زمان : 23 Azar 1388 - 17:40
شناسه : 20435
بازدید : 7262
مباحث وصیت نامه امام خمینی (ره):متن کامل وصیت نامه مباحث وصیت نامه امام خمینی (ره):متن کامل وصیت نامه

مباحث وصیت نامه امام خمینی (ره):متن کامل وصیت نامه

یزدفردا :به کوشش علی اصغر باقری

بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَّحيمْ
قالَ رسولُ الله - صلي الله عليه وآله وسلم -: اِنّي تاركٌ فيكُمُ الثَقلَيْنِ كتابَ اللهِ و عترتي اهلَ بيتي فإِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوضَ
الحمدُلله وسُبحانَكَ؛ اللّهُمَّ صل‌علي محمدٍ وآلهِ مظاهر جمالِك وجلالِك و خزائنِ اسرارِ كتابِكَ الذي تجلّي فيه الأَحديّةُ بِجميعِ اسمائكَ حَتّي المُسْتَأْثَرِ منها الّذي لايَعْلَمُهُ غَيُرك؛ و اللَّعنُ علي ظالِميهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبيثة.
و بعد، اينجانب مناسب مي‌دانم كه شمه اي كوتاه و قاصر در باب «ثقلين» تذكر دهم؛ نه از حيث مقامات غيبي ومعنوي وعرفاني،  كه قلم مثل مني عاجز است از جسارت در مرتبه‌اي كه عرفان آن برتمام دايرة وجود، از ملك تا ملكوت اعلي و ازآنجا تا لاهوت و آنچه درفهم من و تو نايد، سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشريت گذشته است، از مهجور بودن از حقايق مقام والاي «ثقل اكبر» و«ثقل كبير» كه از هرچيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براي مثل مني ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب ديدم اشاره‌اي گذرا و بسيار كوتاه ازآنچه براين دو ثقل گذشته است بنمايم.   
شايد جملة لَنْ يَفْتَرِقا حتّي يَرِدا عَلَيَّ الْحوَض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول الله ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ هرچه بر يكي از اين دو گذشته است برديگري گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريت ديگري است، تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آيا اين «حوض» مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است، يا چيز ديگر كه به عقل و عرفان بشر راهي ندارد. و بايد گفت آن ستمي كه از طاغوتيان بر اين دو وديعة رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.
 و ذكر اين نكته لازم است كه حديث «ثقلين» متواتر بين جميع مسلمين است و ] در[ كتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا كتب ديگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و‌آله وسلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و اين حديث شريف حجت قاطع است برجميع بشر بويژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و بايد همة مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوي آن باشند؛ و اگرعذري براي جاهلان بي‌خبر باشد براي علماي مذاهب نيست .
اكنون ببينيم چه گذشته است بر كتاب خدا، اين وديعة الهي و ماترك پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مسائل أسف‌انگيزي كه بايد براي آن خون گريه كرد، پس از شهادت حضرت علي (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن كريم را وسيله‌اي كردند براي حكومتهاي ضد قرآني؛ و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ  دريافت كرده بودند و نداي اِنّي تاركٌ فيكُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانه‌هاي مختلف وتوطئه‌هاي از پيش تهيه شده، آنان راعقب زده و با قرآن، ‌در حقيقت قرآن را ـ كه براي بشريت تا ورود به حوض بزرگترين دستور زندگاني مادي ومعنوي بود و است ـ از صحنه خارج كردند؛ و برحكومت عدل الهي ـ كه يكي از آرمانهاي اين كتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا وكتاب و سنت الهي را پايه گذاري كردند، تا كار به جايي رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه اين بنيان كج به جلو آمد كجيها و انحرافها افزون شد تا آنجا كه قرآن كريم را كه براي رشد جهانيان و نقطة جمع همة مسلمانان بلكه عائلة بشري، ازمقام شامخ احديت به كشف تام محمدي (ص) تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند،‌ برساند و اين وليدة «علم الاسماء» را از شرّ شياطين و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط وعدل رساند و حكومت را به دست اولياء الله، معصومين ـ عليهم صلوات الاولين والآخرين ـ بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند كه گويي نقشي براي هدايت ندارد و كار به جايي رسيد كه نقش قرآن به دست حكومتهاي جائر و آخوندهاي خبيثِ بدتر از طاغوتيان وسيله‌اي براي اقامة جور و فساد و توجيه ستمگران ومعاندان حق تعالي شد. و مع‌الأسف به دست دشمنان توطئه‌گر و دوستان جاهل، قرآن اين كتاب سرنوشت  ساز، نقشي جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه بايد وسيلة جمع مسلمانان و بشريت وكتاب زندگي آنان باشد، وسيلة تفرقه و اختلاف گرديد و يا بكلي از صحنه خارج شد، كه ديديم اگر كسي دم از حكومت اسلامي برمي‌آورد و از سياست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مي‌گفت گويي بزرگترين معصيت را مرتكب شده؛ و كلمة «آخوند سياسي» موازن با آخوند بي‌دين شده بود و اكنون نيز هست.
و اخيراً قدرتهاي شيطاني بزرگ به وسيلة حكومتهاي منحرفِ خارج از تعليمات اسلامي، كه خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند، براي محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطاني ابرقدرتها قرآن را با خط زيبا طبع مي‌كنند و به اطراف مي‌فرستند و با اين حيلة شيطاني قرآن را از صحنه خارج مي‌كنند. ما همه ديديم قرآني را كه محمدرضاخان پهلوي طبع كرد و عده‌اي را اغفال كرد و بعض آخوندهاي بيخبر از مقاصد اسلامي هم مداح او بودند. و مي‌بينيم كه ملك فهد هر سال مقدار زيادي از ثروتهاي بي‌پايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و محالّ تبليغاتِ مذهبِ ضد قرآني مي‌كند و وهابيت، اين مذهب سراپا بي اساس و خرافاتي را ترويج مي‌كند؛ و مردم و ملتهاي غافل را سوق به سوي ابرقدرتها مي‌دهد و از اسلام عزيز و قرآن كريم براي هدم اسلام و قرآن بهره‌برداري مي‌كند.
ما مفتخريم و ملت عزيز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه مي‌خواهد حقايق قرآني، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مي‌زند، ‌از مقبره‌ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخة نجات دهندة بشر از جميع قيودي كه بر پاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگي طاغوتيان مي‌كشاند نجات دهد.
و ما مفتخريم كه پيرو مذهبي هستيم كه رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالي بوده، و اميرالمؤمنين علي بن‌ ابيطالب، اين بندة رها شده از تمام قيود، مأمور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگيها است .
ما مفتخريم كه كتاب نهج‌البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهايي‌بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخريم كه ائمه معصومين، از علي بن ابيطالب گرفته تا منجي بشر حضرت مهدي صاحب زمان ـ عليهم آلاف التحيات و السلام ـ كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند. 
ما مفتخريم كه ادعية حياتبخش كه او را «قرآن صاعد» مي‌خوانند از ائمة معصومين ما است. ما به «مناجات شعبانية» امامان و «دعاي عرفات» حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ و «صحيفة سجاديه» اين زبور آل محمد و «صحيفة فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي  به زهراي مرضيه است از ما است.
ما مفتخريم كه «باقرالعلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و كسي جز خداي تعالي و رسول ـ صلي الله‌عليه و آله  ـ و ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، ‌از ما است.
و ما مفتخريم كه مذهب ما «جعفري» است كه فقه ما كه درياي بي‌پايان است، يكي از آثار اوست. و ما مفتخريم كه به همة ائمة معصومين ـ عليهم صلوات الله ـ و متعهد به پيروي آنانيم.
ما مفتخريم كه ائمة معصومين ما ـ صلوات الله و سلامه عليهم ـ در راه تعالي دين اسلام و در راه پياده كردن قرآن كريم كه تشكيل  حكومت عدل يكي از ابعاد آن است، درحبس و تبعيد به سر برده و عاقبت در راه  براندازي حكومتهاي جائرانه و طاغوتيان زمان خود شهيد شدند. وما امروز مفتخريم كه مي‌خواهيم مقاصد قرآن و سنت را پياده كنيم و اقشار مختلفة ملت ما در اين راه بزرگِ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزيزان خود را نثار راه خدا مي‌كنند.
ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان درصحنه‌هاي فرهنگي و اقتصادي ونظامي حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالي اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند؛ و آنان كه توان جنگ دارند، در آموزش نظامي كه براي دفاع از اسلام و كشور اسلامي از واجبات مهم است شركت، و از محروميتهايي كه توطئة دشمنان و نا آشنايي دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتي كه دشمنان براي منافع خود به دست نادانان و بعضي آخوندهاي بي‌اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بودند، خارج نموده‌اند؛ و آنان كه توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندي كه دل ملت را از شوق وشعف به لرزه درمي‌آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مي‌لرزاند، اشتغال دارند. و ما مكرر ديديم كه زنان بزرگواري زينب‌گونه ـ عليها سلام الله ـ فرياد مي‌زنند كه فرزندان خود را از دست داده و در راه خداي تعالي و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به اين امر؛ و مي‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعيم است، چه رسد به متاع ناچيز دنيا.
و ملت ما بلكه ملتهاي اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند به اينكه دشمنان آنان كه دشمنان خداي بزرگ و قرآن كريم و اسلام عزيزند، درندگاني هستند كه از هيچ جنايت و خيانتي براي مقاصد شوم جنايتكارانة خود دست نمي‌كشند و براي رسيدن به‌ رياست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمي‌شناسند. و در رأس آنان امريكا اين تروريست بالذات دولتي است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيست جهاني است كه براي رسيدن به مطامع خود جناياتي مرتكب مي‌شود كه قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خيال ابلهانة «اسرائيل بزرگ»! آنان را به هر جنايتي مي‌كشاند. و ملتهاي اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند كه دشمنان آنها حسين اردني اين جنايت پيشة دوره گرد، وحسن و حسني مبارك هم‌آخور با اسرائيل جنايتكارند و در راه خدمت به امريكا و اسرائيل از هيچ خيانتي  به ملتهاي خود رويگردان نيستند. و ما مفتخريم كه دشمن ما صدام عفلقي است كه دوست و دشمن او را به جنايتكاري ونقض حقوق بين المللي و حقوق بشر مي‌شناسند و همه مي‌دانند كه خيانتكاريِ او به ملت مظلوم عراق و شيخ نشينان خليج،‌ كمتر از خيانت به ملت ايران نباشد.
و ما و ملتهاي مظلوم دنيا مفتخريم كه رسانه‌هاي گروهي و دستگاههاي تبليغات جهاني، ‌ما و همة مظلومان جهان را به هر جنايت و خيانتي كه ابرقدرتهاي جنايتكار دستور مي‌دهند متهم مي كنند. كدام افتخار بالاتر و والاتر از اينكه امريكا با همة ادعاهايش و همة ساز و برگهاي جنگي‌اش و آنهمه دولتهاي سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروتهاي بي پايانِ ملتهاي مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌هاي گروهي، در مقابل ملت غيور ايران و كشور حضرت بقية الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است كه نمي‌داند به كه متوسل شود! و رو به هركس مي‌كند جواب رد مي‌شنود! و اين نيست جز به مددهاي غيبي حضرت باري تعالي ـ جلَّت عظمتُه ـ كه ملتها را بويژه ملت ايران اسلامي رابيدار نموده واز ظلمات ستمشاهي به نور اسلام هدايت نموده.
من اكنون به ملتهاي شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مي‌كنم كه از اين راه مستقيم الهي كه نه به شرق ملحد و نه به غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطي كه خداوند به آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدارً پايبند بوده، و لحظه‌]‌اي‌[ از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دستهاي ناپاك عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجي و چه عمال داخلي بدتر از خارجي، تزلزلي در نيت پاك و ارادة آهنين آنان رخنه نكند؛ و بدانند  كه هرچه رسانه‌هاي گروهي عالم و قدرتهاي شيطاني غرب و شرق اشتلم مي‌زنند دليل برقدرت الهي آنان است و خداوند بزرگ سزاي آنان را هم در اين عالم و هم درعوالم ديگر خواهد داد.  «إنَّه وليُّ النِّعَم وبِيَدِه ملكوتُ كلِّ شيءٍ».
و با كمال جِد و عجز ازملتهاي مسلمان مي‌خواهم كه از ائمة اطهار و فرهنگ سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل و جانفشاني و نثار عزيزان پيروي كنند. از آن جمله دست از فقه سنتي كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احكام اوليه و چه ثانويه كه هر دو مكتب فقه‌ اسلامي است، ذره‌اي منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمي انحرافي، مقدمة سقوط مذهب و احكام اسلامي و حكومت عدل الهي است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسي نماز است هرگز غفلت نكنند، كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالي بر جمهوري اسلامي ايران است. و از آن جمله مراسم عزاداري ائمة اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان، حضرت ابي عبدالله الحسين ـ صلوات وافر الهي و انبيا  و ملائكة الله و صلحا بر روح بزرگ حماسي او باد ـ هيچ‌گاه غفلت نكنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ عليهم السلام ـ براي بزرگداشت اين حماسة تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است، تمام فرياد قهرمانانة ملتها است بر سردمداران  ستم‌پيشه در طول تاريخ الي الابد. و مي‌دانيد كه لعن ‌و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه ـلعنة‌ الله‌ عليهم ـ با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‌اند، فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم‌‌شكن است.
و لازم است در نوحه‌ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمة حق ـ عليهم سلام الله ـ‌ به طور كوبنده فجايع و ستمگريهاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود؛ و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام به دست امريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از آن ‌جمله آل‌سعود، اين خائنين به ‌حرم بزرگ الهي _ لعنة الله و ملائكته و رسله عليهم ـ است به طور كوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسي است كه حافظ ملّيت مسلمين، بويژه شيعيان ائمة اثني‌عشر ـ عليهم صلوات الله وسلم ـ ] است[.
و آنچه لازم است تذكر دهم آن است كه وصيت سياسي ـ الهي اينجانب اختصاص به ملت عظيم‌الشأن ايران ندارد، بلكه توصيه به جميع ملل اسلامي و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مي‌باشد.
از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم كه لحظه‌اي ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از عنايات غيبي خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگان عزيز لحظه]‌اي[ دريغ نفرمايد .
                                                                                                                                                                روح الله  الموسوي الخميني
بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَّحيمْ
اهميت انقلاب شكوهمند اسلامي كه دستاورد ميليونها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويد آن و آسيب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليونها مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدري است كه ارزيابي آن از عهدة قلم و بيان والاتر و برتر است.  اينجانب، روح الله موسوي خميني كه از كرم عظيم خداوند متعال با همة خطايا مأيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگي به كرم كريم مطلق است، به عنوان يك نفر طلبة حقير كه همچون ديگر برادران ايماني اميد به اين انقلاب و بقاي دستاوردهاي آن و به ثمر رسيدن هرچه بيشتر آن دارم، به عنوان وصيت به نسل حاضر و نسلهاي عزيز آينده مطالبي هر چند تكراري عرض مي‌نمايم. و از خداوند بخشاينده مي‌خواهم كه خلوص نيت در اين تذكرات عنايت فرمايد .
1-  ما مي‌دانيم  كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد، با تأييدات غيبي الهي پيروز گرديد . اگر نبود دست تواناي خداوند امكان نداشت يك جمعيت 36 ميليوني با آن تبليغات ضدّ اسلامي و ضد روحاني خصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقه افكنيهاي بيحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانيها و مجالس و محافل ضد‌اسلامي و ضد‌ملي به صورت مليّت، و آنهمه شعرها و بذله گوييها، و آنهمه مراكز عياشي و فحشا و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه همه و همه براي كشيدن نسل جوان فعال كه بايد در راه پيشرفت و تعالي و ترقي ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد و بي‌تفاوتي در پيشامدهاي خائنانه، كه به دست شاه فاسد و پدر بي‌فرهنگش و دولتها و مجالس فرمايشي كه از طرف سفارتخانه‌هاي قدرتمندان بر ملت تحميل مي‌شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبيرستانها و مراكز آموزشي كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده مي‌شد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غربزده يا شرقزدة صد‌درصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامي بلكه ملي صحيح، با نام «مليت» و «ملي گرايي»، گرچه در بين آنان مرداني متعهد و دلسوز بودند، لكن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان كار مثبتي نمي‌توانستند انجام دهند و با اينهمه و دهها مسائل ديگر، از آن جمله به انزوا و عزلت كشيدن روحانيان و با قدرت تبليغاتْ به انحراف فكري كشيدن بسياري از آنان، ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايدة واحد و فرياد «الله اكبر» و فداكاريهاي حيرت‌آور و معجزه آسا تمام قدرتهاي داخل و خارج را كنار زده و خودْ مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاب اسلامي ايران از همة انقلابها جدا است: هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم در انگيزة انقلاب و قيام. و ترديد نيست كه اين يك تحفة الهي و هدية غيبي بوده كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارتزده عنايت شده است .
   2 - اسلام و حكومت اسلامي پديدة الهي است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين مي‌كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگريها و چپاولگريها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها را به كمال مطلوب خود برساند. و مكتبي است كه برخلاف مكتبهاي غيرتوحيدي، در تمام شئون فردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته، ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را  در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است. اينك كه به توفيق و تأييد خداوند، جمهوري اسلامي با دست تواناي ملت متعهد پايه‌ريزي  شده، و آنچه در اين حكومت اسلامي مطرح است اسلام و احكام مترقي آن است، برملت عظيم الشأن ايران است كه درتحقق محتواي آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، كه انبياي عظام از‌ آدم ـ عليه السلام‌ـ  تا خاتم النبيين ـ صلي الله عليه وآله وسلم‌ـ در راه آن كوشش و فداكاري جانفرسا نموده‌اند و هيچ مانعي آنان را از اين فريضة بزرگ باز نداشته؛ و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمة اسلام ـ عليهم صلوات الله ـ با كوششهاي توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن  كوشيده‌اند. و امروز بر ملت  ايران، خصوصاً، و بر جميع مسلمانان، عموماً،  واجب است اين امانت الهي را كه در ايران به طور رسمي اعلام شده و در مدتي كوتاه نتايج عظيمي به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاي آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمايند. و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاي اسلامي تابيدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتي  نمايند، و دست ابرقدرتهاي عالمخوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاه نمايند.
اينجانب كه نفسهاي آخر عمر را مي‌كشم به حسب وظيفه، شطري از آنچه در حفظ و بقاي اين وديعة الهي دخالت دارد و شطري از موانع و خطرهايي كه آن را تهديد مي‌كنند، براي نسل حاضر و نسلهاي آينده عرض مي‌كنم و توفيق و تأييد همگان را از درگاه پروردگار عالميان خواهانم.
الف
بي‌ترديد رمز بقاي انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است؛ و رمز پيروزي را ملت مي‌داند و نسل‌هاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن: انگيزة الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه و مقصد.
اينجانب به همة نسلهاي حاضر و آينده وصيت مي‌كنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله بر‌قرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزة الهي را كه خداوند تعالي در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد؛ و در مقابل  اين انگيزه  كه رمز پيروزي و بقاي آن است، فراموشي  هدف و تفرقه و اختلاف است. بي‌جهت نيست كه بوقهاي تبليغاتي در سراسر جهان و وليده‌هاي بومي آنان تمام توان خود را صرف شايعه‌‌ها و دروغهاي تفرقه‌افكن نموده‌اند و ميلياردها دلار براي آن صرف مي‌كنند. بي‌انگيزه نيست سفر‌هاي دائمي مخالفان جمهوري اسلامي به منطقه. و مع‌الأسف در بين آنان از سردمداران وحكومتهاي بعض كشورهاي اسلامي، كه جز به منافع شخص خود فكر نمي‌كنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستند ديده مي‌شود؛ و بعض از روحاني‌نماها نيز به آنان ملحقند.
امروز و در آتيه نيز آنچه براي ملت ايران و مسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر گيرند، خنثي كردن تبليغات تفرقه افكنِ خانه برانداز است. توصية اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه درعصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئه‌ها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.
ب
از توطئه‌هاي مهمي كه در قرن اخير، خصوصاً در دهه‌هاي معاصر، و بويژه پس از پيروزي انقلاب آشكارا به چشم مي‌خورد، تبليغات دامنه‌دار با ابعاد مختلف براي مأيوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. گاهي ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نمي‌تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند، يا آنكه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نوآوري و مظاهر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نمي‌شود كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيرند، و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهي موذيانه و شيطنت‌آميز به گونة طرفداري از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهي سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايي و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداي تعالي نزديك و از دنيا دور مي‌كند، و حكومت و سياست و سررشته‌داري بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ  و معنوي است، چه اينها تمام براي تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياي عظام است! و مع‌الأسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان ومتدينان بيخبر از اسلام تأثير گذاشته كه حتي دخالت در حكومت و سياست را به مثابة يك گناه و فسق مي‌دانستند و شايد بعضي بدانند! و اين فاجعة بزرگي است كه اسلام مبتلاي به آن بود.
گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خود را به بي‌اطلاعي مي‌زنند. زيرا اجراي قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيري از ستمگري و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردي و اجتماعي و منع از فساد و فحشا و انواع كجرويها، و آزادي بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايي و جلوگيري از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزيرات برميزان عدل براي جلوگيري از فساد و تباهي يك جامعه، و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل، چيزهايي نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگي اجتماعي كهنه شود. اين دعوي به مثابة آن است كه گفته شود قواعد عقلي و رياضي در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاي آن قواعد ديگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعي‌ بايد جاري شود  و از ستمگري و چپاول و قتل بايد جلوگيري شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده! و ادعاي آنكه اسلام با نوآورد‌ها مخالف است ـ همان سان كه محمدرضا پهلوي مخلوع مي‌گفت كه اينان مي‌خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند ـ يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآورد‌ها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاي پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ‌ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدي با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم وصنعت مورد تأكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معني است كه بعضي روشنفكران حرفه‌اي مي‌گويند كه آزادي در تمام منكرات و فحشا حتي همجنس‌بازي و از اين قبيل، تمام اديان آسماني و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مي‌كنند.
و اما طايفة دوم كه نقشة موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مي‌دانند. بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسول  الله ـ صلي الله عليه وآله  ـ آنقدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند؛ بلكه بسيار از احكام عبادي اسلام، عبادي ـ سياسي است كه غفلت از آنها اين مصيبتها را به بارآورده. پيغمبر اسلام (ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاي جهان لكن با انگيزة بسط عدالت اجتماعي. و خلفاي اول اسلامي حكومتهاي وسيع داشته‌اند و حكومت علي‌بن ابيطالب ـ عليه‌السلام ـ نيز با همان انگيزه، به طور وسيعتر و گسترده‌تر از واضحات تاريخ است. و پس از آن بتدريج حكومت به اسم اسلام بوده؛ و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامي به پيروي از اسلام و رسول اكرم ـ صلي الله عليه وآله  ـ بسيارند.
اينجانب دراين وصيتنامه با اشاره مي‌گذرم، ولي اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعه‌شناسان و تاريخ نويسان، ‌مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده و مي‌شود كه انبيا ـ عليهم السلام ـ به معنويات كار دارند و حكومت و سررشته‌داري دنيايي مطرود است و انبيا و اوليا و بزرگان از آن احتراز مي‌كردند و ما نيز بايد چنين كنيم،  اشتباه تأسف‌آوري است كه نتايج آن به تباهي كشيدن ملتهاي اسلامي و بازكردن راه براي استعمارگران خونخوار است، زيرا آنچه مردود است حكومتهاي شيطاني و ديكتاتوري و ستمگري است كه براي سلطه‌جويي و انگيزه‌هاي منحرف و دنيايي كه از آن تحذير نموده‌اند؛ جمع آوري ثروت و مال و قدرت‌طلبي و طاغوت گرايي است و بالاخره دنيايي است كه انسان را از حق تعالي غافل كند. و اما حكومت حق براي نفع مستضعفان و جلوگيري از ظلم و جور و اقامة عدالت اجتماعي، همان است كه مثل سليمان بن داوود و پيامبر عظيم الشأن اسلام ـ صلي الله عليه وآله  ـ و اوصياي بزرگوارش براي آن كوشش مي‌كردند؛ از بزرگترين واجبات و اقامة آن از والاترين عبادات است، چنانچه سياست سالم كه در اين حكومتها بوده از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هوشيار ايران با ديد اسلامي اين توطئه‌ها را خنثي نمايند. و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه‌گر را قطع نمايند.
ج
و از همين قماش توطئه‌ها و شايد موذيانه‌تر، شايعه‌هاي وسيع درسطح كشور، و در شهرستانها بيشتر، بر اينكه جمهوري اسلامي هم كاري براي مردم انجام نداد. بيچاره مردم با آن شوق و شعف فداكاري كردند كه از رژيم ظالمانة طاغوت رهايي يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعف‌تر شدند! زندانها پر از جوانان كه اميد آتية كشور است مي‌باشد و شكنجه‌ها از رژيم سابق بدتر و غير انسانيتر است! هر روز عده‌اي را اعدام مي‌كنند  به اسم اسلام! و اي كاش اسم اسلام روي اين جمهوري نمي‌گذاشتند! اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت وگراني سرسام‌آور غوطه مي‌خورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمي كمونيستي هدايت مي كنند! ‌اموال مردم مصادره مي‌شود و آزادي در هر چيز از ملت سلب شده! و بسياري ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا مي‌شود. و دليل آنكه نقشه و توطئه در كار است آنكه هرچند روز يك امر در هر گوشه و كنار و در هر كوي و برزن سر زبانها مي‌افتد؛ در تاكسيها همين مطلب واحد و در اتوبوسها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همين صحبت مي‌شود؛ و يكي كه  قدري كهنه شد يكي ديگر معروف مي‌شود. و مع‌الأسف بعض روحانيون كه از حيله‌هاي شيطاني بيخبرند با تماس يكي‌ ـ‌ دو‌ نفر از عوامل توطئه گمان مي‌كنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است كه بسياري از آنان كه اين مسائل را مي‌شنوند و باور مي‌كنند اطلاع از وضع دنيا و انقلابهاي جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاريهاي عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند ـ چنانچه اطلاع صحيح از تحولاتي كه همه به سود اسلام است ندارندـ و چشم بسته و بيخبر امثال اين مطالب را شنيده و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوسته‌اند .
اينجانب توصيه مي‌كنم كه قبل از مطالعة وضعيت كنوني جهان و مقايسه بين انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلابات و قبل از آشنايي با وضعيت كشورها  و ملتهايي كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه مي‌گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاريهاي اين كشور طاغوتزده از ناحيه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگريهايشان براي اين دولت به ارث گذشته‌اند ، از وابستگيهاي عظيم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه‌ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراكز عياشي و مغازه‌هاي مسكرات فروشي و ايجاد بي‌بندوباري در تمام شئون زندگي و اوضاع تعليم و تربيت و اوضاع دبيرستانها و دانشگاهها و اوضاع سينماها و عشرتكده‌ها و وضعيّت جوانها و زنها و وضعيّت روحانيون و متديّنين و آزاديخواهان متعهّد و بانوان عفيف ستمديده و مساجد در زمان طاغوت و رسيدگي به پروندة اعدام شدگان و محكومان ‌به حبس و رسيدگي به زندانها و كيفيت عملكرد متصديان و رسيدگي به مال سرمايه‌داران و زمينخواران بزرگ و محتكران و گرانفروشان و رسيدگي به دادگستريها و دادگاههاي انقلاب و مقايسه با وضع سابق دادگستري و قضات و رسيدگي به حال نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي دولت و استاندارها وساير مأمورين كه در اين زمان آمده‌اند و مقايسه با زمان سابق و رسيدگي به عملكرد دولت و جهاد سازندگي در روستاهاي محروم از همة مواهب حتي آب آشاميدني و درمانگاه و مقايسه با طول رژيم سابق با در نظر گرفتن گرفتاري به جنگ تحميلي و پيامدهاي آن از قبيل آوارگان ميليوني و خانواده‌هاي شهدا و آسيب‌ديدگان در جنگ و آوارگان ميليوني افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادي و توطئه‌هاي پي در پي آمريكا و وابستگان خارج  و داخلش ( اضافه كنيد فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتياج و قاضي شرع) و هرج و مرجهايي كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتي دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل ديگر، تقاضا اين است كه قبل از آشنايي به مسائل، به اشكالتراشي و انتقاد كوبنده و فحاشي برنخيزيد؛ و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهل توده‌ها امروز طفلي تازه‌پا و وليده‌اي است محفوف به دشمنهاي خارج و داخل، رحم كنيد. و شما اشكالتراشان به فكر بنشينيد كه آيا بهتر نيست به جاي سركوبي به اصلاح و كمك بكوشيد؛ و به جاي طرفداري از منافقان و ستمگران و سرمايه‌داران و محتكران بي‌انصاف از خدا بيخبر، طرفدار مظلومان و ستمديدگان و محرومان باشيد؛ و به جاي گروههاي آشوبگر و تروريستهاي مفسد و طرفداري غير مستقيم از آنان، توجهي به ترور‌شدگان از روحانيون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشيد؟
اينجانب هيچگاه نگفته و نمي‌گويم كه امروز در اين جمهوري به اسلام بزرگ با همة ابعادش عمل مي‌شود و اشخاصي از روي جهالت و عقده و بي‌انضباطي بر خلاف مقررات اسلام عمل نمي‌كنند؛ ‌لكن عرض مي‌كنم كه قوة مقننه و قضاييه و اجراييه با زحمات جانفرسا كوشش در اسلامي كردن اين كشور مي‌كنند و ملتِ دهها ميليوني نيز طرفدار و مددكار آنان هستند؛ و اگر اين اقليت اشكالتراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اين آمال آسانتر و سريعتر خواهد بود. و اگر خداي نخواسته اينان به خود نيايند، چون تودة ميليوني بيدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انساني ـ اسلامي به خواست خداوند متعال جامة عمل به طور چشمگير خواهد پوشيد و كجروان و اشكالتراشان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند.
من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و تودة ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلي الله عليه وآله  ـ  و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن علي ـ صلوات الله و سلامه عليهما ـ مي‌باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله ـ صلي الله عليه وآله ـ  مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمي‌كردند و با بهانه‌هايي به جبهه نمي‌رفتند، كه خداوند تعالي در سورة «توبه» با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعدة عذاب داده است. و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرين فرمودند. و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤمنين آنقدر بدرفتاري كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا ـ عليه السلام ـ آن شد كه شد. و آنان كه درشهادت دستْ آلوده نكردند، يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. اما امروز مي‌بينيم كه ملت ايران از قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و از قواي در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها، با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها مي‌كنند و چه حماسه‌ها مي‌آفرينند. و مي‌بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزنده مي‌كنند. و مي‌بينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب‌ديدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‌هاي حماسه آفرين و گفتار و كرداري مشتاقانه و اطمينان‌بخش با ما و شما روبه‌رو مي‌شوند. و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان . در صورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ هستند، و نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله عليه ـ. و انگيزة آنان ايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزي در ابعاد مختلف است. و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزنداني تربيت نموده، و ما همه  مفتخريم كه در چنين عصري در پيشگاه چنين ملتي مي‌باشيم .
و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصي كه به انگيزة مختلف با جمهوري اسلامي مخالفت مي‌كنند و به جوانان، چه دختران و چه پسراني كه مورد بهره‌برداري منافقان و منحرفان فرصت‌طلب و سودجو واقع شده‌اند مي‌نمايم، كه بيطرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مي‌خواهند جمهوري اسلامي ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان با توده‌هاي محروم و گروهها و دولتهايي كه از آنان پشتيباني كرده و مي‌كنند و گروهها و اشخاصي كه در داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيباني مي كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان و تغيير موضعهايشان در پيشامدهاي مختلف را، با دقت و بدون هواي نفس بررسي كنيد، ومطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهوري اسلامي به دست منافقان و منحرفان شهيد شدند،  و ارزيابي كنيد بين آنان و دشمنانشان؛ نوارهاي اين شهيدان تا حدي در دست و نوارهاي مخالفان شايد در دست شماها باشد، ببينيد كدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمي‌خوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براي كسب مقام و قدرتي با قلبهاي جوان شما بازي كنم. من براي آنكه شما جوانان شايسته‌اي هستيد علاقه دارم كه جواني خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهوري اسلامي صرف كنيد  تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفور مي‌خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشتة ما و شما با رحمت واسعة خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين را بخواهيد، كه او هادي و رحمان است.
و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاي مبتلا به  حكومتهاي فاسد و دربند قدرتهاي بزرگ مي‌كنم؛ اما به ملت عزيز ايران توصيه مي‌كنم كه نعمتي كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نماييد و در راه آن، كه نعمتي عظيم الهي و امانت بزرگ خداوندي است كوشش كنيد و از مشكلاتي كه در اين صراط مستقيم پيش مي‌آيد نهراسيد كه إن تَنْصروا الله يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ اَقدامَكُم  و درمشكلات دولت جمهوري اسلامي با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد، و دولت و مجلس را از خود بدانيد، و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري كنيد.
و به مجلس و دولت و دست‌اندركاران توصيه مي‌نمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزاري به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياي نعم همه هستند و جمهوري اسلامي رهاورد آنان و با فداكاريهاي آنان تحقق پيدا كرد و بقاي آن نيز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومتهاي طاغوتي را كه چپاولگراني بي‌فرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انساني كه شايسته براي يك حكومت اسلامي است.
و اما به ملتهاي اسلامي توصيه مي كنم كه از حكومت جمهوري اسلامي و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و حكومتهاي جائر خود را در صورتي كه به خواست ملتها كه خواست ملت ايران است سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاي خود بنشانيد، كه ماية بدبختي مسلمانان ، حكومتهاي وابستة به شرق و غرب مي‌باشند. و اكيداً توصيه مي‌كنم كه به بوقهاي تبليغاتي مخالفان اسلام و جمهوري اسلامي گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرتها تأمين شود.
 د
از نقشه‌هاي شيطانيِ قدرتهاي بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاي طولاني در دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاي مختلف دنباله‌گيري شد، به انزوا كشاندن روحانيت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبي و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاي ديگر كه يكي از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود ، كه تبليغات وسيعي در اين زمينه شد؛ و مع‌الأسف به واسطة بيخبري  هر دو قشر از توطئة شيطاني ابرقدرتها نتيجة چشمگيري گرفته شد. از يك طرف، از دبستانها تا دانشگاهها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤساي دانشگاهها از بين غربزدگان يا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤثر را كه در آتيه حكومت را به دست مي‌گيرند، از كودكي تا نوجواني و تا جواني طوري تربيت كنند كه از اديان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان، متنفر باشند. و اينان را عمال انگليس در آن زمان، و طرفدار سرمايه‌داران و زمينخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالي در بعد از آن معرفي مي‌نمودند. و از طرف ديگر، با تبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده و همه را به بي‌ديني و بي‌بند و باري و مخالف با مظاهر اسلام و اديان متهم مي‌نمودند. نتيجه آن كه دولتمردانْ مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند؛ و توده‌هاي مردم كه علاقه به دين و روحاني دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهي و روحاني راه را براي چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت در جيب  آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد، و مي‌رفت كه چه‌ آيد.
اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ـ از روحاني و دانشگاهي تا بازاري و كارگر و كشاورز و ساير قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصية اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامي پيوند دوستي و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند و از نقشه‌ها و توطئه‌هاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد يا افرادي را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند؛ و اگر تأثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آساني مي‌توان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتيد كسي پيدا شد كه مي‌خواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است. و توطئه‌ها در دانشگاهها از عمق ويژه‌اي برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه‌ها باشند.
هـ
ازجمله نقشه‌ها كه مع‌الأسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادي به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاي استعمار زده از خويش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوريكه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق، ‌دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله‌ گاه عالم دانستند و وابستگي به يكي از دو قطب را از فرائض غيرقابل اجتناب معرفي نمودند! و قصة اين امر غم‌انگيز، طولاني و ضربه‌هايي كه از آن خورده و اكنون نيز مي خوريم كشنده و كوبنده است.
و غم‌انگيزتر اينكه آنان ملتهاي ستمديدة زير سلطه را در همه چيز عقب نگه‌داشته و كشورهايي مصرفي بار‌ آوردند و به‌ قدري‌ما را از پيشرفتهاي خود و قدرتهاي شيطاني‌شان ترسانده‌اند كه جرأت دست زدن به هيچ ابتكاري نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاي خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم. و اين پوچي و تهي مغزي مصنوعي موجب شده كه در هيچ امري به فكر و دانش خود اتكا نكنيم و كوركورانه از شرق و غرب تقليد نماييم بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم، نويسندگان و گويندگان غرب و شرقزدة بي‌فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومي ما را سركوب و مأيوس نموده و مي‌نمايند و رسوم و آداب اجنبي را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحي و ثناجويي آنها را به خورد ملتها داده و مي‌دهند. في‌المثل، اگر در كتاب يا نوشته يا گفتاري چند واژة فرنگي باشد، بدون توجه به محتواي آن با اعجاب پذيرفته، و گوينده و نويسندة  آن را دانشمند و روشنفكر به حساب مي‌آورند. و از گهواره تا قبر به هر‌چه بنگريم اگر با واژة غربي و شرقي اسم‌گذاري شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگي محسوب، و اگر واژه‌هاي بومي خودي به كار رود مطرود و كهنه و واپسزده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربي داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودي دارند سر به زير و عقب افتاده‌اند. خيابانها، كوچه‌ها، مغازه‌ها، شركتها، داروخانه‌ها،‌ كتابخانه‌ها، پارچه‌ها، و ديگر متاعها، هر چند در داخل تهيه شده بايد نام خارجي داشته باشد تا مردم از آن راضي و به آن اقبال كنند. فرنگي مآبي از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگي موجب افتخار و سربلندي و تمدن و پيشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودي‌، كهنه‌پرستي و عقب‌افتادگي است. در هر مرض و كسالتي ولو جزئي و قابل علاج در داخل، بايد به خارج رفت و دكترها  و اطباي دانشمند خود را محكوم و مأيوس كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امريكا و مسكو افتخاري پر ارزش و رفتن به حج و ساير اماكن متبر‌كه  كهنه‌پرستي و عقب‌ماندگي است. بي‌اعتنايي به آنچه مربوط به مذهب و معنويات است از نشانه‌هاي روشنفكري و تمدن، و ‌در مقابل، تعهد به اين امور نشانة عقب‌ماندگي و كهنه‌پرستي است.
اينجانب نمي‌گويم ما خود همه چيز داريم؛ معلوم است ما را در طول تاريخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سده‌هاي اخير از هر پيشرفتي محروم كرده‌اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوي خصوصاً، و مراكز تبليغاتي عليه دستاوردهاي خودي و نيز خودْ كوچك‌ديدنها و يا ناچيز ديدنها، ما را از هر فعاليتي براي پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقة جوان، به اقسام اجناس وارداتي از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازيهاي كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواده‌ها و مصرفي بارآوردن  هر چه بيشتر، كه خود داستانهاي غم‌انگيز دارد، و سرگرم كردن و به تباهي كشاندن جوانها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشا و عشرتكده‌ها، و دهها  از اين مصائب حساب شده، براي عقب نگهداشتن كشورهاست. من وصيت دلسوزانه و خادمانه مي‌كنم به ملت عزيز كه اكنون كه تا حدود بسيار چشمگيري از بسياري از اين دامها نجات يافته و نسل محروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسياري از كارخانه‌ها و وسايل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمي‌رفت متخصصينِ ايران قادر به راه انداختن كارخانه‌ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوي غرب يا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصرة اقتصادي و جنگ تحميلي، خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمتهاي ارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مي توانيم.
بايد هوشيار و بيدار ومراقب باشيد كه سياست‌بازان پيوسته به غرب و شرق با وسوسه‌هاي شيطاني شما را به سوي اين چپاولگران بين‌المللي نكشند؛ و با ارادة مصمم و فعاليت و پشتكار خود به رفع وابستگيها قيام كنيد.
 وبدانيد كه نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و امريكا و شوروي كم ندارد و اگر خوديِ خود را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد. و آنچه انسانهاي شبيه به اينان به آن رسيده‌اند شما هم خواهيد رسيد به شرط اتكال به خداوند تعالي و اتكا به نفس، و قطع وابستگي به ديگران و تحمل سختيها براي رسيدن به زندگي شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطة اجانب.
و بر دولتها و دست اندركاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهاي آينده كه از متخصصين خود قدرداني كنند و آنان را با كمكهاي مادي و معنوي تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاي مصرف‌ساز و خانه برانداز جلوگيري نمايند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چيز بسازند.
و ازجوانان، دختران و پسران، مي‌خواهم كه استقلال و آزادي و ارزشهاي انساني را،  ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي بند و باريها و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بي‌وطن به شما عرضه مي‌شود  نكنند؛ كه آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي كشيدنتان و مصرفي نمودن ملت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمي‌كنند؛ و مي‌خواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نيمه وحشي» نگه دارند.
و
از توطئه‌هاي بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر داده‌ام، به دست گرفتن مراكز تعليم و تربيت خصوصاً دانشگاهها است كه مقدرات كشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامي فرق دارد با روشي كه در دانشگاهها و دبيرستانها دارند. نقشة آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوي كردن آنان است؛ يا با سركوبي و خشونت و هتاكي كه در زمان رضاخان عمل شد ولي نتيجة معكوس گرفته شد؛ يا با تبليغات و تهمتها و نقشه‌هاي شيطاني براي جدا كردن قشر تحصيلكرده و به اصطلاح روشنفكر كه اين هم در زمان رضاخان عمل مي‌شد و در رديف فشار و سركوبي بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونت ولي موذيانه.
و اما در دانشگاه  نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاي خودي منحرف كنند و به سوي شرق يا غرب بكشانند و دولتمردان را از بين اينان انتخاب و برسرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هرچه مي‌خواهند انجام دهند. اينان كشور را به غارتزدگي و غربزدگي بكشانند و قشر روحاني با انزوا و منفوريت و شكست قادر بر جلوگيري نباشد. و اين بهترين راه است براي عقب ‌نگهداشتن و غارت كردن كشورهاي تحت سلطه، ‌زيرا براي ابرقدرتها بي‌زحمت و بي‌خرج و در جوامع ملي بي سر و صدا، هرچه هست به جيب آنان مي‌ريزد.
پس اكنون كه دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازي است، برهمه ما لازم است با متصديان كمك كنيم و براي هميشه نگذاريم دانشگاهها به انحراف كشيده شود؛ و هرجا انحرافي به چشم خورد با اقدام سريع به رفع آن كوشيم. و اين امر حياتي بايد در مرحلة اول با دست پر توان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور وملت است.
و اينجانب به همة نوجوانان و جوانان در مرحلة اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلة دوم، و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز براي كشور در مرحلة بعد وصيت مي‌كنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگه مي‌دارد، با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاهها را به نسل بعد بسپريد. و به همة نسلهاي مسلسل توصيه مي‌كنم  كه بر