زمان : 19 Tir 1403 - 10:39
شناسه : 18244
بازدید : 3253
بيانات امام خمينی در مراسم تنفيذ حكم شهيد رجايی بيانات امام خمينی در مراسم تنفيذ حكم شهيد رجايی

بيانات امام خمينی در مراسم تنفيذ حكم شهيد رجايی

یزدفردا :بيانات امام خمينی(ره) در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوری شهيد رجايی 1360/5/11

بسم الله الرحمن الرحيم
اين روز مبارك عيد سعيد فطر را بر همه‌ی ملت ايران و همه‌ی مستضعفان جهان و مسلمين كشورهای اسلامی و خصوص حضار اين مجلس تبريك عرض می‌كنم.

من آنچه كه لازم است به‌طور نصيحت به آقای رئيس‌جمهور و به همه‌ی دست‌اندركاران جمهوری اسلامی از لشكری و كشوری عرض كنم اين است كه آنچه كه به سر انسان می‌آيد از خير و شر، از خود آدم است . آنچه كه انسان را به مراتب عالی انسانيت می‌رساند، كوشش خود انسان است و آنچه كه انسان را به تباهی در دنيا و آخرت می‌كشد، خود انسان و اعمال خود انسان است.

اين انسان است كه خدای تبارك و تعالی به‌طوری خلق فرموده است كه راه راست وكج را می‌تواند انتخاب كند و تمام انبياء از صدر عالم تا آخر برای اين آمده‌اند كه اين آدم را از آن راه كج و راه‌های باطل هدايت كنند به صراط مستقيم انسانيت؛ يك سرش اين‌جاست و سر ديگرش عندالله است. ما خودمان را اگر توانستيم اصلاح كنيم، كنترل كنيم و تربيت كنيم خودمان را، مراقبت كنيم از خودمان، در همه‌ی امور موفق خواهيم شد. وچنانچه - خدای نخواسته - در آن مقاصد اسلامی يا انسانی كه داريم ، موفق نشويم ، مع ذلك ، آن توفيق الهی كه برای اشخاص صحيح و متعهد هست، برای ما هم هست. ما نبايد نگران اين باشيم كه آيا در كارهايی كه انجام می‌دهيم ، چه كارهای شخصی و در بين خودمان و خدای خودمان و چه در كارهای اجتماعی كه به‌عهده‌ی كسانی هست، نبايد نگران باشيم كه مبادا شكست بخوريم، بايد نگران باشيم كه مبادا به تكليف عمل نكنيم؛ نگرانی از خود ماست.

اگر ما به تكاليفی كه خدای تبارك و تعالی برای ما تعيين فرموده است عمل بكنيم، باكی از اين نداريم كه شكست بخوريم ، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از خارج و اگر به تكاليف خودمان عمل نكنيم، شكست خورده هستيم؛ خودمان، خودمان را شكست داديم.

تاثير‌ناپذيری از مقام و رياست‌ها
امروز بايد همان‌طوری كه در سابق به رئيس‌جمهور سابق بعضی مطالب را تذكر دادم، به آقای رجائی هم تذكراتی بدهم كه قضيه‌ی مقام و رياست هرچه باشد، اين وقتی‌كه نظر انسان يك نظر محدود دنيايی باشد، اين مقامات، انسان را ازخودش بی‌خود می‌كند، اين‌ها را مقام می‌داند.

شما حساب كنيد كه اين سياره‌ای كه ما در آن زندگی می‌كنيم به اسم زمين، در مقابل منظومه‌ی شمسی چه قدر است و اين منظومه‌ی شمسی كه ما يكی از سيارات كوچكش را در آن زندگی می‌كنيم، در مقابل كهكشان چه قدر است و اين كهكشان‌هايی كه تا كنون كشف شده است كه گفته می‌شود كه تا آن قدری كه از ستاره‌های نورانی كشف شده است به مقدار شش ميليارد سال نوری است؛ يعنی، اگر نور آن ستاره‌ای كه در آخر است بخواهد بيايد به پيش ما، شش ميليارد سال نوری طول می‌كشد و آن چيزی كه ماورای اين‌هاست و باز كشف نشده است، حتماً بدانيد كه بيش از اين معانی است، اين‌ها هم در مقابل عظمت خالق ناچيزند.

ما بايد چقدر ضعيف باشيم كه در اين ذره‌ای كه خودش و آن منظومه‌ای كه اين يكی از ستاره‌های كوچكش است، اصلاً به‌حساب نمی‌آيد و اگر گُم بشود نمی‌تواند پيدايش بكنند، در اين غائله‌ی بزرگ عالم، ما چه‌قدر از اين سياره در اختيارمان هست؟ يك ايران، ايران يك قطعه‌ی كوچكی است در مقابل اين سياره، وحكومت ايران هم يك حكومت ناچيز كوچكی است در اين سياره و سياره‌ی ما هم يك چيز كوچكی است در مقابل منظومه‌ی شمسی و منظومه‌ی شمسی ما هم يك چيز بسيار كوچكی است در مقابل منظومه‌های ديگر و همه‌ی آن‌ها از خداست و خالق او خداست. ما اگر بندگی خدا را بپذيريم و قلب ما منور بشود به نور بندگی خدا و عبوديت، اين امر ناچيزی كه به‌حساب در عالم نمی‌آيد، در ما تأثير نبايد بكند.

شما ديروز نخست‌وزير بوديد و پريروز وزير بوديد و قبل از او معلم بوديد و قبل از او هم يك شاگردی بوديد و بعد از اين هم معلوم نيست كی از اين‌جا برويد. ممكن است - خدای نخواسته - همين حالا كه بيرون رفتيد و يا همين حالا يك بمبی اين‌جا باز منفجر بشود و فاتحه‌ی همه را بخواند وقتی مطلب اين است كه چرا بايد انسان قبل از رياست جمهور و بعدش فرق بكند؟ مگر رياست جمهور چه هست؟ كسی‌كه دلش به نور توحيد روشن است مگر عالم چه هست؟ همه‌ی عالم چه هست؟ همه‌ی عالم در مقابل عظمت خدای تبارك و تعالی چيزی نيست. تمام اين عالم مادی در مقابل عالم‌های معنوی كه هست قدر محسوسی ندارد. آن‌وقت ما برای يك كدخدای ده يا يك كدخدای شهر، يا كدخدای يك كشور خيال بكنيم كه خير، ما الان يك چيزی هستيم و ديگران به نظرمان كوچك بيايند و خودمان را بزرگ.

اگر شما ملاحظه كرديد در نفس خودتان كه غير از خدا از او كسی اطلاع ندارد و خودتان هم تا يك حدودی اطلاع داريد، اگر ديديد كه اين مقامی كه خدای تبارك وتعالی، مردم را دل‌شان را متوجه كرده است به شما و به شما رأی داده‌اند، اين مقام شما را محكوم خودش می‌كند و شما مركوب او و او راكب شما هست، برويد خودتان را تصفيه كنيد و بدانيد اين را كه با دست خودتان - خدای نخواسته - خودتان را در دنيا و آخرت تباه نكنيد.

مسؤوليت رئيس‌جمهور در مقابل آراء ملت
خدای تبارك و تعالی حاضر است، همه‌ی اين عالم در محضر حق‌تعالی است و تمام خطرات قلبی ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه كه در باطن ما می‌گذرد، در مغز ما می‌گذرد، در محضر حق‌تعالی است و ما بايد برگرديم به محضر حق‌تعالی و آن‌جا در آن محضر ديگر حساب پس بدهيم. هرچه آراء زيادتر باشد، مسؤوليت زيادتر است. اگر آراء شما پنج ميليون بود مسؤوليت‌تان كمتر بود. حالا كه سيزده ميليون بيشتر است، مسؤوليت شما حجمش زيادتر است؛ برای اين‌كه شما جواب يكی‌يكی از اين افرادی كه به شما رأی دادند و شما را به عنوان رئيس‌جمهور اسلام، رئيس‌جمهوری كشور اسلامی تعيين كردند، هر يك از اين‌ها فردا می‌آيند شما را می‌گيرند، جواب از شما می‌خواهند. من شما را تعيين كردم رئيس‌جمهوری اسلامی باشيد و اسلام را در اين كشور تأييد كنيد و پياده كنيد و - خدای نخواسته - شما نكرديد، اقلاً سيزده ميليون و هزار و چند صد نفر می‌آيند سراغ شما، ببينيد كه می‌توانيد جواب اين را پيش خدا بدهيد؟ اين جمعيتی كه آن‌جا در حساب جمع شدند و از شما بازخواست می‌كنند، اگر می‌توانيد، جواب بدهيد و نمی‌توانيد و ما هيچ نمی‌توانيم. بايد بنابراين بگذاريد كه ديروز شما و امروزتان با هم فرقی نداشته باشد، هر دو برای خدمت به اين مردم، اين‌هايی كه زحمت كشيدند و جان دادند، مال دادند، رنج كشيدند و شما آقايان را به اين مقام رساندند. يك وقت نخست‌وزير بوديد حالا هم رئيس‌جمهوريد، جواب می‌خواهند اين‌ها.

اگر شما پای‌تان را كج بگذاريد، همين سيزده ميليونی كه به شما امروز رأی دادند فردا"مرده باد" می‌گويند. انقلاب اين‌طور است، وضع انقلاب اين‌طور است؛ طوری است كه مردم ديگر سربسته و دَربسته تسليم كسی نمی‌شوند، مردم هر يكی‌شان نظر دارند. شما می‌بينيد كه وقتی‌كه در تلويزيون نظرخواهی می‌كنند از افراد، از زن ، از مرد، از جوان ، از پير، همه نظر می‌دهند، اين‌طور نيست كه بی‌تفاوت باشند. اگر هر يك ما تخطی كنيم از آن خواستی كه ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احكام اسلام، اگر هر يك از ما تخطی كنيم علاوه‌بر آن‌كه در محضر خدای تبارك و تعالی در آن روزی كه همه وارد می‌شوند و حساب است در كار، جوابی نداريم، همين مردم هم در همين‌جا به ‌حساب می‌رسند. اين‌ها نمی‌گذارند كه – آن‌جا حسابش علی حده است- همين مردم در همين‌جا، شمايی كه الان به مقام رياست جمهور رسيديد اگر فردا - خدای نخواسته - تخطی كنيد از آن راهی كه راه ملت است و راهی كه اسلام پيش پای همه‌ی ما گذاشته است، همين سيزده ميليون و زيادتر كه به شما رأی دادند و اعتماد به شما كردند برمی‌گردند. آن‌جا هم حسابش، بدتر است.

اين‌جا وقتی برمی‌گشتند خوب، شما می‌رويد منزل‌تان می‌نشينيد، اما آن‌جا كار مشكل است، بايد شما حساب آن جا را بكنيد. چنانچه ما نُفوس‌مان اين‌قدر به دنيا متوجه است و منكوس هستيم و استقامت نداريم، اگر ما اين‌طور باشيم و خودمان دنبال اصلاحش نباشيم، اين "اخلاد الی الارض" و توجه به ارض و رو كردن به مرتبه‌ی پايين و پشت كردن به معانی و معنويات، اثرش اين است كه انسان در آن عالم، يك حيوان اين‌طور منكوس. همان‌طوری كه اين‌جا كرده است نقشه‌اش آن‌جاست، تمام چيزهايی كه در اين‌جا واقع می‌شود يك صورتی در آن‌جا دارد. انسان مستقيم‌القامه اگر تمام يك توجهش به طبيعت شد، اين استقامت قامتش را در آن‌طرف از دست می‌دهد، مثل يك حيواناتی كه سرشان رو به زمين است و تمام عذاب‌هايی كه در آن عالم است از خود ماست.

خداوند تبارك و تعالی مهيا نكرده يك چيزی را كه ماورای خود ما به ما بدهند، همه‌ی اين‌ها آنی است كه ما خودمان به دست خودمان تهيه می‌كنيم و به آن می‌رسيم، اعمال ماست، رد به ما می‌شود. شايد چندين آيه در قرآن كريم به اين معنا اشاره بفرمايد كه اين‌ها اعمال خودتان است، از خارج به شما هيچ چی نرسيده است. در روايات معراج هم هست كه پيغمبر اكرم ديدند بعضی از ملائكه‌ای كه در آن‌جا هستند دارند يك كارهايی را انجام می‌دهند؛ درخت‌هايی را می‌كارند، چه می‌كنند، گاهی هم می‌ايستند. اين را پرسيدند، جبرئيل عرض كرد - به حسب آن‌طور كه نقل شده است- كه اين‌ها اعمالی است كه مصالحش را خودشان دارند می‌فرستند، اين‌ها اين‌جا درست می‌كنند، وقتی آن‌ها مشغول كار خير هستند اين‌ها هم مشغول هستند، مصالح می‌رسد. وقتی آن‌ها نه، در جهنم هم همين است و اگر جهنم و بهشت را هم - خدای نخواسته – ما قائل نباشيم، اين دنيا مجازات ما را می‌دهد، همين‌جا.

معذور نبودن مسؤولان در خدمت به مردم
بايد شما توجه كنيد كه مسؤوليت شما از باب اين‌كه آرائتان خيلی زياد است، مسؤوليت‌تان خيلی زياد است. همچو نيست كه آن آقايان ديگر نداشته باشند، آن‌ها هم مسؤوليت دارند، همه‌ی ما در مقابل اسلام مسؤوليم. اين اسلامی كه با خون اولياء و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسؤول او هستيم، اين اسلام را ما بايد به نسل آتيه برسانيم. يك‌روزی بود كه ما بعضی‌مان عذر داشتيم يا همه‌مان كه نمی‌گذارند كه ما عمل كنيم به اسلام، در رژيم سابق، خوب، خيلی‌ها می‌گفتند كه از ما نمی‌آيد، اگر می‌آمد، می‌كرديم.

امروز اين‌طور نيست، امروز دست همه باز است، مجلس دستش باز است و هيچ‌كس آقا بالاسَر او نيست. دولت هم دستش باز است و مجلس هم تأييدش می‌كند. رئيس‌جمهور هم دستش باز است و ملت تأييدش كرده‌اند. هيچ عذری برای ما نيست امروز. چنانچه يك خرابی در مملكت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرويم، عذری نداريم. همه‌ی ما، چه آن‌هايی كه لشكری هستند و اين‌جا هستند و نيستند و چه آن‌هايی كه در كشور خدمت می‌كنند و چه مردم ديگر، همه‌ی ما مسئول هستيم؛ "كلكم راع و كلكم مسئول". وقتی همه‌ی ما مسؤول هستيم و همه‌ی ما در مقابل خدا جواب بايد بدهيم، بايد فكر اين كشور باشيم، فكر اين اسلام كه در كشور ما تشريف آورده‌اند و قدم‌شان روی چشم، باشيم. نرويم سراغ اين‌كه حالا كه من شدم رئيس‌جمهور بايد چه بشود و چه بشود و من هم بايد مقامم چه باشد، خير، اين از ضعف نفس انسان است، از تنگی چشم و قلب انسان است كه خيال می‌كند اين يك چيزی است. اين يك چيز اعتباری است كه امروز دادند فردا هم تمام است، می‌گيرندش می‌رود سراغ كارش. شما برای اين ملتی كه در اين چند سال آن‌قدر در طول تاريخ زحمت ديده، در مرئی و منظر ما اين همه جديت كرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اين‌كه آن رژيم را كنار گذاشته است و شما را روی كارآورده است، شما برای اين ملت بايد كار بكنيد. اين مملكتی كه به دست شما افتاده است، بايد ارتش برای اين كشور كار بكند، سپاه پاسداران ، ژاندارمری ، همه‌ی قوای مسلح بايد برای اين مملكت خدمت بكنند، اين امانتی است دست شما. مسئله، مسئله اين‌جا نيست تنها، اين‌جا هم اگر - خدای نخواسته - ارتش يك سستی بكند و - خدای نخواسته - يك غلبه‌ای واقع بشود از غير - كه نخواهد شد - آن‌هم در همين دنيا ننگش بر پيشانی همه است؛ و مسئله، مسئله اين‌جا نيست. مسئله جای ديگری است كه ما از آن غافل هستيم.

تمام اعمال شما، تمام جديت‌های شما ثبت است و همه‌ی عالم اين چيزها را ثبت می‌كند درخودش و ما بايد جواب بدهيم؛ ارتشی بايد جواب بدهد - اگر خدای نخواسته - كوتاهی بكند، و آن‌هايی هم كه متكفل امور كشور هستند، آن‌ها هم بايد جواب بدهند. شما بايد برای اين پابرهنه‌ها و مستضعفين كه در طول تاريخ به استضعاف كشيده شده بودند و اين‌ها را حساب نمی‌آوردند و فقط آن طبقه‌ی بالا را راضی نگاه داشتند و به اصطلاح كدخدا را می‌ديدند و ده را می‌چاپيدند، شما بايد توجه‌تان به اين توده‌های مستضعفی كه با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه‌ها مشغول فداكاری هستند كه خداوند تأييدشان كند و در پشت جبهه هم مشغول فداكاری هستند و مستضعف‌اند، آن بالاها اين‌ها را ضعيف می‌شمارند و می‌شمردند و اين‌ها به حساب نمی‌آمدند و در رژيم سابق برای اين‌ها كاری نشده بود، برای اين‌ها كار كنيد.

قانع نشويد به اين‌كه بعضی جاها كار شده است، می‌دانم شده است، خيلی هم شده است، اما نبايد قانع شد، بايد همه دست به دست هم بدهيد كه ان‌شاءالله، برای اين‌ها يك زندگی مرفهی، يك وضع صحيحی پيش بيايد، درست بشود. اين‌ها حق دارند به ما و به شما، خيلی حق دارند. سيزده ميليون رأی به شما داده‌اند، اين‌ها حق دارند به شما، باقی هم حق دارند به شما و همين‌طور وقتی دولتی پيش می‌آيد، آن هم دولتی است كه مردم به آن حق دارند. اگر نبودند اين مردم، شما هم شايد حالا در حبس بوديد و آن زجرها رامی‌كشيديد و ديگران هم كه متعهد بودند، آن‌ها هم در حبس بودند يا در جاهای ديگر. اين ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده اين بالا نشانده، شما بايد خدمت كنيد به اين مردم؛ شما، ما، همه بايد خدمت‌گزار اين‌ها باشيم و شرافت همه‌ی ما به اين است كه خدمت به خلق خدا بكنيم. اين‌ها بندگان خدا هستند، خدای تبارك و تعالی، علاقه دارد به اين بندگان و ما مسؤوليم، بايد خدمت بكنيم و من اميدوارم كه شما به حسب آن روحيه‌ای كه داريد، آقای رجايی به حسب آن روحيه‌ای كه دارند، اين مقام ايشان را بازی ندهد. شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود، اين دو تا مثل راكب و مركوبند.

اگر انسان روحيه‌اش طوری باشد كه سوار بشود بر هر مقامی كه برای او پيش می‌آيد و مهار كند او را، اين به سعادت نزديك می‌شود و اگر روحيه ضعيف باشد و وقتی كه به يك مقامی رسيد او سوار آدم بشود، او هرجا دلش بخواهد انسان را می‌برد تا به هلاكت می‌رساند. من از خدای تبارك و تعالی استدعا می‌كنم كه شما را موفق كند به اين‌كه خدمت بكنيد به اين خلق و همه‌ی كسانی كه دست‌اندركار هستند، در هر جا، در مجلس هستند، در قوه قضائيه هستند، دولت هست، هركس هست و همين‌طور قوای مسلح، اين‌ها همه ان‌شاءالله، موفق بشوند و مايی كه امروز در هجوم همه‌جانبه‌ی داخل و خارج هستيم و بحمدالله داخلش ديگر داخل آدم نيست، بله ما بايد دست به هم بدهيم و اين مملكت را نجات بدهيم و اين اشخاصی كه حالا هم باز يك فسادهای دزدكی می‌كنند، مثل دزدها كه می‌روند و يك چيزی برمی‌دارند و فرار می‌كنند، اين‌جوری نباشد.

ان‌شاءالله، اميدوارم موفق بشويد خدمت بكنيم به اين جامعه و من واقعاً متأسفم از اين‌كه اين مسائل پيش آمد و من در مدت‌های طولانی زحمت كشيدم كه اين كارها پيش نيايد و نشود اين‌طور، لكن شد و "الخير فی ما وقع". خداوند ان شاءالله ، همه‌ی شما را حفظ كند، مويد كند، موفق باشيد همه.

نصيحت به كارشكنان و خلاف‌كاران
و من سفارش می‌كنم به همه‌ی اشخاصی كه در كنار رفتند و دارند كارهای خلاف می‌كنند، ما علاقه داريم كه شما بياييد خدمت كنيد به مملكت خودتان. ما ميل داريم كه همه‌ی خدمت‌گزار به اين كشور باشند، كشوری كه از اطراف به آن هجوم آورده‌اند و دهان‌های ابرقدرت‌ها باز است برای بلعيدن او. شمايی كه می‌گوييد ما علاقه داريم به اين مملكت و علاقه داريم به اين كشور، خوب دست به دست هم بدهيد، با هم بسازيد اين كشور را.

چرا با هم جنگ و دعوا می‌كنيد؟ خوب، كشتن يك‌دسته مردمی كه دارند خدمت می‌كنند به اين مملكت، خدمت می‌كنند به اين كشور، اين طريقی است كه خدمت به خلق است؟ اين آقای محترم كه حالا با زحمت تشريف آوردند و من خيلی خوشحال شدم از اين‌كه آقای خامنه‌ای - سلمه الله - آمدند و حاضرند، ايشان آخر چه كرده بود؟ خوب بگوييد آخر، يك كاری، يك كار خلافی، چه كرده بود ايشان كه می‌خواستيد ايشان را بكشيد و موفق نشديد بحمدالله. ديگرانی كه شما كشتيد و از بين برديد، اين‌ها چه كرده بودند، جز يك هو و جنجالی شما می‌كرديد كه چه و چه و چه، انحصارطلب و انحصار طلب. و مسئله اين‌طورها نبوده، ما هم ريشه‌هايش را می‌دانيم، لكن از خدای تبارك و تعالی می‌خواهيم كه همه را خدا هدايت كند و همه برگردند به دامن اسلام و همه خدمت‌گزار باشند. و من ميل ندارم اين‌هايی كه از ايران رفتند، بيشتر از اين خودشان را مفتضح كنند. آن‌ها هم نروند با آن انگل‌هايی كه رفتند و فرار كردند بروند با هم بنشينند و صحبت كنند، آن‌ها هم بفهمند كه وظيفه اين است كه به اين كشور خدمت بكنند، وظيفه اين است كه اين مملكت را حفظ بكنند.

شايد بعد از ده، بيست سال ديگر شما برگشتيد به ايران، يك راهی داشته باشيد، همچو جدا نشويد از ملت و برويد سراغ كارتان، حالا برويد با بختيار و نمی‌دانم چه. گرچه بختيار گفته من نمی‌پذيرم، اما لازم نيست شما برويد. شما همه‌تان خدمت‌گزار باشيد و برگرديد به اين مملكت، مملكت شما را قبول می‌كند.

من از خدای تبارك و تعالی خواهانم كه همه‌ی ما را به راه راست و به صراط مستقيم هدايت بفرمايد، و اين جمهوری اسلامی را به ثمر برساند و ما را خدمت‌گزار اين كشور قرار بدهد و همه‌مان نسبت به هم محبت داشته باشيم و در محيط دوستی، خدمت به اين مملكت بكنيم. دشمنی برای چه؟ چرا دشمن باشيم با هم؟ با هم دوست باشيم در ساختن كشور.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

یزدفردا