زمان : 27 Mehr 1403 - 07:46
شناسه : 201465
بازدید : 2606
رمان «یخبندان»؛ مونولوگ‌هایی یخ‌زده میان یک نقاش و پزشک رمان «یخبندان»؛ مونولوگ‌هایی یخ‌زده میان یک نقاش و پزشک یزدفردا: رمان یخبندان، روایت دانشجویی است که از سوی استادش ماموریت می‌یابد تا روح و افکار یخ زده نقاش گوشه‌گیری را در روستایی دور افتاده واکاوی کند.

به گزارش یزدفردا: کتاب یخبندان (Frost)، اولین رمان توماس برنهارت است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد و به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات آلمانی زبان شناخته می‌شود. این رمان به تازگی با ترجمه زینب آرمند توسط نشر بیدگل به فارسی منتشر شده است.

داستان رمان یخبندان با شخصیت یک دانشجوی پزشکی جوان و بی‌نام آغاز می‌شود که توسط استادش، جراحی معروف، به ماموریتی عجیب فرستاده می‌شود. او باید به روستای دورافتاده و یخ‌زده «ونگ» در کوه‌های آلپ سفر کند و برادر عجیب و غریب استادش که نقاش گوشه‌گیری به نام «اشتراوخ» است را زیر نظر بگیرد. این ماموریت بهانه‌ای است برای ورود به دنیای تاریک و یخ‌زده و کاوش در افکار و احساسات اشتراوخ. در ادامه رمان، شاهد گفتگوهای طولانی و عمیق بین راوی و اشتراوخ هستیم. این گفتگوها به موضوعات مختلفی چون هنر، زندگی، مرگ، فلسفه، سیاست و مذهب می‌پردازند.

شخصیت‌پردازی در کتاب یخبندان نمادی از انسان مدرن است که در جستجوی معنا و هویت خود سرگردان شده و دستیار جوانش نیز شخصیتی است چندبعدی است که در طول داستان دچار تحول و تغییر می‌شود.

برنهارد در رمان یخبندان از مونولوگ‌های پرشور برای به تصویر کشیدن شخصیت اشتراوخ بهره می‌برد. این مونولوگ‌ها که به نوعی امضای سبک نوشتاری برنهارد هستند با تکرار عبارات و جملات و اعمال تغییرات جزئی همراه است که از دیگر ویژگی‌های سبک برنهارد است و به متن ریتمی تسلسل وار می‌بخشد.

توماس برنهارد، نویسنده‌ی اتریشی، در سال ۱۹۳۱ در خانواده‌ای از هم پاشیده متولد شد و تمام زندگی‌اش را در سایه غم و اندوه سپری کرد. تجربیات تلخ زندگی، از جمله جنگ، بیماری و مرگ، تاثیر عمیقی بر روحیه و آثار او گذاشت و او را به سمت نگاهی بدبینانه و پوچ‌گرایانه سوق داد. برنهارد در طول فعالیت ادبی خود، رمان‌ها، نمایشنامه‌ها و اشعار متعددی خلق کرد که همگی بازتابی از تاریکی و یاس درونی او بودند. این نویسنده با قلمی سرخورده و نگاهی تیزبین، به واکاوی تاریکی‌های وجود انسان و جامعه می‌پرداخت.

توماس برنهارد یکی از مهم‌ترین نویسندگان اتریشی قرن بیستم است که آثارش تأثیر عمیقی بر ادبیات جهان گذاشته است. کتاب یخبندان به زبان‌های مختلفی ترجمه شده و مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم:

«حداقل می‌شد احوالم خوب باشد. چرا خوب نیست؟ نه بی‌حوصله‌ام و نه ترسیده‌ام. دردی ندارم. چیزی آزارم نمی‌دهد. انگار در یک‌آن آدم دیگری می‌شوم. بعد دوباره: درد و ناراحتی برمی‌گردد. بله، خودم هستم. می‌بینید: همۀ زندگی‌ام همین بوده! … هیچ‌وقت هم خوشحال نبوده‌ام! هیچ‌وقت! خوشحال نبوده‌ام! در آن احوالی نبوده‌ام که مردم اسمش را می‌گذارند خوشحالی. چون اشتیاق بی‌حدوحصرم به غیرمعمولی بودن، عجیب بودن، خاص بودن و دست‌نیافتنی بودن، این اشتیاق همه‌جا مثل خوره به جانم می‌افتاد و همه‌چیز را خراب می‌کرد، تا جایی که روحم در عذاب بود… فکرش را بکنید چه وضعیتی می‌شود، وقتی خودت را مثل یک کتاب باز می‌کنی و همه‌جا غلط‌های چاپی می‌بینی، غلط پشت غلط، تمام صفحات پر از این اشتباهات‌اند! … جهان چیزی جز یک زخم باز نیست، زخمی که هرگز التیام نمی‌یابد. و ما در این زخم زندگی می‌کنیم، مانند کرم‌هایی که در گوشت فاسد می‌لولند…»

رمان یخبندان اثر توماس برنهارت توسط نشر بیدگل و با ترجمه زینب آزمند در ۳۶۰ صفحه و به بهای ۳۹۶ هزار تومان روانه بازار نشر و کتابفروشی‌ها شده است.