آقای ميرحسين موسوی بيست سال سکوت چرا؟
یزدفردا "رحیمی:آقاي مهندسموسوي طي 20 سال گذشته (سالهاي 88ـ68) از صحنههاي اجتماعي و تقريباً از اظهارنظر خودداري نموده است كه در اين خصوص نكات زير قابل تأمل است؛ به نظر ميرسد فردي كه طي 10 سال اول انقلاب در تمام صحنههاي انقلاب حضور داشته و از مديران ارشد نظام بوده و خود براي مسائل مهم و اصلي آن دهه تصميمسازي نموده است و الان هم دوباره احساس ضرورت شديد كرده كه به عنوان نفر دوم نظام در اجتماع حضور يابد آيا ميتواند 20 سال سكوت نمايد؟ چرا؟ آيا اين سكوت يك رفتار طبيعي است؟ اين رفتار، رفتار مثبت است يا منفي؟ به هر حال اين سوال وقتي خيلي برجسته و مهم ميشود كه ما شاهد بروز حوادث تلخ طي اين 20 سال بودهايم. حوادثي كه بعضاً ميرفت كه اصل نظام را تهديد كند و يا به آرمانهاي ملت و انقلاب و شهداء ضربه مهلك وارد نمايد، حتي تصور اينكه اگر افراد عادي هم در اين موارد سكوت نمايند قابل قبول نيست.
اهم اين حوادث عبارتند از:
1- فشارهاي گسترده فراگير آمريكا و غرب به ايران و تحريمهاي اقتصادي، اجتماعي از طريق مجامع بينالملي و ...
2 -انحرافات مواضع اقتصادي بعضي از كارشناسان و مسئولين دولت آقايهاشمي كه منجر به بحرانهاي شديد مالي شد. 3- فشار عوامل داخلي طرفداران غرب به جمهوري اسلامي به شكل طرح قتلهاي زنجيرهاي، ايجاد روزنامههاي زنجيرهاي، طرح انقلاب مخملين و...
4- اشرافيگري مديران و انحراف در نظام و تفكر مديريتي كشور در باند كارگزاران
5- حادثه 18تير و هماهنگي داخلي و خارجي جهت تخريب نظام و ...
6- تهاجم فرهنگي و نشانهگيري ايمان و اعتقاد جوانان و تخريب باورهاي مذهبي
7- جريان تحصن در مجلس ششم و حوادث تلخ عليه نظام
8- لايحه سه فوريتي پذيرش پروتكل الحاقي N.P.T كه ضد منافع ملي و كشور در مجلس ششم پديد آمد و موضوع انرژي هستهاي، تعليق داوطلبانه و موضعگيري هاي مربوطه
9- تحريمهاي نظامسلطه در مجامع جهاني عليه ملت ايران در رابطه با فناوريهاي علمي خصوصاً دانشهستهاي و توهينهاي مكرر آنان به دولتمردان، نظام و اعتقادات ديني مردم؛
آقاي موسوي نه تنها در اين صحنهها حضور نداشته است، بلكه دليل حضور خود را در اين دوره چنين بيان ميكند: "در دوران آقاي هاشمي و خاتمي نگران نبودم، در دوران اخير به خاطر نوع مديريت احساس نگراني كردم ". آيا دولت آقاياحمدينژاد اصول و مبانينظام در داخل و خارج را به چالش كشيده است يا كساني در دولتهاي گذشته؟ آيا اشرافيگري و بيبندوباري اقتصادي در دوران گذشته بيشتر بود يا در دولت احمدي نژاد؟ توقع ما از نامزدهايي كه خود را پايبند به گفتمان امام و انقلاب ميدانند اين است كه مرزبنديهايشان را با غير خوديها و ساختارشكنان روشن كنند. متأسفانه در كنار برخي نامزدها، عناصر تندرو و افراطي را مشاهده ميكنيم كه قبلاً در كنار نامزد دومخرداد بودند و عامل شكست نهايي و حذف وي را فراهم آوردند. اين افراد نبايد براي نامزد مذكور تعيين تكليف كنند. اگر چنين عزمي وجود ندارد نبايد از گفتمان امام و انقلاب دم زد و اگر نسبتي بين اين نامزدها با آن افراد وجود ندارد، از آنها فاصله گرفته شود. نه اينكه در جلسه از قول ايشان نقل ميشود: "فكر من به شما نزديك است اما فعلاً حمايت خود را از من علني نكنيد! " و در اقدامي متناقض داعيه گفتمان امام و انقلاب را داشت. مردم از سياستهاي دوپهلو خوششان نميآيد و از آن سياستها استقبال نخواهند كرد. نگراني "سيدمحمدخاتمي " از افراطيوني كه او را اداره ميكنند و همچنين نگراني از شكست، وي را در نهايت به كنارهگيري از صحنه واداشت. افراطيون همان كساني هستند كه حتي خاتمي بارها اعلام كرد "اينها بودند كه پدر مرا درآورند و آن بلاها را سر من آوردند ". معتقد به گفتمان امام و رهبري و انقلاب نميتواند با كسانيكه در ضديت با ولايتفقيه، انرژي خود را حرام كردند، با كسانيكه مرجعيت و روحانيت را تخطئه كرده و ميكنند و مباني نظامسلطه را مرعوبانه پذيرفتهاند بر سر يك سفره و ستاد بنشيند. آيا نبايد به كسانيكه در اين 20 سال ساكت بودند و در مقابل برخي بحرانهاي خودساخته افراطيون عكسالعملي از خود نشان ندادند و در اين بحرانها جايشان خالي بود، خرده بگيريم كه در آن روزهاي غربت و مظلوميت انديشههاي امام و انقلاب و ارزشها كجا بوديد؟ چه شده امروز كه نظام در اوج ارزشها، امنيت مرزها، امنيت اخلاقي و اجتماعي، پيشرفتها و قدرت و انفعال دشمن قرار دارد، شما احساسخطر كرده و به صحنه آمدهايد؟ در بحران 18 تير كجا بوديد كه احساس خطر نميكرديد؟ در اهانت به مقدسات و زيرسئوال بردن پيامير و ائمهمعصومين و تقليد و مرجعيت كجا بوديد؟ در آنجا كه ميگفتند انقلاب ديگر پايان يافته كجا بوديد؟ شما در آن دورانيكه برخي ميگفتند پس از اين اصلاحات، بايد خميني را در تاريخ مطالعه كرد!!! در آنجا كه برخي دچار توهم شده بودند و به اصطلاح خودشان ميخواستند كار حاكميت را يكسره كنند، كجا بوديد؟ در اوج شبيخون و تهاجمفرهنگي دشمن و فعاليتهاي موسوم به براندازي نرم كجا بوديد؟ در آن روزها كه برخي كارگزاران به ثروتاندوزي از كيسه بيتالمال مشغول بودند، كجا بوديد؟ در اوج بحران بدهيهاي دولت هاشمي رفسنجاني كه قصد داشتند اموال و كشتيهاي ايران را در سراسر جهان مصادره كنند و شما هم در خفا تا جايي كه مطلع هستيم، معترض بوديد، در آن روزها كجا بوديد كه مثل امروز احساس خطر نميكرديد و حالا كه آب از آسيا افتاده به دلشوره افتادهايد؟ چرا صداي شما در تورم بيسابقه 50 درصدي دوره كارگزاران درنيآمد؟ امروز كه تورم تا حدي مهار شده، قيمت مسكن و اجاره كاهش يافته و در رتبههاي علمي و تحقيقاتي، پيشرفتهاي شگرفي پيدا كردهايم، موشك و ماهواره به فضا ميفرستيم، 7000 سانترفيوژ را عليرغم ميل دشمن با كمال قدرت نصب و راهاندازي كردهايم و دشمن از ما التماس مذاكره ميكند، احساس خطر ميكنيد؟ جريان افراطي در دوره حاكميت شما با استفاده از نظر حضرتامام(ره)، افراد را به اسلام نابمحمدي(ص) و اسلام ناب آمريكايي تقسيم ميكردند، امروز حرف زدن از اينكه خودي و غيرخودي نداريم، قابل پذيرش نيست. امروز آنها كه پيشينيه شما را در چپ و راست كردن نيروها ميشناسند جمله نفي "خودي و غيرخودي " و در دولت من "چپ و راست " نخواهند بود را نميپذيرند. به جوانان بگوييد كه آن هفت نفركه در آن روزها از سوي شما اتهام راست داشتند چرا از دولت شما بيرون رفتند و به عبارت دقيقتر اخراج شدند؟ نامزدهاي انتخاباتدهم خوب است اعتقاد خود را درباره حكومتديني و ولايتفقيه و قانون اساسي روشن و شفاف بيان كنند. آيا منظور از الگوي زيست مسلماني به جاي اسلام ناب دين حداقلي و سكولاريزه است يا خير؟ مبارزه با فساد شجاعت و قاطعيت ميخواهد و اين قاطعيت در احمدينژاد كاملاً بارز است. برخي كانونهاي فساد خود را تحتپوشش اين يا آن شخصيت پنهان ميكنند. برخي نامزدها هم به همان شخصيتها افتخار ميكنند. اما احمدينژاد در مقابله با فساد بويژه فسادهاي سازمانيافته ملاحظهاي ندارد. اين مهم براي احمدينژاد هزينههايي هم در برداشته ولي مردم همواره در كنار وي بودهاند. اينكه امروز برخي نامزدها ميگويند از ورود هيچكس به ستادها ممانعت نكنيد و از همين امروز خود را وامدار برخي افراد و گروهها ميكنند، قابل تامل و بررسي است.
آقاي مهندسموسوي طي 20 سال گذشته (سالهاي 88ـ68) از صحنههاي اجتماعي و تقريباً از اظهارنظر خودداري نموده است كه در اين خصوص نكات زير قابل تأمل است؛ به نظر ميرسد فردي كه طي 10 سال اول انقلاب در تمام صحنههاي انقلاب حضور داشته و از مديران ارشد نظام بوده و خود براي مسائل مهم و اصلي آن دهه تصميمسازي نموده است و الان هم دوباره احساس ضرورت شديد كرده كه به عنوان نفر دوم نظام در اجتماع حضور يابد آيا ميتواند 20 سال سكوت نمايد؟ چرا؟ آيا اين سكوت يك رفتار طبيعي است؟ اين رفتار، رفتار مثبت است يا منفي؟ به هر حال اين سوال وقتي خيلي برجسته و مهم ميشود كه ما شاهد بروز حوادث تلخ طي اين 20 سال بودهايم. حوادثي كه بعضاً ميرفت كه اصل نظام را تهديد كند و يا به آرمانهاي ملت و انقلاب و شهداء ضربه مهلك وارد نمايد، حتي تصور اينكه اگر افراد عادي هم در اين موارد سكوت نمايند قابل قبول نيست.
اهم اين حوادث عبارتند از:
1- فشارهاي گسترده فراگير آمريكا و غرب به ايران و تحريمهاي اقتصادي، اجتماعي از طريق مجامع بينالملي و ...
2 -انحرافات مواضع اقتصادي بعضي از كارشناسان و مسئولين دولت آقايهاشمي كه منجر به بحرانهاي شديد مالي شد. 3- فشار عوامل داخلي طرفداران غرب به جمهوري اسلامي به شكل طرح قتلهاي زنجيرهاي، ايجاد روزنامههاي زنجيرهاي، طرح انقلاب مخملين و...
4- اشرافيگري مديران و انحراف در نظام و تفكر مديريتي كشور در باند كارگزاران
5- حادثه 18تير و هماهنگي داخلي و خارجي جهت تخريب نظام و ...
6- تهاجم فرهنگي و نشانهگيري ايمان و اعتقاد جوانان و تخريب باورهاي مذهبي
7- جريان تحصن در مجلس ششم و حوادث تلخ عليه نظام
8- لايحه سه فوريتي پذيرش پروتكل الحاقي N.P.T كه ضد منافع ملي و كشور در مجلس ششم پديد آمد و موضوع انرژي هستهاي، تعليق داوطلبانه و موضعگيري هاي مربوطه
9- تحريمهاي نظامسلطه در مجامع جهاني عليه ملت ايران در رابطه با فناوريهاي علمي خصوصاً دانشهستهاي و توهينهاي مكرر آنان به دولتمردان، نظام و اعتقادات ديني مردم؛
آقاي موسوي نه تنها در اين صحنهها حضور نداشته است، بلكه دليل حضور خود را در اين دوره چنين بيان ميكند: "در دوران آقاي هاشمي و خاتمي نگران نبودم، در دوران اخير به خاطر نوع مديريت احساس نگراني كردم ". آيا دولت آقاياحمدينژاد اصول و مبانينظام در داخل و خارج را به چالش كشيده است يا كساني در دولتهاي گذشته؟ آيا اشرافيگري و بيبندوباري اقتصادي در دوران گذشته بيشتر بود يا در دولت احمدي نژاد؟ توقع ما از نامزدهايي كه خود را پايبند به گفتمان امام و انقلاب ميدانند اين است كه مرزبنديهايشان را با غير خوديها و ساختارشكنان روشن كنند. متأسفانه در كنار برخي نامزدها، عناصر تندرو و افراطي را مشاهده ميكنيم كه قبلاً در كنار نامزد دومخرداد بودند و عامل شكست نهايي و حذف وي را فراهم آوردند. اين افراد نبايد براي نامزد مذكور تعيين تكليف كنند. اگر چنين عزمي وجود ندارد نبايد از گفتمان امام و انقلاب دم زد و اگر نسبتي بين اين نامزدها با آن افراد وجود ندارد، از آنها فاصله گرفته شود. نه اينكه در جلسه از قول ايشان نقل ميشود: "فكر من به شما نزديك است اما فعلاً حمايت خود را از من علني نكنيد! " و در اقدامي متناقض داعيه گفتمان امام و انقلاب را داشت. مردم از سياستهاي دوپهلو خوششان نميآيد و از آن سياستها استقبال نخواهند كرد. نگراني "سيدمحمدخاتمي " از افراطيوني كه او را اداره ميكنند و همچنين نگراني از شكست، وي را در نهايت به كنارهگيري از صحنه واداشت. افراطيون همان كساني هستند كه حتي خاتمي بارها اعلام كرد "اينها بودند كه پدر مرا درآورند و آن بلاها را سر من آوردند ". معتقد به گفتمان امام و رهبري و انقلاب نميتواند با كسانيكه در ضديت با ولايتفقيه، انرژي خود را حرام كردند، با كسانيكه مرجعيت و روحانيت را تخطئه كرده و ميكنند و مباني نظامسلطه را مرعوبانه پذيرفتهاند بر سر يك سفره و ستاد بنشيند. آيا نبايد به كسانيكه در اين 20 سال ساكت بودند و در مقابل برخي بحرانهاي خودساخته افراطيون عكسالعملي از خود نشان ندادند و در اين بحرانها جايشان خالي بود، خرده بگيريم كه در آن روزهاي غربت و مظلوميت انديشههاي امام و انقلاب و ارزشها كجا بوديد؟ چه شده امروز كه نظام در اوج ارزشها، امنيت مرزها، امنيت اخلاقي و اجتماعي، پيشرفتها و قدرت و انفعال دشمن قرار دارد، شما احساسخطر كرده و به صحنه آمدهايد؟ در بحران 18 تير كجا بوديد كه احساس خطر نميكرديد؟ در اهانت به مقدسات و زيرسئوال بردن پيامير و ائمهمعصومين و تقليد و مرجعيت كجا بوديد؟ در آنجا كه ميگفتند انقلاب ديگر پايان يافته كجا بوديد؟ شما در آن دورانيكه برخي ميگفتند پس از اين اصلاحات، بايد خميني را در تاريخ مطالعه كرد!!! در آنجا كه برخي دچار توهم شده بودند و به اصطلاح خودشان ميخواستند كار حاكميت را يكسره كنند، كجا بوديد؟ در اوج شبيخون و تهاجمفرهنگي دشمن و فعاليتهاي موسوم به براندازي نرم كجا بوديد؟ در آن روزها كه برخي كارگزاران به ثروتاندوزي از كيسه بيتالمال مشغول بودند، كجا بوديد؟ در اوج بحران بدهيهاي دولت هاشمي رفسنجاني كه قصد داشتند اموال و كشتيهاي ايران را در سراسر جهان مصادره كنند و شما هم در خفا تا جايي كه مطلع هستيم، معترض بوديد، در آن روزها كجا بوديد كه مثل امروز احساس خطر نميكرديد و حالا كه آب از آسيا افتاده به دلشوره افتادهايد؟ چرا صداي شما در تورم بيسابقه 50 درصدي دوره كارگزاران درنيآمد؟ امروز كه تورم تا حدي مهار شده، قيمت مسكن و اجاره كاهش يافته و در رتبههاي علمي و تحقيقاتي، پيشرفتهاي شگرفي پيدا كردهايم، موشك و ماهواره به فضا ميفرستيم، 7000 سانترفيوژ را عليرغم ميل دشمن با كمال قدرت نصب و راهاندازي كردهايم و دشمن از ما التماس مذاكره ميكند، احساس خطر ميكنيد؟ جريان افراطي در دوره حاكميت شما با استفاده از نظر حضرتامام(ره)، افراد را به اسلام نابمحمدي(ص) و اسلام ناب آمريكايي تقسيم ميكردند، امروز حرف زدن از اينكه خودي و غيرخودي نداريم، قابل پذيرش نيست. امروز آنها كه پيشينيه شما را در چپ و راست كردن نيروها ميشناسند جمله نفي "خودي و غيرخودي " و در دولت من "چپ و راست " نخواهند بود را نميپذيرند. به جوانان بگوييد كه آن هفت نفركه در آن روزها از سوي شما اتهام راست داشتند چرا از دولت شما بيرون رفتند و به عبارت دقيقتر اخراج شدند؟ نامزدهاي انتخاباتدهم خوب است اعتقاد خود را درباره حكومتديني و ولايتفقيه و قانون اساسي روشن و شفاف بيان كنند. آيا منظور از الگوي زيست مسلماني به جاي اسلام ناب دين حداقلي و سكولاريزه است يا خير؟ مبارزه با فساد شجاعت و قاطعيت ميخواهد و اين قاطعيت در احمدينژاد كاملاً بارز است. برخي كانونهاي فساد خود را تحتپوشش اين يا آن شخصيت پنهان ميكنند. برخي نامزدها هم به همان شخصيتها افتخار ميكنند. اما احمدينژاد در مقابله با فساد بويژه فسادهاي سازمانيافته ملاحظهاي ندارد. اين مهم براي احمدينژاد هزينههايي هم در برداشته ولي مردم همواره در كنار وي بودهاند. اينكه امروز برخي نامزدها ميگويند از ورود هيچكس به ستادها ممانعت نكنيد و از همين امروز خود را وامدار برخي افراد و گروهها ميكنند، قابل تامل و بررسي است.
یزدفردا