از خرافات دنیای مجازی این است که (توئیت نزن شاید روزی بزنند با مشت درت را) شاید تحریفی از سخن شیخ اجل هم کردهاند که میگویند: مکن رنجه مدیر فعلی را، با زدن بر حروف توییتر، شاید فردا حاکم شدی و بزنند با مشت درت را! البته (درت را زدن) استعاره از توئیت زدن است. بگذریم.
از تفریحات این روزهای زباندراز و از راههای پیدا کردن سوژه برای طنزها، مرور توئیتهای منتقدین دولت قبل است که با حمله شدیداللحن گاه با ناسزا و تهمت مدعی بودند سه روزه مشکل بورس را برطرف و یک ماهه تورم را تکرقمی میکنند و با صدور یک بخشنامه کارخانههای ورشکسته را راه میاندازند.
البته قسمت اولش حقش بود دل حقیر هم خنک میشد.
همین امروز توئیتی با تاریخ سال قبل دیدم که در مورد عدم کنترل کرونا و اعتراض به سطح گسترده قرمز شدن استان زده، همچنین استاندار قبلی را نکوهش کرده و مدیریت استان را به سهلانگاری متهم نموده بود، از قضا نفرین سیاه توییتر دامنگیر توییتر باز شده در هجوم اُمیکرون، اردکان یزد اولین شهر قرمز ایران شد و یزد در ابتدای لیست کشور نشست.
شاید دوباره توئیت بزنند و قرمزی اردکان را گردن دولت اصلاحات و اعتدالگرا و نماینده وقت بیاندازند ولی بد نیست بگویم میلادگاه مدیران یعنی ابرکوه مدیرساز و مهریز هم که در عقب ماندن از قافله کارخانه آلاینده مظلومش میخواندند، رتبه سوم و چهارم را در کشور از لحاظ قرمزی کرونایی و خطری شدن را کسب کردهاند قطعا مسببش الان بر کرسی مدیریت نیستند شاید هم اثر سوءمدیریت قبلیها باشد همهچیز ممکن است ولی الان به جوانان منتقد این دولت که پستی و مقامی ندارند میگویم عبرت بگیرید اول فکرش کنید بعد توئیت بزنید شاید هشت سال دیگر شما بخشدار، فرماندار، استاندار یا مدیرکل یا رئیس اداره و سازمانی شدید اینجا ایران است هیچچیز عجیب نیست و جای هیچ تعجبی هم ندارد ولی مراقب باشید (نفرین سیاه توییتر دامنتان را نگیرد).
زباندراز