زمان : 03 Khordad 1388 - 13:18
شناسه : 17087
بازدید : 5934
چرا به کروبي راي مي‌دهم؟ چرا به کروبي راي مي‌دهم؟

یزدفردا :تا بيست‌و‌دوم خرداد زماني نمانده است. همين سه هفته هم مثل برق خواهد گذشت. به نظرم رسيد در اين فاصله چند مطلبي با همين عنوان بنويسم که چرا به کروبي راي مي‌دهم؟ چرا پيشنهاد مي‌کنم شما هم در يک کلام براي: زندگي بهتر و ايران سربلند و نشان دادن سيمايي متين و موجه از اسلام و انقلاب به کروبي راي دهيد.

نخست: کارنامه کروبي به نخستين روزهاي شکل‌گيري انقلاب و رهبري امام خميني پيوند خورده است. بيش از نيم قرن سابقه حضور در صحنه انقلاب و همراهي و ياري با امام خميني؛ بي ترديد از اين زاويه کروبي چهره شاخص نامزدهاي اين دوره انتخابات رياست جمهوري است.

اين نکته به روشني روز است. آناني که از آغاز شکل‌گيري انقلاب با انقلاب رشد کرده‌اند، به زندان رفته‌اند، شکنجه و تبعيد شده‌اند، آوارگي و رنج را در راه انقلاب و ياري امام مثل شهدي شيرين نوشيده‌اند. سخن آنان و سابقه آنان و مقاومت‌شان رنگ وبوي و رونق ديگري دارد.

مدتي پيش يکي از ديوان‌هاي شهر ماغوط شاعر شگفتي‌آور سوري را مي‌خواندم. بي‌ترديد ماغوط افسونگر واژه‌هاست. در شعري به نقد ادونيس شاعر جهاني سوري پرداخته و گفته است: اگر ادونيس طعم فقر را چشيده بود؛ اگر در راه آزادي به زندان افتاده بود؛ شعر او شکوه و شور ديگري داشت.

همان که اقبال لاهوري سرود:
سخن کز سوز دل تابي ندارد
چکد گر آب از و آبي ندارد

در سخن و رفتار و منش کروبي سوزي وجود دارد که در يادداشت محسن مخملباف و محسن کديور به خوبي و درخشندگي به آن اشاره شده است. در سلول زندان براي اولين و آخرين‌بار طنين زنگ تلفني مي‌پيچد و صداي کروبي؛ که پيگير مرخصي براي محسن کديور بوده است. صداي گريه‌اي فضاي سلول زندان را پرمي‌کند و محسن مخملباف مي‌بيند و مي‌شنود که هم سلولي او که در برابر شکنجه‌ها از پاي نمي‌افتاد، براي رنج يک زنداني ديگر اشکش فرو مي‌ريزد.

همين سابقه و کارنامه است که وقتي لقمانيان نماينده همدان در مجلس ششم را دستگير کردند و خواستند زهر چشمي از مجلس و جبهه اصلاحات بگيرند، کروبي صندلي رياست مجلس را ترک کرد و گفت: چنين مجلسي را نمي‌تواند اداره کند و ساعتي بعد لقمانيان آزاد شد.

مجموعه بيانيه‌ها، نامه‌ها، پيگيري‌هاي کروبي درباره آناني که به بند افتاده‌اند و: هر شب ستاره‌اي به زمين مي‌کشند و باز/ اين آسمان غمزده غرق ستاره‌هاست.
پيگيري وضعيت دانشجويان در بند يا ستاره‌دار، همه و همه ريشه در سابقه و تجربه و نگاه و رويکرد انقلابي کروبي دارد.

نسبت او با انقلاب مثل نسبت مادر با کودکي است که باليده و برکشيده است و نمي‌تواند کمترين ناراستي و خدشه و آسيبي را در جسم و جان جوان خود ببيند و تحمل کند. دايه نيست، مادر است. از زمره سود و رويش‌هاي بعد از انقلاب نيست از جنس سرمايه و ريشه‌هاي پيش از انقلاب است.

ترديدي نيست. آناني که در سختي‌ها و زندان‌ها و تبعيد‌ها و شکنجه‌ها يار انقلاب و امام بوده‌اند، از کساني که به هر دليل چنان سابقه و تجربه‌اي ندارند متفاوتند. از اين رو کروبي که نامزد رياست جمهوري است؛ کارنامه بيش از 50 سال مبارزه و مجاهده و خدمت براي انقلاب و اسلام را بر دوش مي‌کشد. کسي که ياران انقلاب را از همان زمان‌ها به خوبي مي‌شناسد و در حافظه درخشانش نام و نشان و احوال آن ستارگان زنده است. رياست جمهوري کروبي فرصتي خواهد بود تا پيشکسوتان انقلاب بار ديگر در صحنه مديريت سياسي و اجتماعي و نظري کشور حضور پررنگي پيدا کنند. شعار براي انقلاب و ادعاي گفتمان انقلابي داشتن کار دشواري نيست اما سابقه انقلابي داشتن و يک عمر در راه انقلاب و براي مردم از پاي ننشستن و کوشيدن امر ديگري است.

زر اندودگان را به آتش برند
پديد آيد آنگه که مس يا زرند

کروبي پس از انقلاب زراندود نشده است از جنس انقلاب است.

یزدفردا