعده رئیس جمهوری، خدمت به کشور و مردم و صادقانه سخن گفتن با مردم و صدای بیصداهای جامعه بودن بوده است نه کوتاه آمدن در برابر اقلیّتی که فریادها و صداهای بلند دارند اما دغدغههایشان نسبت چندانی با دغدغههای کشور و ملت ندارد.