74نفر آقا و 36نفر خانم که اکثر از طلاب استانهای اصفهان، کرمان، مازندران، قم، تهران، خوانسار، خراسان رضوی، چهارمحال و بختیاری، یزد، آذربایجان غربی، هرمزگان، قزوین، فارس، مرکزی و البرز بودند به مراجع قضایی اعلام نمودهاند که 15نفر از زنان بازیگر با تصاویری که از خود در صفحات شخصی اینستاگرامشان میگذارند و همچنین لباسهایی که با آن در معابر و مجالس عمومی حضور پیدا میکنند، به آنها و خانواده و جامعهای که در آن زندگی میکنند، ضرر معنوی وارد کرده و با استناد به مواد 10 و 14 قانون آیین دادرسی کیفری، جبران تمام ضررهای معنوی وارد شده به آنان توسط متهمان را به عنوان بزه دیده مطالبه میکنند که ازجمله این ضررها میتوان به مواردی همچون از بین رفتن عفت عمومی و اجتماعی در درازمدت، نقش بستن تصاویر جنسی در اذهان، تاثیر بر رفتار جنسی، انزوا و کاهش روابط اجتماعی، تحلیل رفتن توان عقل، سقوط شخصیت زن و مرد و تبدیل شدن به وسیلهای برای اشباع هوسهای سرکش، ترویج پرخاشگری، ایجاد روحیه مقایسه، ترغیب دیدن تصاویر و فیلمهای مبتذل، سستی ایمان، محروم شدن از شیرینی و لذت انس با خدا، مردن دلها و افسردگی، تاثیرات منفی در روابط حسنه زن و شوهر، ضمن آنکه نوع پوشش متهمان و وضعیت کشف حجاب و نمایان بودن موها و گردن و لباسهای بدننمایی که افراد مذکور میپوشند و آرایش غلیظ و زننده آنها عفت عمومی را جریحهدار کرده است.
در چند روز اخیر واکنشهای گوناگونی به این شکایت نشان داده شد ازجمله نقل شده است: امامخمینی(ره) وقتی پیغام مرجعی را شنیدند که اظهار نموده «فیلمی که از تلویزیون پخش میشود منِ پیرمرد را تحریک میکند چه رسد به جوانان» و امام گفته بودند: شما در تقویت نفس خود بکوشید تا به این آسانی تحریک نشوید. یا بعضی اعلام نمودهاند افرادی نظیر این عده از شاکیان از دیدن این صحنهها دوری کنند تا مرتکب گناه نشوند و گروهی نیز چون ساخت اینگونه سریالها و فیلمها را با مجوز مقامات مسئول و یا نمایش آن را از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میدانند به شاکیان یادآوری نمودهاند از مجوزدهندگان نمایش باید شکایت کرد و…
نویسنده این سطور نه تنها حمایتی از 15 بازیگر زن ندارد بلکه فرامین و دستورات اسلام را درباره رعایت ضوابط و قانون شرع ازجمله حجاب واجبالاطاعه میداند اما شدیداً نسبت به عملکرد طلاب مورد بحث و عدهای که با هر عنوان و اسم همراه آنها بودهاند معترض میباشد و از آنان میپرسد: آیا درخواست رسیدگی از مسئولان به امور زیر به مراتب ضروریتر نیست و آیا انسان با دیدن آنچه که در جامعه میگذرد و به گوشههایی از آن به شرح زیر اشاره میگردد که برای هر فرد قابل لمس است از لذت انس با خدا محروم نمیگردد.
جامعهای که همه جای آن بیعدالتی و عدم رعایت انصاف و حق نمایان است، فقر در زندگی مردم بیداد میکند، نه تنها در سال و ماه و هفتهای یکبار بلکه روزبهروز مایحتاج زندگی مردم گرانتر میشود، هر انسان آزادهای با دیدن زن و دختری که تا کمر در سطل زباله خم شده است تا چیزی در بین آشغالها پیدا کند بخورد یا بفروشد و از آن راه زندگی فلاکتبار خویش را سامان دهد و گاه یک خانواده در کنار هم در پی جمع کردن زبالهها میباشند متاثر نمیگردد؟
آمار افسردگی موجود در جامعه نگرانکننده است و آمار بالای اختلاسها و جنایتها و قتلها و معتادان ذهنها را به خود مشغول کرده است، جوانان و دانشآموزانی که در اثر بیچارگی و یا نداشتن کمترین امکانات خودکشی میکنند، سیاستمدارانی که یارانشان را بسیج میکنند تا به رئیسجمهور و رئیس مجلس وقت، کفش و مهر پرتاب کنند و یا مجلس سخنرانی آنها را بهم بزنند، فرصتطلبانی که عدهای را وادار میکنند خطاب به رئیس دولت وقت بگویند «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت»، آن عده از مسئولانی که در ویلاها و آپارتمانهای سر به فلک کشیده و لاکچری زندگی میکنند و مرکبهای چندین میلیارد تومانی با خدم و حشم سوار میشوند و میبینیم حاشیهنشینها در زندگی از کمترین وسایل مورد نیاز محروم هستند، مشاهده ثلث جمعیت کشور که زیر خط فقر زندگی میکنند، کارتنخوابها و معتادانی که در کوچهها و شهرهای خیابان آواره شدند، به زندان افتادن پدری با داشتن 3فرزند برای سرقت 3بسته بادام هندی درحالی که عدهای از مفسدان اقتصادی راست راست میگردند، به زندان افتادن کسی که چند مرغ یا چند لنگه کفش دزدیده است.
اخیراً در یکی از شهرهای استان یزد دستبند بر دست شش نوجوان زدند که جمعاً سه میلیون تومان دزدیده بودند، زنان گورخواب و یا زنان بدسرپرست که با فلاکت زندگی میکنند، زمینخواران و کوهخواران که به دشت و صحرا و جنگل رحم نمیکنند و در پی تصرف عدوانی زمینها هستند، صدها هزارنفر در اثر فقر و ناتوانی ترک تحصیل کردهاند امّا آقازادگانی در بهترین مدارس و دانشگاههای داخل یا خارج به تحصیل اشتغال دارند، مشاهده زنان و دخترانی که در خیابانهای بعضی از شهرها ایستادهاند و پیدرپی عدهای برای سوار کردن آنان توقف میکنند، فروش موی دختران و یا زنان برای خرید تبلت دست دوم و خودکشی و خودسوزیهای افرادی به خاطر ناتوانی از عدم تامین معیشت و یا فروش اعضای بدن در اثر بدبختی و…
آیا شاکیان از شرابخواریها و انواع فسق و فجوری که در جامعه رواج دارد و ارتباط دختران و پسران و یا مردان و زنان که در آمارهای رسمی آمده است اطلاع دارند و از دادگستریها آمار جرم و جنایت و دزدی و اعتیاد و تعداد زندانی هر شهر و استان را پرسیدهاند و آیا نباید از مسئولان و حاکمان و کارگزاران و مدیران در ردهها و سمتهای مختلف پرسید چرا با این وضع روبرو هستیم و آیا با شکایت از 15 بازیگر زن و بر فرض محال محاکمه آنان وضعیت جامعه سامان مییابد و اوضاع به اصطلاح گل و بلبل میشود؟
نظر خوانندگان آیینه یزد و ازجمله شکایتکنندگان را که معمولاً یا از بودجه دولت و یا از سهم مبارک امام معصوم(ع) برای گذران زندگی خود استفاده میکنند به نکات زیر جلب مینماید.
«…در سال 1326، که هیاتهای عزاداری به منزل آیتا… سیدابوالقاسم کاشانی رفتند، وی خطابهای ایراد کرد که عاشورایی بود و تنبّهبرانگیز و از معدود خطابههای عاشورایی روحانیت. وی در این سخنان با اشاره به اهداف امام حسین(ع) و لزوم اقتدا به آن حضرت، از انحطاط کشورهای اسلامی و ظلم حاکم بر مردم ایران و پاکستان و فلسطین سخن گفت و مردم را برای برپایی عاشورا بسیج کرد، و گفت آنچه را که دیگران نمیگفتند یا نمیفهمیدند… آقایان! اگر شما در کربلا بودید و ناله حسین(ع) را میشنیدید، آیا آماده همراهی با آمال و هدف (اهداف او) میشدید یا خیر؟ اگر واقعا آماده کمک به حسین بودهاید، پس چرا حالا، حاضر به متابعت از دین و روش مقدس او نیستید؟… وضع مسلمانان در زمان یزید بهتر از حالا بود: کفّار به مسلمین باج و خراج میدادند، ولی حالا بر سر ما میکوبند. اسلام رو به توسعه میرفت، و حالا رو به زوال است. وضع اجتماعی ما امروز، به مراتب، بدتر از زمان یزید شده است… در محرّم سال 1330، سپاه روس به تبریز حمله کرد و ثقهالاسلام تبریزی را در روز عاشورا به دار کشید، اما مردم به سر و سینه میزدند و از ظلم یزید مینالیدند. حسین حسین میگفتند، ولی کشته شدن حسینی مردی را به دست سپاه روس، نادیده میگرفتند. ساعتی قبل از به دار کشیدن ثقهالاسلام، چند تن از آزادیخواهان تصمیم گرفتند که مردم را به محل دار آویختن او ببرند و با تحریک احساسات آنها، وی را نجات دهند. از اینرو، به یکی از تکیههای شهر رفتند که مرکز قمهزنان بود. آزادیخواهان به سردسته قمهزنان گفتند شما که حاضرید در راه امام حسین(ع) سر خود را به تیغ قمه بسپارید، خبر دارید که عدهای بیگانه و ستمگر میخواهند ثقهالاسلام را به دار بیاویزند؟ شما ده- دوازده هزار نفرید، درحالی که تفنگداران روسی دویست نفرند. بیایید غیرت ورزید و جان مظلومی را نجات دهید. مطمئن باشید امام حسین(ع) از این مردانگی شما بیشتر خشنود میشود. سردسته قمهزنان گفت: «آقا جان! اولارین توفنگی وار، آدمی اولدُرَللَر.» یعنی آقا جان! آنها تفنگ دارند و آدم را میکشند.»(1)
آیا شکایتکنندگان نمیدانند بیش از چهل و دو سال که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، آموزشی هرساله با صرف صدها و هزاران میلیارد تومان برای پیشرفت تعلیم و تربیت و راهنمایی جوانان هزینه نموده و ادارات و سازمانهای نظارتی فعالیت مینمودهاند چرا جامعه با چنین وضعی روبهرو شده است و آیا صرفاً با مشاهده تصویر چند بازیگر و نوع لباس و کلاه و آرایش آنان عفت عمومی جریحهدار میشود؟ و اگر آن عده با چنان وضعی زندگی نکنند و عکسهای خود را منتشر ننمایند آیا این 110نفر معنی عبادت و راز و نیاز با پروردگار را در جامعه کنونی درک میکنند؟
معلوم است که این ادعاها از سرِ سیری و آسودگی خیال و فراغ بال است. دردِ گرسنگی و محرومیت و تعدی و تجاوز به حقوق فرودستان و نیازمندان و آسیبدیدگان کاش شاکیان را به همت وامیداشت تا از غارت و اختلاس و تجاوز به اموال عمومی و حقوق مردم محروم و ستمدیده به مقامات شکایت برند و در پی احقاق حقوق از دست رفته مردم در اقصینقاط کشور باشند. اگر کودکشان یک شب گرسنه میخوابید، اگر در تهیه یک کیلو میوه مشکل داشتند، اگر قسط وام و بدهی بانک برای تهیه یک آلونک، خواب خوششان را یک شب پریشان میکرد، اگر بیماری همسرشان یک هفته آنان را مضطرب ساخته بود و دچار دردهای بیدرمان دیگر میشدند آنوقت عکس چند زن آیا آنان را تحریک میکرد یا خیر؟ توقع جامعه از علاقهمندان به دین ازجمله طلاب، پیروی از سیره معصومین صلواتا… علیهم اجمعین و بزرگان دین است. اینان راهنمایان مردم در تمام جنبههای مختلف زندگی هستند چه خوب بود که طالبان علم، طالب حقیقت نیز باشند. به امید چنان وضعیتی خواهیم ماند. والسّلام.
رضا سلطان زاده – مدیر مسئول
پینوشتها:
1- «حقیقت عاشورا»، از عاشورای حسین(ع) تا تحریفات عاشورا، محمد اسفندیاری، صفحات 298 و 299 و 303 و 304، نشر نی، 1398