زمان : 14 Mordad 1388 - 22:16
شناسه : 18433
بازدید : 3363
روایت جالب قالیباف از پس گردنی به یک بسیجی روایت جالب قالیباف از پس گردنی به یک بسیجی
 
داشت به بچه ها می گفت: «من دیشب خواب آقا امام زمان(عج) را دیدم، ایشان به من گفتند که فردا نباید از آن مسیر عملیات کنید و مسیر دیگری را برای عملیات به من نشان دادند و...»
یکی از دغدغه هایی بسیار مهم امروز«کارآمدی دین در اداره جامعه» است. مطلبی که شاید بارها در سخنرانی ها و افتتاحیه های مختلف به نحوی به آن اشاره کرده ام. اعتقاد دارم اگر امروز بخواهیم از آرمانهای امام و شهدا دفاع کنیم؛ باید این کارآمدی را به همگان اثبات کنیم.

یکی از مشکلاتی که در راه اثبات کارآمدی دین در اداره جامعه با آن مواجه هستیم، هزینه کردن دین برای پوشاندن نقص ها و کم کاریهایمان است، که مصداق آن را در جاهای مختلف می توانیم ببینیم.

در ایام جنگ یک روز به یکی از رزمندگان دستور دادم تا برای شناسایی قبل از عملیات، مسیری را شناسایی کند تا از آن معبر عملیات کنیم. فردای آن روز وقتی به سنگر رفتم دیدم همه بچه های لشکر جمع هستند؛ رزمنده ای که قرار بود کار شناسایی را انجام دهد برای بچه های لشکر صحبت می کرد.بدون اینکه کسی متوجه حضورم شود به حرفهای او گوش دادم.

داشت به بچه ها می گفت: «من دیشب خواب آقا امام زمان(عج) را دیدم، ایشان به من گفتند که فردا نباید از آن مسیر عملیات کنید و مسیر دیگری را برای عملیات به من نشان دادند و...»

کاسه صبرم لبریز شد. رفتم جلو و پس گردنی محکمی بهش زدم. کلی دعوایش کردم که «این حرفها چیه می زنی؟» بعد با همان عصبانیت گفتم: «برو به همان محوری که امام زمان در خواب به تو گفته و آن محور را شناسایی کن. ما که توی خواب تو نبودیم که ببینیم امام زمان چه محوری رو برای شناسایی و عملیات معرفی کرده!»

چند ساعت بعد از این حرفها و درگیری لفظی، این رزمنده آمد پیشم وگفت: «حاج باقر معذرت میخواهم؛ ببخشید. اون حرفهایی که داشتم به بچه های لشکر در مورد خوابم می گفتم همش دروغ بود. حلالم کنید.»

از او پرسیدم: «چرا این حرفها رو زدی ؟»

جواب داد : «حاج آقا راستش رو بخواهید ترسیده بودم برای شناسایی برم. برای اینکه شما من رو از شناسایی آن محور معاف کنید مجبور شدم این حرفها رو بزنم؛ ببخشید. آخه خیلی ترسیده بودم»

بعد از شنیدن حرفهاش از او خواهش کردم به مشهد برگردد و دیگر به لشکر ما نیاید.

همیشه دیده ام آدمهایی را که برای نقصها و کم کاریهایی که درکارهایشان دارند از دین هزینه می کنند. برای اینکه خود را حفظ کنند دین را سپر خود قرار می دهند. و چه ضربه های از این راه به دین وارد شده و چه انحرافهایی که در دین آمده است.

امروز نیز صحنه جنگ است. اگر روزی با سلاح از دینمان دفاع کردیم، امروز باید با عملکردمان به دفاع از دین بپردازیم. کارنامه خود را ببینیم، آیا باعث تعالی دین و باورهای دینی شده ایم؟ یا سبب دین گریزی و تخریب باورهای دینی شده ایم؟

منبع: قالیباف دات آی آر