به گزارش یزدفردا به نقل از سایپست، از پژوهشی جدید یک جنبه کلیدی از شادی را فاش کرده است: نقش اشتیاق و تطبیق دادن خود در بهزیستی روانشناختی. یافتهها حاکی از آن است که شادترین افراد، کسانی هستند که نهتنها خود را با شور و شوق در فعالیتهای لذتبخش غوطهور میکنند، بلکه با انگیزه شخصی و مستقل به سوی کارهایی که لذت کمتری دارند، مانند کارهای خانه، میروند.
هدف محققان از این پژوهش بررسی یک سوال اساسی بود: چرا برخی از مردم شادتر از دیگران هستند؟ در حالی که شادی میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی از زیست شناسی گرفته تا شرایط اجتماعی باشد، محققان بر نحوه مشارکت افراد در فعالیتهای روزانه تمرکز کردند. محققان فرض کردند شادی ممکن است با نحوه تعامل افراد با جنبههای لذت بخش و کمتر لذت بخش زندگیشان مرتبط باشد.
این پژوهش حول چند مفهوم کلیدی انجام شد. اشتیاق هماهنگ به معنی مشارکت متعادل و انعطافپذیر فرد در فعالیتهای مورد علاقه خود است. از سوی دیگر، اشتیاق وسواسی یک انگیزه سفت و سختتر و غیرقابل کنترل برای درگیر شدن در یک فعالیت است که اغلب به فشارهای بیرونی یا عزت نفس مرتبط است.
تطبیق دادن خود با وضعیت نیز توصیف میکند افراد چگونه خود را برای انجام وظایفشان، به ویژه کارهایی که لذت کمتری دارند، برمیانگیزند. محرک آنها میتواند خودمختارانه باشد، جایی که اعمال با انتخاب شخصی و ارزشهای درونی هدایت میشوند، یا کنترل شده باشد، جایی که اعمال توسط فشارها یا تعهدات بیرونی هدایت میشوند.
دکتر والراند، یکی از اساتید دانشگاه مونترال، درباره این پژوهش گفت: «مدتهاست میدانیم شور و شوق، بهویژه اشتیاق هماهنگ و نه اشتیاق وسواسی سطحی از بهزیستی روانی فراهم میکند. با این حال نمیدانستیم آیا شادترین افراد در زندگی کسانی هستند که با فعالیتهایی احاطه شدهاند که از روی اشتیاق هماهنگ انجام میدهند یا خیر. ما میخواستیم ببینیم آیا مانند تحقیقات گذشته، دلیل این است که درگیر شدن در فعالیتهایی که به آن علاقه داریم، باعث میشود تقریباً برای انجام هر کار دیگری نیز انگیزه بگیریم یا خیر. پاسخ مثبت است.»
محققان پنج مطالعه را در طول چندین سال انجام دادند که عمدتاً شامل جوانانی از ایالات متحده و کانادا بود. این مطالعات ترکیبی از نظرسنجیها، یادداشتهای روزانه و روشهایی را برای ارزیابی سطوح اشتیاق، تطبیق دادن خود، احساسات و رفاه کلی شرکتکنندگان به کار گرفتند. در مطالعه اول، محققان به دنبال بررسی این موضوع بودند که آیا افراد با سطح رفاه روانی بالا ("شادترین افراد") نسبت به افرادی که سطح رفاه پایینتری دارند، اشتیاق به تعداد بیشتری از فعالیتهای کلیدی زندگی را تجربه میکنند یا خیر. نمونه شامل ۴۰۹ جوان بزرگسال بود. شرکت کنندگان یک نظرسنجی را تکمیل کردند که اشتیاق آنها را به چهار فعالیت اصلی زندگی ارزیابی میکرد: تحصیل، سرگرمیهای مورد علاقه، روابط عاشقانه و دوستی. بهزیستی روانشناختی با استفاده از ترکیبی از سه مقیاس: شکوفایی، رضایت از زندگی و معنای زندگی اندازهگیری شد.
یافتهها نشان داد افرادی با بالاترین سطح بهزیستی روانشناختی (۲۵ درصد برتر نمونه) گزارش دادند که نسبت به هر چهار فعالیت زندگی اشتیاق دارند. این نتایج نشان میدهد شادترین افراد کسانی هستند که با اشتیاق در چندین زمینه مختلف زندگی به روشی هماهنگ درگیر هستند. هدف دومین پژوهش تکرار و گسترش یافتههای اولین پژوهش با بررسی اینکه چگونه شادترین افراد انگیزه خود را برای فعالیتهای کمتر لذت بخش تنظیم میکنند، بود. حجم نمونه برای این مطالعه ۵۱۶ بزرگسال جوان بود. شرکتکنندگان همان ارزیابیهای اشتیاق را برای چهار فعالیت زندگی مانند مطالعه ۱، همراه با معیارهای اضافی تطبیق خود برای کارهای خانه و وظایف تکمیل کردند.
محققان میخواستند بدانند آیا این افراد به همه چیز علاقهمند هستند یا اینکه علاقه آنها به طور انتخابی بر فعالیتهای لذت بخش اعمال میشود. نتایج نشان داد، مشابه مطالعه ۱، شادترین افراد به چهار فعالیت لذت بخش علاقه داشتند. با این حال، آنها به کارها و وظایف علاقهمند نبودند. در عوض، آنها این وظایف را به دلیل احساس انتخاب و مسئولیتپذیری شخصی انجام میدادند. یافتهها در نهایت از این ایده حمایت میکردند که شادترین افراد به همه چیز علاقه ندارند. در عوض، آنها به طور انتخابی اشتیاق خود را در فعالیتهای لذتبخش بکار میبرند و در عین حال رویکردی متفاوت و پر اهمیت برای کارهای کمتر لذتبخش دارند. آزمایشهای دیگر این پژوهش نیز نتایج مشابهی داشتند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد تلاش برای اشتیاق داشتن درباره حداقل یک چیز (و در صورت امکان بیش از یک چیز) در زندگی مهم است. این اشتیاق را میتوان با انتخاب فعالیتهایی که به آنها علاقهمند هستید و با افزودن برخی عناصر در فعالیتهایی که زیاد به آن اشتیاق ندارید افزایش داد. داشتن بیش از یک فعالیت که به آن علاقهمند هستید، فواید دیگری نیز به همراه دارد، زیرا از وسواس افراد در مورد یک چیز جلوگیری میکند. وقف زمان خود را به چند چیز، از اشتیاق وسواسی و اثرات منفی احتمالی آن محافظت میکند.