زمان : 15 Tir 1388 - 01:13
شناسه : 17910
بازدید : 3760
آيت الله بهشتي ماه درخشان آسمان انقلاب اسلامي آيت الله بهشتي ماه درخشان آسمان انقلاب اسلامي



در واقعه اندوهناك هفتم تير، ماه درخشان آسمان انقلاب اسلامي را به زير كشيدند و همراه 72 ستاره تابناك در آتش كينه و بيداد خاكستر كردند تا به رغم كوردلان،نهضت بزرگ اسلامي از تاب و توان بازماند. البته اين قيام سترگ و حركت عظيم به زعامت پيشواي كبير و رهبر نستوه حضرت امام خميني (ره) همچنان پيش رفت و قامت در مقابل اين انديشه‌هاي مسموم و رفتارهاي شيطاني خم نكرد اما شهيد بهشتي كه به تعبير امام خميني(ره)(خود يك ملت بود از ميان ملت ما)، شهادتش براستي شكافي عميق در بدنه انقلاب اسلامي،وارد آورد كه هنوز بعد از گذشت ساليان عدم حضورش را احساس مي‌كنيم و فقدانش را در افت وخيزهاي فراوان انقلاب به وضوح ديده ايم راستي كه آن فرزانه خردمند با سرانگشت كياست و تدبير چه گره‌ها كه از حوادث انقلاب اسلامي نگشود و در مراحل حساس و سرنوشت ساز با انديشه. تعالي خويش وبيان سحرآميزش چه شبهه‌ها كه از دامن نهضت نسترد در افراط و تفريط ها، فرهنگ اعتدال را جستجو كرد و در حب و بغض‌ها و خشم و كين‌ها جاده انصاف سپرد از حقيقت به دور نخواهد بود اگر ادعا كنيم كه شهيد بهشتي خود به تنهايي اتاق فكر انقلاب اسلامي بود. اما هميشه بر خرد جمعي و خواست عمومي عنايت داشت براي آنكه جوانان و نوجوانان امروز بر چگونگي شكل گيري شخصيت اين دُردانه روزگار ،وقوف يابند شمه‌اي از بيوگرافي اين شهيد بزرگوار را ذيلاً درج كنيم.
روز دوم آبان 1307 در اصفهان در يك خانواده روحاني زاده شد تحصيل را از سن چهارسالگي آغاز كرد و در دبستان ثروت و دبيرستان سعدي اصفهان ادامه تحصيل داد و سال سوم دبيرستان بود كه تحصيل در مدارس دولتي را ترك گفت و براي كسب دانش حوزوي وارد مدرسه صدر اصفهان شد و ادبيات عرب، فقه و اصول و منطق و دروس ابتدايي فلسفه را در اصفهان آموخت.
سال 1325 به قم مهاجرت كرد و مقيم مدرسه حجتيه شد و از محضر اساتيدي چون آيت الله داماد و آيت الله اردكاني بهره جست.پس از آن درس در محضر امام خميني(ره)وآيت الله حجت و آيت الله بروجردي را ادامه داد و در همين سالها آغاز سفرهاي تبليغي به دورترين روستاها همراه آقايان مرتضي مطهري و حسين علي منتظري به توصيه آيت الله العظمي بروجردي را تجربه كرد. سالهاي 1327 و 1328 سالهاي مباحثه و آشنايي با آقايان محمد مفتح،موسي شبيري زنجاني، موسي صدر، ناصر مكارم شيرازي، احمد آذري قمي، سيدمهدي روحاني، علي مشكيني و عبدالرحيم رباني شيرازي بود و شروع جلسات« گفتار ماه و انتشار مقالات آن جلسات در كتاب‌هاي گفتارماه و گفتار عاشورا.» يعني آن بزرگوار نهضت علمي و آموزشي را براي بيداري اذهان عموم آحاد ملت بنيانگذاري كرد كه مي‌دانست در سايه آگاهي، مردم مي‌توانند حقوق خويش را باز شناسند و در استيفاي آن بكوشند.(1)
در اين اثنا شركت درامتحان ديپلم ادبي و امتحان ورودي دانشگاه در رشته الهيات و معارف را از دست ننهاد. به تهران عزيمت كرد و آموختن زبان انگليسي را به صورت فشرده در كنار فعاليتهاي عملي خود آغاز كرد.در سال 1330هنگام فعاليت سياسي ايشان و عليه صحبتهاي قوام (نخست وزير وقت) بود كه منجر به احضار وي به شهرباني شد. بازگشت به قم و تدريس زبان انگليسي در دبيرستانها كه به بهانه‌اي براي جذب جوانان خارج از حوزه بود و تكميل تحصيلات و تدريس در حوزه وآشنايي با علامه طباطبايي و شركت در جلسات بحث كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» فعاليتهاي فشرده او تا سال 1333 بود در اين سال دبيرستان دين و دانش را در قم تاسيس كرد و با اين حركت آن بزرگوار در صدد بود تا بخشي از جوانان را از بدنه آموزش و پرورش كه به نوعي دچار دين زدايي يا بهتر بگوييم دين ستيزي بود تا آنجا كه در وسع و توانش بود جدا كند و در اين كار هم موفق بود همزمان اخذ مدرك كارشناسي در رشته فلسفه و حكمت اسلامي را با درجه عالي از دانشگاه تهران و آغاز دكتراي فلسفه ازاشتغالات علمي او بود.
تهيه وتنظيم كتاب«نماز چيست» نيزاز آثار اين دوره است.
سازماندهي نحوه آموزش در حوزه قم با همكاري فضلا و تشكيل كلاسهاي زبان و مكالمه عربي و و علوم طبيعي براي طلاب مدرسه حقاني و همچنين تهيه و تنظيم مقالات بانكداري و قوانين مالي اسلام و «عالم خلق و عالم امر» در قرآن و مقاله «يك قشر جديد در جامعه ما »با همكاري آقايان مشكيني ،رباني شيرازي و همكاري آيت الله گلپايگاني از فعاليتهاي سالهاي 40-35 است.اين حركت علمي و فرهنگي توسط اين انديشمند بزرگ با همكاري ساير همفكران و يارانش با مقاله‌هاي حكومت در اسلام و« قانون عليت در دين و علم »و سخنرانيهاي ماهانه در جلسات انجمن اسلامي مهندسين ادامه يافت و زمينه سازي نهضت براي رهبري امام خميني(ره) با ايجاد كانون دانش آموزان قم و با همكاري آقاي مفتح پايه ريزي شد. تشكيل هسته تحقيقاتي به منظور كار پژوهشي درباره حكومت اسلامي و سخنراني مهمي در جشن عيد مبعث دانشگاه تهران به كمال رسيد كه حوادث سال 42 منجر به منع اقامت در قم به دستور ساواك و مهاجرت به تهران و عضويت در شوراي روحانيت و فقاهت هياتهاي موتلفه اسلامي به توصيه امام خميني (ره) همراه آقايان مرتضي مطهري و محي الدين انواري بود.
منفصل شدن از خدمت آموزش و پرورش براثر فشارهاي ساواك و عزيمت به آلمان با توصيه مراجع تقليد و ايجاد مركز اسلامي هامبورگ در آلمان مرحله جديدي از فعاليتهاي او در خارج از مرزها بود كه نتايج درخشاني در ساختن چهره‌هاي جديد از بين دانشجويان تشنه حقايق اسلام راستين در پي داشت.
تنظيم و ارسال گزارش هايي از مراكز اسلامي هامبورگ براي مبارزان داخلي همچون آقايان محمدعلي رجايي، مرتضي جزايري،مهندس مهدي بازرگان و آيت الله ميلاني ادامه فعاليت او بود. به سال 1348 در سفري به عراق و ديدار با امام خميني(ره)، آيت الله خويي، آيت الله محمدباقر صدر و آيت الله حكيم، آن بزرگ مرد از چشمه سار زلال انديشه بزرگان فقه و حكمت و تدبير و سياست سيراب شد و پس از بازگشت به ايران به دستور ساواك ممنوع الخروج اعلام گرديد. سال 57 پيروزي شكوهمند انقلاب ملت مسلمان ايران بود و چهره مشعشع و متبلور اين سيد والاتبار كه مجموعه‌اي بود از دانش و دين، سياست وحكمت، نقد و استدلال، تواضع و تدبير، سخن شناس و آداب دان، سرشار از فصاحت و بلاغت،رنج كشيده و درد چشيده،مردم دار و مدافع دين و دين شناس و خداباور و در يك كلام به تنهايي يك ملت در پيروزي انقلاب اسلامي نقشي بي بديل داشت. و اعتقاداتش درهمان سالهاي اول بر اين بود كه اين حزب است كه مي‌تواند با سياستگذاري و برنامه ريزي و اجرا و نظارت درست كشور را اداره كند.
مطلبي كه امروز جملگي بر آنند كه حقيقت غير قابل انكار است لذا در همان سال اول پيروزي موجوديت حزب جمهوري اسلامي به همراه مقام معظم رهبري، آيت الله موسوي اردبيلي،آيت الله اكبر هاشمي رفسنجاني و شهيد دكتر محمد جواد باهنر را اعلام كرد.
حكم امام خميني (ره) به دكتر بهشتي مبني بر مسووليت ديوان عالي كشور به حق نشان دهنده عمق شناخت امام نسبت به اين فرهيخته فرزانه بود كه بايد كارقضايي مملكت را سامان دهد.
سفر به كردستان همراه داريوش فروهر، اكبر هاشمي رفسنجاني،احمد صدر حاج سيد جوادي و به سرپرستي آيت الله طالقاني براي رسيدگي به تشنجات كردستان از جمله گره گشايي‌هاي آن مرد بود.
انتشار اولين شماره روزنامه جمهوري اسلامي ارگان حزب جمهوري اسلامي و مصاحبه مطبوعاتي در دفاع و توضيح درباره مجلس خبرگان نيز صفحه ديگري بر تارك تاريخ انقلاب بود.
تركيب شوراي انقلاب بيانگر انديشه ناب آن بزرگ مرد بود كه همه گرايشها را با خود همراه داشت.
مجلس خبرگان و تدوين قانون اساسي كه در تمام جلسات، رهبري و هدايت ودرايت آن را با خود داشت از چهره تاريخ انقلاب زدودني نيست.
دشمن بيش از دوست و جاهل پيش از عالم وشقي قبل از سعيد او را شناخت و براي حذف اين مرد از صحنه بزرگ انقلاب اسلامي به تلاش و تكاپو افتاد.
زيرا دشمن فهميده بود براي ناكارآمد كردن اين نهضت عظيم ابتدا بايد مغزهاي متفكر و انديشه‌هاي متعالي انقلاب را هدف گرفت.لذا سيل تهمت‌ها و بهتان‌ها ونامردمي‌ها و حسدورزي‌ها و كينه‌ها و كدورت‌ها و سياه نمايي و زشت رويي به اوج رسيد و اين سيد مظلوم در تمام صحنه‌ها به درستي و در كمال شجاعت نه به دفاع از خود كه به دفاع از اسلام و انقلاب جانانه ايستاد و سرانجام درعين ناباوري مردم انقلابي ايران در شامگاه هفتم تير به همراه هفتاد و دو تن از دامن خاك به اوج افلاك سيمرغ وار پركشيدند و در جوار رحمت پروردگار آرميدند اما ملت ما، همچنان در غم از دست دادن آن بزرگوار سوگوار است و فقدان او را ثلمه‌اي جبران ناپذير مي‌داند.
راستي را كه دَين شهيدان بسي گرانسنگ است و اين ايام مقارن عروج ملكوتي يار دير آشناي امام راحل وچهره درخشان انقلاب اسلامي شهيد بزرگوار آيت لله صدوقي (ره) است كه قرباني قهر و كين و بيداد دشمنان قسم خورده نهضت شد و به جرم حق گويي و صلابت واستواري در راه دين و انقلاب در يازدهم تيرسال 1361 و در ماه رمضان در محراب شكوهمند جمعه به خيل شهيدان راه خدا پيوست.
شايسته است دو ستاره درخشان اين ديار از شهداي هفتم تير يعني شهيد سيدرضا پاك نژاد كه پزشك دردهاي جسم و روح مردم اين خطه بود و برادر بزرگوارش شهيد سيدمحمد پاك نژاد كه از ياران صديق و همراهان و همرزمان آن بزرگ مرد بودند را فراموش ننمائيم. دكتر پاك نژاد اولين نماينده مردم يزد در مجلس شوراي اسلامي خود شخصيتي ناشناخته براي نسل امروز است و چهره علمي و دانشگاهي و فرهنگي اين مرد بزرگ در اين سالها تا حدي مغفول مانده است بنابر اين بايد در مجالي ديگر از مقام اين دو بزرگوار سخن بگوييم و فضايلشان را بر شماريم كه ما به تمامي شهدا و خانواده‌هاي معظم و معزز آنان مديون هستيم.ارواح مطهر تمامي شهيدان راه حقيقت و آزادي در جوار رحمت بي منتهاي خداوند رحمان قرين مغفرت و عزت باد.




پي‌نوشت:
1-چون در متن بيوگرافي از ذكر عناوين و القاب خودداري شده
به جهت حفظ امانت عيناً در اين مقاله نام‌ها ذكر مي‌شود.
نظر :