آیا محمدعلی اسلامیندوشن همان شخصی نیست که سال 1375 سیمای جمهوری اسلامی در برنامه "هویت" ازاو درکنار هوشنگ گلشیری، حسین نصر،احمدشاملو، داریوش شایگان و... به عنوان تئوریسینهای شبیخون فرهنگی نام برد؟ و برای افشای ماهیت فکری آنان به تفصیل برنامه ساخت؟!
حال چه اتفاقی در مدیریت کلان فرهنگی این کشور افتاده که از او قدیسی ساخته اند و جنازه اش را شهر به شهر طواف می دهند و مراد می طلبند؟! و احتمالا از او نیز مانند هوشنگ ابتهاج امامزاده ای می سازند و سنگ قبری مرمرین و کلان بر گورش می نهند و مجسمه ای در کنارش میافرازند! آیا این حرکات زیگزاگی به سود جریان شبه روشنفکری ضد اسلام و وابسته به جریان لیبرالیسم و تشویش اذهان عمومی نیست؟
تطهیر عناصر فکری ضدانقلاب و ضد اسلام به زعم این جوجه مدیران مذبذب فرهنگ و هنر امروز ایران چه عایدی برای نظام دارد؟!
آیا این مدیران فرهنگی, برگی_ از کتابهای اسلامی ندوشن را خواندهاند؟ کاش حداقل کتاب داستان داستان های اسلامی ندوشن را می خواندند تا جلوهای از عمق کینه و نفرت او را نسبت به دین و مذهب و اسلام دریابید!
اسلامی ندوشن در سال 1378 و 1388 همنوا با جریان فتنه در ضمن دو سخنرانی خود در شهر کتاب پیروزمست آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی را به اشاره و تلویح در جمع عمومی به زبان آورد و حالا مدیران تازه به دوران رسیده فرهنگی در مرده او می دمند و جنازه اش را در قالب سیمرغ بر فراز شهرهای ایران به پرواز در می آورند! انباشت این حجم بلاهت و نادانی هم در نوع خود کم نظیر است!
محمدرضا سرشار