به گزارش یزدفردا: در ایران، جایی که سنتها و آداب و رسوم اهمیت زیادی دارند، هنر هم میتواند با فرایند عزاداری درهم آمیخته شده و راه بینظیری را برای افراد فراهم کند تا احساسات خود را بروز داده و یاد عزیزانشان را گرامی بدارند.
یکی از اصلیترین جاهایی که هنر رندانه در خدمت سوگواری قرار میگیرد، محرم و عزاداری سیدالشهدا است؛ در واقع محرم پلی میان دنیای محسوس و قلمرو عواطف در عزاداریهای ایرانیهاست، جایی که اشکال مختلف هنر با بیان متفاوت با هم درگیر میشوند؛ از خوشنویسی گرفته تا موسیقی و شعر.
هماهنگی دستههای عزاداری، مراسم نخل برداری، تعزیه و سایر سنتها، همه با مضامین عشق، فقدان و معنویت به کمک سوگواری برای مردمانی میآیند که مظلومترین در تاریخ بودهاند.
حتی در عزاداریهای شخصی در برخی از مناطق ایران نیز آیینهای خاصی وجود دارد که نشان از نقش و جایگاه هنر آن هم به اشکال مختلف در تسلی خاطر افراد دارد؛ این یعنی فرهنگ ایرانی با این درهمآمیزی هرگز بیگانه نبوده است.
روضه هنری خانه تاریخی ابریشمی واقع در بافت تاریخی یزد که اخیراً برگزار شد، همین رویکرد را دنبال میکرد؛ مراسم به رسم عزاداریها همراه با اقامه نماز مغرب و عشا آغاز شد و پس از آن مهمانان به سمت گالری هدایت شدند، جایی که نمایشگاهی از عکس و نقاشی با موضوع محرم و عاشورا برپا بود.
در ادامه این مراسم، چاووشیخوانی اجرا شد؛ آوازی مذهبی شیعی که در حقیقت پیوند هنر و مذهب محسوب میشود و در ادامه نیز طی مدت سه شب، مراسم پردهخوانی برگزار شد که طی آن سه داستان متفاوت از حادثه کربلا روایت شد؛ روایتهایی که با هنر و تیزهوشی پردهخوانان این مراسم، تداعیکننده پردهخوانیهای سالهای دور در دهههای ۴۰ و ۵۰ در یزد بود.
پردهخوانی ذوق و قریحه ایرانی در جان بخشیدن به مراسم مذهبی به ویژه عاشوراست؛ پردهخوانی یک اثر دراماتیک یا نمایشی و در عین حال یک رسم مذهبی است؛ جایی که هنر نه فقط برای سرگرمی که برای ثواب به کار گرفته میشود.
احساسات برانگیخته در این روضهی متفاوت با تعزیهخوانی تکمیل شد؛ تعزیهخوانی یا شبیهخوانی، نوعی نمایش مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزنانگیز درباره واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش است و عجیب، این نمایش با روح این خانه سنتی پیوند خورد. این احساس را میتوانستی در چهره عزاداران مراسم لمس کنی، حس غریب شهادت مظلومترین تاریخ در خانهای که روح زندگی هنوز هم پس از دههها در آن جاری است.
خانه قدیمی با همان سبک و سیاق خانههای سنتی یزد در میان بافت تاریخی، میزبان و بانی روضهای بود که اگر چه با روضههای سنتی شهر کمی تفاوت داشت اما نقطه عطف پیوند هنر و سوگواری بود؛ جایی که به اذعان مرد و زن و پیر و جوان یک رویداد هنری کارکردی بهعنوان منبع یادبود و پیوند ملموس سوگواری سنتی در قالب یک رویداد مدرن بود.
این روضه به دلیل عمق عاطفه و بینش عمیقی که هر یک از مراسم داشتند، آن را به رسانهای مناسب برای کشف مضامین از دست دادن و خاطره تبدیل کرد.
شاید این همان موضوع گمشده در بازگشت دوباره جوانان به دین و آیینهاست؛ گفتار دیگرگونه از حادثه کربلا با زبان هنر، همان چیزی است که نسل جوان برای آشتی دوباره با دین نیاز دارد.