اگر قرار داد سعدآباد
ننگين است...
آخرين اظهارنظر عمومي مـحـمـود احـمدينژاد در مورد پرونده هستهاي، عجيب بود اما غيرمترقبه نبود. زيرا قبل از اين نيز احمدينژاد و همكارانش سخناني گفته بودند كه نشان ميداد از نظر آنها، بسياري از تصميمات نظام - و نه دولتهاي خاتمي و رفسنجاني - مايه سرشكستگي بوده است. انفعاليخواندن سياست خارجي در 20 سال قـبل از دولت نهم، خجالتآور دانستن مباني برنامه چهارم و ادعاي تنظيم سند چشم انداز20سـالـه بـراساس منافع تنظيمكنندگان آن، اظـهاراتي است كه در 4سال گذشته بر زبان سران دولت نهم جاري شد و با اظهارنظر اخير- ننگين خواندن قرارداد سعدآباد - شباهتي بسيار داشت. آنچه توسط احمدي نژاد بيان شد مانند ساير اظهار نظرهاي او و همكارانش، شايد نوعي فرافكني نسبت به انتقادات روز افزوني باشد كه توسط اصولگرايان و اصلاحطلبان در خصوص عملكرد 4 ساله دولت نهم بيان شده است اما قطعاً گـَردي بـر دامـن دولت پيشين و حاميان آن در انتخابات دهم رياست جمهوري نخواهد نشاند. همچنين ميتوان حدس زد كه اين سخن نيزبـاب مـيـل كـساني است كه در داخل ، فقط طرفداران »معجزه هزاره سوم« را قابل اعتماد ميدانند و در خارج ، كشورهايي كه اهالي آن ، نام محمود احمدينژاد را بر فرزندان خود ميگذارند!
اظهارات اخير احمدينژاد درحالي بيان شد كه او به خوبي ميداند در مذاكرات هستهاي، دولت خاتمي نقش مستقل نداشته است. احمدينژاد در زمان امضاي قرارداد سعدآباد، از مقامات عاليرتبه نظام نبود اما مسئوليت وي در حدي بود كه او را به جلسه ديدار كارگزاران نظام با مقام رهبري - روز 11 آبان 82 - دعوت كنند. در آن جلـسه كه دقيقاً 12 روز بعد از قرارداد سعدآباد تشكيل شد، رهبر انقلاب با اشاره به مذاكرات هستهاي اظهار داشتند: »آنچه اتفاق افتاد كاري درست و تدبيري براي در هم شكستن توطئه آمريكا و صهيونيستها بود و اگر طرفهاي گفت وگو با ما يا مراكز قدرت جهاني زياده خواهي كنند و ما به نقطهاي برسيم كه منافع كشور و ارزشهـاي نظام بخواهد مورد خدشه قرار گيرد بدون هيچ ترديدي اين روند را قطع خواهيم كرد«. اين اظهارات صريح نشان مي داد كه اولا آنچه در سعدآباد انجام شد، تدبير جمعي نظام و مورد تاييد رهبري بوده است و ثانياً تغييرات بعدي در روند مذاكرات نيز، براساس تدبير رهبري صورت گرفته است و نه به اراده بعضي از مسئولان دولتي! جالب است كه رئيس دولت نهم، اظهارات صريح رهبري كه در همه رسانهها منعكس شده است را ناديده ميگيرد و بدون آنكه سندي ارائه دهد مدعي ميشود: »نخست وزير معزول انگليس اعلام كرد كه ما، ميوه عراق را در سعدآباد چيديم«. البته هنوز مشخص نيست كه يك روز، يك ماه يا يكسال ديگر اين سخن رئيس جمهور تكذيب خواهد شد يا نه؟ اما اگر او به صحت ادعاي خود ايمان دارد بهتر است به صراحت اعلام كند اين اظهارات نخست وزير انگليس چه زماني بيان شده و كدام رسانه داخلي يا خارجي آن را منعكس نموده است؟
به همين بهانه، بد نيست موضوع ديگري كه مـرتبط با همان نخست وزير معزول انگليس ميباشد مورد توجه قرار گيرد. البته برخلاف ادعاي رئيس جمهور - كه هنوز مدركي براي اثبات آن ارائه نشده است- آنچه اين يادداشت به آنمي پردازد سخني از نخست وزير معزول انگليس است كه در اصلي ترين روزنامه حامي احمدي نژاد مــنــعـكـس شـده اسـت. صبح روز چهارشنبه 15 فروردين ماه 86، روزنامه كيهان به نقل از توني بلر- يا به قول آقاي احمدي نژاد، نخست وزير معزول انگليس- نوشت: »ايران بايد ظرف 48 ساعت نظاميان انگليس را آزاد كند و اگر آنها آزاد نشوند، اتـفـاقـات مـهـمـي خـواهـد افـتـاد«. تنها چند ساعت پس از پخش نسخههاي روزنامه كيهان كه اظهارات توني بلر در آن منعكس شده بود، رسانه ديگري كه در حمايت از احمدينژاد با كيهان مـسـابـقـه گذاشته است تصاويري از گفتگوي رئيس جمهور با رسانه ها را پخش كرد. مهم ترين بخش از اين گفتگو، اعلام ناگهاني »خبر آزادي 15 ملوان انگليسي« بود. پس از آن هم در اقدامي غيرمتعارف، رئيس و اعضاي دولت نهم اين متجاوزان را با تقديم هدايايي، بدرقه كردند. راستي انصاف دهيد! اگر قرار باشد كاري را ننگين بدانيم اين نام براي كدام اقدام شايستهتر است: »قرارداد سعدآباد كه به تعبير رهبري انقلاب، با هدف شكستن توطئه آمريكا و صهيونيستها انجام شد« يا »آزادي ملوانان متجاوز انگليس با طي تشريفاتي غير متعارف آن هم چند ساعت بعد از تهديد توخالي و پرگوييهاي نخست وزير معزول انگليس«! آيا بـهـتـر نـيـسـت اگـر كسي ميخواهد در مورد »سعدآباد سال 82« سخن بگويد نگاهي به وقايع »پاستور86« هم داشته باشد!؟
یزدفردا