زمان : 21 Bahman 1401 - 16:56
شناسه : 177931
بازدید : 5963
یوسف نوری، عدم اجرای عدالت آموزشی و نابرابری‌های استخدامی یوسف نوری، عدم اجرای عدالت آموزشی و نابرابری‌های استخدامی رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

نگارنده این سطور وظیفه می‌داند از یکایک فرهنگیان و معلمانی سپاسگزاری نماید و در برابر آنان سر تعظیم فرود آورد که طی سالیان متمادی برای احقاق حق معلمان و در مسیر اجرای عدالت آموزشی تلاش نمودند و در شهرها و مناطق مختلف در گردهمایی‌های فرهنگی شرکت کردند و درخواست‌های قانونی خود را به اطلاع مسئولان رساندند. گرچه بعضی از آنان دستگیر و بازداشت و زندانی شدند و خود و خانواده‌هایشان در رنج و عذاب، روزگار گذراندند بویژه که عده‌ای از آنان همراه و در کنار معلمان در نشست‌های فرهنگیان در ادارات آموزش و پرورش حاضر می‌شدند و از بی‌عدالتی‌ها و تضییع حق معلم سخن‌ می‌گفتند و انتظار و آرزوی آنان این بود که نمایندگان مجلس و مسئولان وزارت آموزش و پرورش و دولتمردان بخود آیند و برای احقاق حق معلم گام‌های مثبت‌تر و مؤثرتری بردارند امّا اکنون از دنیا رفته و روی در نقاب خاک کشیده‌اند بدان امید که زحماتشان ماجور و مورد قبول درگاه حق تعالی قرار گیرد به یقین یاد خیر و خاطره آنان همیشه در ذهن‌ همکاران فرهنگی ماندگار خواهد بود.

معلمان طی سالیان متمادی شاهد و ناظر بودند شعارها و وعده‌های مسئولان درباره ترمیم حقوق و مزایای فرهنگیان تحقق نمی‌یافت و به موقع حق قانونی آنان پرداخت نمی‌گردید و به ناچار مشقت‌های زندگی را تحمل می‌کردند.

در دولت‌های گذشته در این ستون بارها به علت بی‌توجهی مدیران به وضعیت زندگی فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته و انتقاد و اعتراض از این که چرا حاکمان و بسیاری از مسئولان در هر سه قوه علاوه بر دریافت حقوق و اضافه کار و حق مدیریت و استفاده از امکانات دولتی گرچه قانونی در پایان هر سال به اسم مطالبات از دولت وجهی طلبکار نبودند اما معلمان از معدود قشر و دسته‌ای بودند که می‌بایست چندین سال پی‌درپی از دولت طلبکار بوده و مدت‌های مدید در پی دریافت دستمزد اولیه خود باشند که بعد از وصول نیز چندین برابر ارزش پول دریافتی آنان کاهش داشت.

با اظهار سپاس و تشکر از مدیران و مقاماتی که وظیفه قانونی و اداری خود را انجام داده و می‌دهند در یکسال و نیم دوران دولت سیزدهم در این ستون درباره عدم آشنایی سیدابراهیم رئیسی با آموزش و پرورش و تذکری محترمانه به وزیر آموزش و پرورش که آمرانه و با تحکم و تهدید به اخراج نمی‌توان وزارت آموزش و پرورش را اداره کرد سرانجام در سرمقاله شماره 748 مورخ 4/8/1401 با عنوان «درخواست برکناری یوسف نوری وزیر ناکارآمد از رییس دولت» مطالبی جهت اطلاع خوانندگان آیینه یزد درج گردید. وزیر آموزش و پرورش به خوبی می‌داند هفت دهک مردم با سختی زندگی می‌کنند تورم و گرانی سرسام‌آور می‌باشد و سفره‌ها روزبه‌روز کوچکتر شده است شهروندان می‌دانند هنگام خرید مایحتاج زندگی گزارش‌ها و شعارهای دولتمردان دردی از آنان را درمان نخواهد کرد و با گوشت و پوست و استخوان خود بی‌ارزش شدن پول و گرانی‌های کمرشکن را احساس می‌کنند بنابراین باتوجه به این‌که اخیراً هیات دولت در یزد تشکیل جلسه داد و از بیت‌المال هزینه‌های گزافی روی دست مردم گذاشت که در سرمقاله شماره 759 مورخ 28/10/1401 با عنوان «در سفر رئیس‌جمهور «خادمان» سواره بودند و «ولی‌نعمتان» از قفا می‌دویدند!!» به تفصیل به سفر استانی دولت به یزد اشاره شد با این وصف دیگر چه نیازی بود که یوسف نوری در نیمه اول آذرماه به یزد بیاید، دست‌آورد این سفرها جز «نشستن و گفتن و برخاستن» چه بوده است؟

آیا در استان دارالعباده به اطلاع وزیر آموزش و پرورش رسید در این شهر و دیار مسئولان توان اجرای پیشنهادی که وزیر به رئیس‌جمهور داده است تا در حد امکان مدارس را تعطیل نکنند ندارند؟ آیا وزیر آموزش و پرورش می‌داند تاکنون چه مبلغی بابت تعمیر و ترمیم مدارسی که بخش‌هایی از آن توسط سیل مردادماه سال جاری در یزد تخریب گردیده پرداخت شده است؟ آیا به سمع و نظر یوسف نوری رسیده است مدیران آموزشگاه‌ها وجهی به عنوان سرانه آموزشگاه‌ها حتی برای خرید کاغذ و خودکار و مواد ضدعفونی و هزینه‌های اولیه و معمولی در اختیار ندارند؟

بنابراین در آن هنگام که دولت طرح بودجه سال 1402 را برای تقدیم به مجلس شورای اسلامی تنظیم می‌کرد و به قول یکی از اقتصاددانان آ‌ن‌گونه بودجه متنزّل شده بود که هر بخش و سازمان و نهادی در پی دریافت سهم خود بودند انتظار این بود وزیر آموزش و پرورش با عنایت به موضوع «مهم و اهم» از اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه انتقاد می‌کرد و در این زمان حساس با وجود تنگی معیشت ده‌ها میلیون نفر ایرانی، میلیاردها تومان در برگزاری نشست «زنان تأثیرگذار» هزینه نمی‌کردند. آیا در دو سفر اخیر وزیر آموزش و پرورش به یزد به اطلاع ایشان رسانده شد حدود هشتصد نفر معلم حمایتی (خرید خدمات آموزشی) که حقوق حداقلی دریافت می‌نمایند تاکنون بابت بهار سال 1400 درصد افزایش نسبت به سال 1399 دریافت ننموده‌اند و بخشی از حقوق ماهیانه نیز تاکنون به آنان پرداخت نگردیده است ضمناً تعداد زیادی خدمتگزار که این وضعیت را دارند نه تنها افزایش سال 1401 نسبت به سال 1400 را دریافت ننموده‌اند بلکه در سال تحصیلی جاری قرار است مدیران لطف فرموده حقوق مهرماه 1401 به آنان پرداخت نمایند!!

آیا این موارد نشانه‌ای از ناکارآمدی مسئولان و نمونه‌ای از عدم اجرای عدالت آموزشی نیست؟ آیا یوسف نوری در یزد از وضعیت پنج نفر معلم که پیش از جریانات اخیر بازداشت و زندانی و اکنون با سپردن وثیقه آزاد هستند، همچنین از نحوه و چگونگی بازداشت آنان مطلع گردید؟ باتوجه به این‌که بیش از یک‌هزار نفر در جریانات اخیر در یزد بازداشت گرچه اکثراً تاکنون آزاد شده‌اند و اعتراضات به مدارس استان نیز کشیده شد آیا اطلاعاتی در اختیار وزیر گذاشته شد تا از راه‌های اصولی و اندیشمندانه در آینده از این امور جلوگیری گردد؟ آیا مقامات مسئول بنا دارند از شعله‌ور شدن مجدد این آتش زیر خاکستر جلوگیری کنند؟

مناسب است در این موقعیت به بخش‌هایی از اعتراضات معلمان اعم از شاغل و بازنشسته و توقعات بجای آنان اشاره کرد.

فرهنگیان درخواست عدالت و برابری با سایر کارکنان دولت در پرداخت حقوق و مزایا و اجرای تمام و کمال رتبه‌بندی که با گذشت سال‌ها هنوز در کش‌وقوس مجلس و دولت و وزارت آموزش و پرورش آن‌گونه که باید و شاید سامان نیافته دارند آنچه تاکنون اتفاق افتاده همچون کتابی است که اول و آخر آن، افتاده است. همسان‌سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین و فریادرسی به وضعیت اسفناک بیمه تکمیلی آنان که پس از گفتگوهای بسیار و اعتراضات بی‌شمار بازنشستگان هنوز اما و اگرهای بسیار دارد و اقدام نشده است.

افزایش حقوق بازنشستگان که برابر قانون باید مطابق تورم هر سال افزایش یابد و سال گذشته دیدیم که نه براساس قانون بلکه آن‌گونه که گفته شد با نظر یک نفر (رییس سازمان برنامه و بودجه) فقط 10درصد، افزایش یافت و همه دیدند گاه امضای به اصطلاح طلایی یک فرد بر هر قانونی ارجح است!!

گرچه در نیمه دوم سال جاری درصد ناچیزی به آن اضافه گردید. بی‌عدالتی در جذب نیرو در آموزش و پرورش که جمعی از زنان و مردان کارآمد و توانا و جوان با سابقه 9-8 ساله، تعدادی استخدام پیمانی‌اند، عده‌ای حق‌التدریسی، گروهی خرید خدمات آموزشی‌اند و تعدادی از اینان به خاطر 6ماه جبهه پدرانشان استخدام رسمی شده‌اند و آنان که کمتر از 6ماه دوره جبهه پدرانشان بوده، به حساب نیامده‌اند. جمعی چون در حوزه علمیه درس خوانده‌اند، امتیاز استخدام گرفته‌اند و عده‌ای هم پس از 9سال همچنان، بلاتکلیف می‌باشند.

درهم ریختگی و بی‌انضباطی و نابرابری در استخدام نیرو در آموزش و پرورش موج می‌زند و در این میان وزیر آموزش و پرورش گاه برای شنیدن سخنان این معلمان دلسوز به اندازه 2دقیقه هم وقت ندارد. اینان می‌شنوند که همین وزیر قرار است با جامعه مداحان قرارداد همکاری امضا کند تا آنان به مدارس وارد شوند و مداحی تدریس کنند. در یک کلام استخدام طلاب و قرارداد با مداحان آموزش و پرورش را اسلامی نخواهد کرد. اخیرا نیروی انسانی ادارات آموزش و پرورش را از نیروهای مازاد سایر ادارات تامین می‌کنند یعنی کسانی که قرار است درخواست‌ها و نیازهای معلمان یک منطقه یا ناحیه آموزش و پرورش را برآورند، عملاً هیچ آشنایی با دستگاه تعلیم و تربیت ندارند و کاملاً غریبه‌اند.

در سال جاری به علت برنامه‌ریزی ناصحیح و کمبود معلم در بسیاری از استان‌ها روزهای رسمی تدریس دانشگاه‌های فرهنگیان را تعطیل کرده و به دانشجویان سال آخر ماموریت داده‌اند تمام روزهای هفته را به مدارس بروند و کمبود معلم را جبران کنند و درس خودشان را روزهای پنجشنبه و جمعه ادامه دهند بدون این که دانشجویان آمادگی تدریس در دوره‌های مختلف را داشته باشند.

آیا این همه درهم‌ریختگی و بی‌نظمی و پریشانی در آموزش و پرورش کشور که اندکی از بسیار مشکلات معلمان است اگر به عنوان اعتراض مطرح شده پاسخ آن خشونت و دستگیری و اتهام ساختارشکنی و زندان و تبعید است یا پاسخگو کردن مقامات و مسوولین کشور؟ بر این‌ها بیفزایید، تبعیض غیرقابل قبول و کشنده در مورد نحوه تحصیل فرزندان بسیاری از مقامات و مسئولان در مقایسه با دیگر اقشار جامعه، امکانات کم و محدود مدارس دولتی، دریافت شهریه‌های متفاوت در مدارس اعم از دولتی و بعضی از آموزشگاه‌های غیردولتی، عدم رضایت اولیای دانش‌آموزان، عدم تامین تجهیزات آموزشی بویژه در شرایط بحرانی کرونا و تحصیل دانش‌آموزان در چادرها، کپرها، کنار دیوار، نشستن بر روی بلوک‌های سیمانی و نیز وجود مدارس و کلاس‌های غیراستاندارد و بعضا درحال تخریب و فروریزی در بسیاری از شهرها و روستاهای گوناگون که معلم و دانش‌آموزان و والدین با مشکلات عدیده دست به گریبانند.

اینها دغدغه‌های معلمان معترض است که در سکوت و بلاتکلیفی و بی‌توجهی مدیران ارشد کشور، راه تنفس بر نظام تعلیم و تربیت را بسته و روز به روز بر حجم آنها افزوده می‌شود. قابل توجه این که علیرغم همه این ناهنجاری‌ها تاکنون ساحت مدارس از هرگونه اعتراضی به اهتمام مدیران و معلمان مصون بوده اما اعتراض‌های سال جاری به هر دلیل در مدارس رخنه و نفوذ کرده که راهکاری اصولی با تدبیر و علم و مشاوره واقعی می‌طلبد نه آن‌گونه که یوسف نوری گفته است تحویل دانش‌آموز به کانون اصلاح و تربیت که در این‌صورت آتش را زیر خاکستر نگه می‌دارد، ضروری است همه علاقه‌مندان و دلسوزان انقلاب و آگاهان به مسائل آموزش و پرورش و مشاوره در این مورد چاره‌اندیشی نمایند. به امید آن روز.

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/5Eleq