یزدفردا "بل از رحلت امام به یك ماه كمتر و یا بیشتر به شما عرض كردم ریاستجمهوری تمام میشود، شما بعد از آن چه خواهید كرد، گفتید حوزه میروم، مگر این كه امام نهیام كند. من بعد از ریاستجمهوری اگر امام به من بگوید مسوول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یكی از روستاهای سیستان و بلوچستان شوم، تردید نمیكنم. شما رهبری را نخواستهاید، رهبری شما را خواست .
متن نامه آیتالله محیالدین حائری شیرازی به شرح ذیل میباشد:
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر مبارك رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی
سلامعلیكم بما صبرتم
خطبه این هفته شما در تعقیب حضور 85 درصد مردم در جمعه گذشته با آن آزادی مطلق و بالاتر از آن، آگاهی بیسابقه، نشان از عبور امت با امام خود از مرحلهای و كلاسی به كلاس بالاتر است. یادتان هست در روز قبول قطعنامه كه به دعوت شما در دفتر شما حاضر شدیم و هركس برای ثبت در تاریخ، مطلبی گفت. عرض كردم این امتحان، اطاعت امت از امامت در چهره حسنی است و بعد از پیروزی امت در 8 سال دفاع مقدس به عنوان اطاعت امت از امامت در چهره حسینی است.
قبل از آن در روز عزل بنیصدر در صحبت 3 دقیقهای كه مرحوم رجایی آن را بین هیات دولت توزیع كرده بود، گفته شد؛ امت به تبعیت از امام در حال حركت است. هركس حركت نكند، جا میماند و امت وقتی به او نرسیده و میخواهد به او برسد، او را روی دست بلند میكند و روی سر میگذارد. وقتی به او رسید، نگاهش از وی برمیگردد، وقتی از آن گذشت، وی را پشت سر میاندازد و این امت در گذشته كسانی را روی سر گذاشته و بعد از عبور از آنها، آنها را زیر پا نهاده است. در آینده هم كسانی را روزی روی سر و زمانی زیر پا میگذارند و از بیوفایی امت نیست؛ نتیجه حركت كردن امت و تعلق و وابستگی شخصیتهاست.
در روز شهادت شهید رجایی كه با وی هفتگی كلاس داشتم، گفتم عبور از هر مرحله مثل وضع حمل است و شیرازیهای ما این حالت درد كشیدن را كه میبینند، میگویند (خدا بدتری بدهد) خدایش رحمت كند، یكهای خورد؛ اما خود را جمع كرد. نمیدانم چه چیزی به یادش آمده بود.
آهنی كه باید از آن شمشیری ساخته شود، زیر ضربات پتك مرتبا از آن ریزش میكند و از ماده آن كاسته میشود؛ اما صورت به رسالت و غایت كامل خود نزدیك میشود با هر ریزشی، برندگی و با هر ضربهای، صلابت آن بیشتر میشود و با هر سفری بین آب و آتش آبدیدهتر میشود. امام در عبور از قائممقام خود روز سختی را میگذراند و میگوید كه من با كسی عقد اخوت نبستم. محرمانه اشك ریخت؛ اما دستش نلرزید. روز عبور امت از بستگان و دلبستگیهاست.
آیتالله خزعلی عمل آیتالله گیلانی را تكرار میكند. مگر نه این است كه به سمت آن موعود میرویم، پس باید از نهر طالوت بگذریم. فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطعمه فانه منی. تعلق به خود و آبروی خود و بستگان، نوعی شرب از نهر طالوت است. امام فرمود اگر احمد كاری كند كه مستوجب حكم باشد، اجرا میكنم و سر من ناراحت نمیشود. شما برای حفظ عزت خود كاری نكردی. یادتان هست قبل از رحلت امام به یك ماه كمتر و یا بیشتر به شما عرض كردم ریاستجمهوری تمام میشود، شما بعد از آن چه خواهید كرد، گفتید حوزه میروم، مگر این كه امام نهیام كند. من بعد از ریاستجمهوری اگر امام به من بگوید مسوول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یكی از روستاهای سیستان و بلوچستان شوم، تردید نمیكنم.
شما رهبری را نخواستهاید، رهبری شما را خواست. رسول خدا به عمویش فرمود: یا عم ان الاماره ان طلبتها وكلت الیها و ان طلبتك اعنت الیها.
از یاد نمیبرم روز رایگیری برای رهبری را كه وقتی از شما نام برده شد، ناراحتتر از همیشه بدون اجازه پشت تریبون رفتید و اعتراض كردید و شورای نگهبان به شما گفت چرا جلوی اجرای قانون را میگیرید و شما برگشتید و به جای خود نشستید. رهبری شما را طلب كرده است و شما اعانت خواهید شد. وعده خداوند حق است. اگر قرار است قانون اجرا شود، باید از بزرگان كه قله اجتماع هستند، آغاز شود. در كشاورزی، مخزن آب را در مرتفعترین نقطه قرار میدهند. آب از پایین به بالا نمیرود. قانون هم از بالا به پایین حركت طبیعی آن است.
و امرت ان اكون اول المسلمین. آن كه بیش از هزار و صد سال است به هركس میگوید: ایكم یاخذ جمره فی كفه فیتركها حتی یبرد، تا بالاخره امام جمره سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائیل را حزبالله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و این ایام آخرالزمان است كه ایمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سختتر است. این همه شهدا سوختگیهای دست امت است كه آتش استكبار را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نیاورده است. این آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتش شاه به میان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن آتش استكبار است كه زیارتش میكنیم.
یوسف گم گشته بازآید به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
وین دل شوریده حالش به شود دل بد مكن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن
چتر گل بر سر كشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
والسلام علیكم و رحمتالله -محیالدین حائری شیرازی