فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری
به یادگار بمانی که بوی او داری
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری
در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت
جز این قدر که رقیبان تندخو داری
نوای بلبلتای گل کجا پسند افتد
که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد
خود از کدام خم است این که در سبو داری
به سرکشی خودای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو را رسد که غلامان ماه رو داری
قبای حسن فروشی تو را برازد و بس
که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری
ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق
قدم برون نه اگر میل جست و جو داری
شرح لغت: شمایل مطبوع:زیبا و دلپذیر
۱- حضرت حافظ در بیتهای هفتم تا نهم میفرماید:
ادعای فرخ و شکوه فرمانروایی در جهان زیبایی، شایسته توست علاوه بر اینکه خودت زیبا هستی، چاکران زیباروی هم داری.
* تنها لباس زیبایی بر قامت تو شایسته است، زیرا مانند گل سراپا آراستهای و رنگ و بوی دلپذیری داری.
*ای حافظ در گوشه صومعه زاهد، گوهر عشق الهی یافت نمیشود. اگر رغبت طلب داری و معرفت عشق را میخواهی، از صومعه گام بیرون بگذار.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- این نیت با شرایط زمانی و مکانی مناسبت دارد ولی رقیبان سرسختی سر راه شما قرار دارند که باید سرعت عمل و دقت خود را افزایش بدهید. با استادی ماهر و با تجربه مشورت کنید تا حتماً موفق شوید.
کسی را در نظر داری ولی در دل سپردن به او دچار تردید هستی. خیالت راحت باشد میتوانی به او اطمینان کنی. او فرد لایقی است ولی دوستان نابابی در گرد او جمع شده اند که باید سعی کنی آنها را از او جدا کنی و این میسر نمیشود مگر آنکه آنچنان به او محبت نمایی که او را از مهر و محبت دوستان نااهلش بی نیاز سازی.