آن روزي كه حكيم نامي از خزينه حمام بيرون پريد و گفت: «يافتم – يافتم » گرچه ما نفهميديم كه مشار اليه با لنگ نبسته در آب پريده بود يا لنگ بسته كه توانست ما حصل دود چراغ خوردن تفكر خود را اينطوري واضح بيان كند اما اين زبان بريده ! كه خود را در حكمت و فلسفه و علوم دريايي و فضايي و اقتصاد و غيره سرآمد ميداند و هيچ تفكر و تحقيق و تدبر و انديشه را بر نميتابد . ناگهان حاصل بررسيهاي خود در عالم سياست مدن و تدبير منزل و تحقيقات خود رابا (يافتم – يافتم ) به جهانيان اعلام داشت . در اين زمينه با توجه به آسمان به ريسمان بافته شده با قاطعيت اعلام ميكنيم در باب تورم و گراني و ارتباط في مابين اين دو پديده خود و علماي بزرگ هم پايهام به اين نكته رسيديم كه اين دو مقوله متفاوت بوده و هيچ رابطهاي با هم ندارند از لحاظ لغوي «تورم» از ماده ورم به معناي آماس و باد كردن چيزي و ورقلمبيده شدن است كه گرچه در اعضا و جوارح اقتصاد روي ميدهد اما سياسيون در رد ديگران و اثبات خود چهار سال يكبار با كشيدن خط و خطوط و ميلههاي دراز و كوتاه به كار ميبرند و گاه هشت و چهار ساله گاه سال به سال و حتي حسب ضرورت با مقايسه ماه به ماه ( هركدام كه به نفع خودشان ) يا عليه ديگري باشد مقايسه ميكنند. تحقيقاً ربطي به زندگي مردم ندارد چنانچه رگه هايي ار تحقيقات من به اين نتيجه رسيد كه در قرون اوليه (تورم) (توهم) بوده و موجودي خيالي كه معمولاً ننه جونها (خان جونها ) هم سر در نميآورند، شايد هم بعضي از ننه جونها سر در بياورند و (ه) به قاعده «تبديل» مبدل به (ر) شده است تورم، اما گروهي آن را متشكل از دو تك واژه «تو» و «رم» به معني «در رفتن » بر (وزن دم) يعني نفس و آن چيزي است كه افسارش از دست تو در رود و، رم كند و گروهي «م» را از «زوايد غالبه » ميدانند .
القصه اين زبان بريده بدون اينكه بخواهد اثرات سوء تورم و گراني را بداند پي در پي بدنبال ارتباط اين دو كلمه از جهت علوم زميني، دريايي و فلسفي و ... است و مكرراً دست آوردهاي خود را بر ميشمارد، ديگران هر چه خواستند انجام دهند . زياده عرضي نيست كمال سپاسگزاري را دارد