به بهانه نمايشگاه مطبوعات:مطبوعات محلي يزد وفرصت های از دست رفته
حسين دهقاني
كارشناس ارشد روزنامه نگاري
انعکاس مطبوعات استان دریزدفردا دو هفته نامه روز دوم
با وجود جهاني شدنِ دنياي امروز و حجم عظيم تبادل و انتقال اطلاعات در ابعاد زماني و مكاني، رسانههاي مكتوب و به طور مشخص مطبوعات محلي، رسالت خاصي دارند. به طوریکه مطبوعات محلي نقش ويژهاي در پوشش دادن اخبار محلي و توسعه و انعكاس نيازها، كمبودها و خواستههاي مردم واقع در حوزه جغرافيايي خاصي دارند. استان یزد نیز با توجه به مرکزیتش در کشورنقش منحصر به فردي در فرهنگ ايران زمين داشته و همواره پيشرو و سردمدار آغاز بسياري از اتفاقات مدرن فرهنگي بوده است.
بخش قابل توجهي از تاريخ مطبوعات پيش از مشروطه و دوران مشروطه را یزد تشكيل داده و چاپخانهها، روزنامهها، هفتهنامهها و روزنامهنگاران بسياري همچون فرخی یزدی در اين دوره سبب تحولات عظيم، تاريخي شدهاند.
آيا مي توان روزنامه نگار و حتي روزنامه خوان فهيم و آگاهي را يافت كه از كنار نام فرخي يزدي، اسلامي ندوشن و محمد صادق سفينه و غيره بي تفاوت بگذرد و يا از نشرياتي چون سفينه نجات، طوفان، عدالت، اتحاد، شيركوه و گلبهار ، بهره نبرده باشد.
تاريخ يكصدساله مطبوعات يزد محمد صادق سفينه را به عنوان پدر مطبوعات يزد با انتشار روزنامه سفينه نجات، سال 1328 قمري مي شناسد، هرچند كه بعد از آن هفته نامه پر خروش و مردمي شير كوه منتشر شد.
روزهای سخت روزنامه نگاران یزدی
يزد با اين پيشينه قوي در حوزه فرهنگ، اين روزها در حوزه مطبوعات اصلا روزهاي خوشي را سپري نمي كند. در حاليكه بالغ بر 42 نشريه در اين استان منتشر مي شود، مطالب آنها در حد نازل و به صورت نامرتب انتشار مي يابد، دليل آن چيست؟ وقتي مديران مطبوعات يزد مجبور باشند براي تامين هزينه ها 50 درصد صفحات نشريه را به آگهي اختصاص دهند و به علت در اختيار نداشتن امكانات فني و حتي خبرنگار، 50 درصد بقيه را نيز به خبرهاي روابط عمومي ارگان هاي دولتي اختصاص دهند، بي شك موفق نيستند و نقشي در عرصه فرهنگي استان ندارند. وحشت از انتقاد و فرار از آن و علاقه به تملق و چاپلوسي كه در تاريخ گذشته و سيستم شاهنشاهي و ارباب و رعيتي ما ريشه دارد، مطبوعات محلي یزد را براي اينكه حمايتهاي سازمان خاصي را از دست ندهند مجبور به خودسانسوري كرده و آنها را رسانهاي چاپلوس بار ميآورد.
بارها ديده شده كه نشريهاي به انتقاد از سازمان يا مديري پرداخته و در شماره يا شمارههاي بعدي با چرخشي 180 درجهاي به چاپ آگهي و بزرگنمايي آن سازمان يا مدير دست زده است.
جاي خالي مخاطب شناسي
هيچ نشريهاي به كارهاي آماري دست نزده و تخصص و شناختي هم در اين زمينه ندارد، به جرات ميتوان گفت كه هيچ مطبوعات محلي از ميزان فروش در مناطق مختلف یزد و يا شهرستانها مطلع نيست تا بتواند شناخت بيشتري در مورد طبقات مخاطبان خود بيابد. حال آنکه وقتي اكثريت نشريات محلي نه ستون يادداشت مدير مسوول يا سردبير داشته باشد و نه ستوني ويژه از اظهارنظر خوانندگان، وجودش چه تاثيري بر فرهنگ عمومي جامعه دارد؟ و چه ارتباطي مي تواند با مردم برقرار كند؟ اينگونه است كه مردم اين نشريات را هرگز نخريده و روز انتشار و توزيع آنها را هم نمي خواهند بدانند.
ارتباط ناسالم مطبوعات محلي با برخي سازمانها از ديگر آفتهايي است كه گريبانگير مطبوعات محلي شده و مشكلاتي را به وجود آورده است.به طوریکه برخي مطبوعات محلي با سازمانها (به ويژه سازمانهاي دولتي) به علت رابطه دوستي با مهره كليدي سازمان مانند رئيس و مدير عامل و رئيس روابط عمومي و ... به چاپ رپرتاژ يا آگهي دست ميزنند.
جای تاسف است که برخي مطبوعات یزد با پررنگ كردن اخبار معمولي و بسط دادن آنها و يا با بزرگ كردن مسئول سازمان مربوطه، دست به تملق و اغراق ميزنند تا بتوانند آگهي يا رپرتاژي از نهاد يا سازمان مربوطه دريافت كنند.
آسيب مذكور نيز به مسائل مادي و مالي بازميگردد، اين آسيبها در كنار مسائل مالي بسياري از مسائل و مشكلات و در نهايت افت كيفيت مطبوعات محلي را رقم ميزند.
در برخي از سازمانها ملاك دادن آگهي يا رپرتاژ، نه كيفيت و تيراژ و استفاده نشريه از نيروي متخصص است بلكه تملق و روابط حرف اول را ميزند كه اين عمل ديگر نشريات را نيز به سوي فرهنگ تملق و روابط غيرحرفهاي سوق ميدهد.
اما کارشناسان معتقدندکه با حضور نيروهاي متخصص و كارآزموده به طور حتم نيمي از مشكلات مطبوعات محلي يزد بر طرف مي شود، چرا که دنياي جديد به شدت به سوي تخصصي شدن امور پيش ميرود، گسترش علوم موجب شده تا هر فردي در حوزه كاري خود تخصص داشته باشد و هر شغل و حرفهاي در صورتي به اهداف خويش ميرسد كه از نيروي انساني متخصص و كاربلد بهره گيرد، اما در اين مورد نيز با مشكلات زير مواجهيم.
1ـ نداشتن تحصيلات مرتبط؛
جز چند فرد انگشت شمار كه در حوزه روابط عمومي و خبرگزاريها فعاليت دارند، در بين خبرنگاران فعال تقريباً هيچ شخصي داراي مدرك روزنامه نگاري نيست.
2ـ دورههاي روزنامهنگاري و مطالعات به روز؛
تا چند سال گذشته تعداد معدودي از خبرنگاران در دورههاي فشرده شركت كرده بودند و بيشتر به صورت تجربي به فعاليت ميپرداختند، اما خوشبختانه از هنگام طراحي و برگزاري دورههاي روزنامهنگاري از تابستان 81 با مشاركت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي، نسل جديدي از جوانان علاقهمند با ديدن دورههاي تخصصي توانستند تحولي در كيفيت و كميت نشريات به وجود آورند و با حضور خود در نشريات مختلف در برخي مواقع نيز به مقامهاي قابل توجهي دست يافتند.
3ـ بهرهگيري از نيروهاي كم توقع و تازه كار؛
بسياري از نشريات به علت مشكلات مالي به استفاده از نيروهاي تازه كار و در نتيجه كم توقع روي مي آورند، متأسفانه تجربه نشان داده نشريهاي كه حتي توان مالي و امكانات بالايي داشته نيز به استفاده از اين نوع نيرو روي ميآورد، زيرا نيروهاي باتجربه توقعات بالايي داشته و با فضا و مسئولان و نوع كار آشنا هستند
درباره گذشته مطبوعات يزد:
با اين وصف، اين روزها اگرچه دو روزنامه به نام هاي پيمان و خاتم یزد در اين خطه كويري منتشر مي شوند كه دومي به دليل مشكلات مالي به صورت هفته یکبار منتشر مي شود، يعني بالغ بر 40 نشريه ديگر با ترتيب انتشار هفته نامه، ماهنامه و فصلنامه در اين عرصه فرهنگي به كار وارد شده اند، اما با نگاهي به گذشته مطبوعات محلي يزد به نكات در خور شايسته تري مي رسيم.
یک کارشناس در تحقيقي در اين زمينه آورده است:
از آغاز فعاليت روزنامه نگاري و تولد سفينه نجات تا آغاز جنگ جهاني اول، 7 نشريه در يزد منتشر شده و سپس تعطيل شده اند و جالب آنكه پس از سال 1320 تا 1332 در شهر كوچكي چون يزد، گاهي همزمان 59 عنوان نشريه چاپ و توزيع مي شد كه جاي شگفتي دارد و بعد از تهران، يزد بيشترين تعداد را داشته و جالب تر آنكه در آن سال ها، دو انجمن صنفي و رسمي روزنامه نگاران به نام هاي انجمن روزنامه نگاران دمكرات و جبهه موتلفه مطبوعات ملي و يزد فعاليت جدي داشته اند. تعداد نشريات محلي يزد در فاصله جنگ جهاني اول تا سال 1320 شمسي به 11 نشريه رسيده و در فاصله زماني سال 1332 تا 1357 نيز مجموعا 37 نشريه در استان يزد انتشار مي يافته و حتي دو نفر از زرتشتيان نيز نشريه داشته اند.
سال 1357 فقط سه نشريه ناصر، ملك و پيام حق وجود داشته كه اولي سال 59 تعطيل و سومي نيز به سرنوشت اولي دچار شد. هفته نامه ملك كماكان فعال و در حال انتشار است و اينك با قدمت بيش از 50 سال تنها نشريه باقي مانده از نشريات قديمي استان يزد است. پس از انقلاب اسلامي نيز چند نشريه به صورت موقتي و دوره اي و در چند شماره منتشر شد كه عمري كوتاه داشت و سابقه اي از مجوز آنها در اسناد موجود نيست.
سال 59 منحصرا هفته نامه ملك منتشر مي شد و از سال 60 تا 76 تعداد نشريات يزد به 7 نشريه مي رسد. اما از سال 1377 به بعد شاهد افزايش تعداد مطبوعات در اين استان است كه اينك بالغ بر 42 نشريه منتشر مي شود.
یزدفردا