فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بُشری اِذِ السّلامهُ حَلَّت بِذی سَلَم
للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایهَ النِّعَم
آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد
تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم
از بازگشت شاه در این طرفه منزل است
آهنگ خصم او به سراپردهٔ عدم
پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال
انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم
میجست از سحاب امل رحمتی ولی
جز دیدهاش معاینه بیرون نداد نم
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم
ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
شرح لغت: سراپرده عدم:حجاب نیستی
۱- به شما مژده میدهم که به زودی این نیت برآورده میشود، اما قبلاً باید به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا و نذر خود را ادا کنید. زیرا کبوتر اقبال به زودی بر بام خانه شما خواهد نشست. مواظب باشد که آن را با بی دقتی یا عدم تلاش یا عدم سرعت عمل از خود دور نسازید.
۲- کار شما به زودی انجام میگیرد و این نتیجه قلب پاک و پر مهریست که به دیگران کمک و مساعدت کرده اید. بدانید که باید این راه را ادامه دهید و بر خداوند توکل داشته باشید.
بشارت باد بر شما اخبار خوشی که به زودی به دستتان خواهد رسید. او که مدتها منتظرش بودید باز خواهد گشت و به یمن بازگشت او کارهایتان سامان مییابد. آنان که پیمانهای خود را با شما شکستند، به جزای اعمال خود خواهند رسید و زندگی همراه با آرامش و شادی نصیب شما خواهد شد.