این نوشته در پی مقایسه نیست، اما "فرهنگ حاکمان 16سال سیاه" بیانگر آن است که آنان قانون را عین "عملکرد و خواسته خود" دانسته، و بر همان محور تفسیر و اجرا میکردند. چهار سال گذشته نیز، فریادها، تخریبها، نقشهها، مهرهچینیها و هر شگرد دیگری که مستمر ادامه داشت، یعنی همان سکوتی که هاشمی به ان اشاره داشته است! راه طی شده را دنبال کرد.
و اینک در ماههای نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری:
1. خاتمی، کروبی، موسوی، سفرهای انتخاباتی میکنند، البته بدون استقبال و با فحش و تخریب علیه دولت قانونی! در حالی که این حرکت نه تنها "غیرقانونی" بلکه "قانونستیزی محض" است. مگر نه آنکه "نامزدهای رياستجمهوری تنها پس از اعلان از سوی شورای نگهبان حق تبلیغات دارند."
2. چرا هیچ فرد، هیچ مرکز و نهادی به این مسأله نمیپردازد؟ حتی مطبوعات و افراد راست؟! برای این که "شخصیتپروری" ضداسلامی در عمر 30ساله جمهوری اسلامی برای "افرادی خاص" از "حلقههای خاص" و "همیشهحاکمان" یک "قانون" شده است! همین!!
3. برخی از همین قانونستیزان منتظر الحمله به صندلی ریاستجمهوری، با ابزارهای تخریبگر اصلاحطلبانه، "سفرهای استانی رئیسجمهور را غیرقانونی و تبلیغاتی" میخوانند. مرحبا و آفرین به این انبوه خردگرایی به اضافه درک و احترام به شعور ملی! یعنی آقایان قانونستیز چون در حلقههای آهنین هستند، مجازند قانونستیزی کنند و تبلیغات زودهنگام، حتی سفرهای استانی را انجام دهند، اما رئیسجمهور قانونی "حق ندارد ادامه سفرهای استانی را که طی 4سال بیوقفه ادامه داشته به پایان برد"؟!
4. تا نتیجه آن شود که رقبای مأمور، چه از چپ منحرف یا همان اصلاحطلبی برانداز، و چه از راست ناراست که تاکنون در پردهاند، و معلوم نیست چه زمانی بنابر میل هاشمی از پرده برون آیند، و بتوانند مانور دهند.
5. تا همین همیشهحاکمان، در صورت تعطیلشدن سفرهای استانی دولت، شمشیرهای زبانشان برندهتر، و سرنیزه قلمهایشان کشندهتر به کار افتد و "ملتدوستانه" رئیسجمهور را متهم کنند که به چند استان بیاعتنایی کرده، به مردم آن استانها اهانت نموده. ضعف مدیریت داشته، برنامه شتابزده و غیرسنجیده و بدونمشورت و غیره، موجب شده که او نتواند وعده چهارسال پیش خود را مبنی بر دوبار سفر هیات دولت به سراسر کشور در مدت چهارسال به انجام رساند.
6. آنوقت شاید، و تنها شاید بتوان در این آب گلآلود موجسواری کرد، و آرای مردم استانهای باقیمانده را بین راست ناراست و چپ منحرف تقسیم نمود. و این عین:
- صداقت است و دانایی!
سکوت است و تحمل!
رقابت است و مدیریت!
و همه هست به جز «تشنگی و شیفتگی برای قدرت»، و «حرص هدفمند در احیای وضع سیاه 16ساله».
در پایان این اشاره هم بد نیست که در «قانون بیقانونی» اصلاحطلبانه از نوع چپ منحرف و راست ناراست "یک بام و چند هوا" امری عادی است. بدین معنا که:
الف) فاطمه رجبی با حضور 30ساله در عرصه سیاست و به ویژه فعالیت قلمی، با صراحت و جرأت امروز، مدت چهارسال میشود «همسر الهام»، «همسر سخنگوی دولت»، و نیز «دارای قلم یکساله»، و امروز «چهارساله» و...
اما دیگری میشود «پرفسور دارای 30 کتاب»؟! و کسی که همسرش «موسوی» است! و خود او شایسته رئیسجمهور شدن و...
و او تاکید میکند که زنان توانمند دارای شرایط رئیسجمهور شدن زیادند، و امیدوارست آینده آن را اجرايی کند و قانون اساسی «جنسیتی» برخورد نکند و...
ب) زهرا شجاعی از وجود "خیل عظیم زنان حائز شرایط برای ریاستجمهوری خبر میدهد": معصومه ابتکار، فائزه هاشمی، مریم بهروزی، سهیلا جلودارزاده، بروجردی و ...
و این یعنی «وحدتنظر و عمل راست ناراست و چپ منحرف در دین فمینیستی»!
میگویم خدا رحمت کند مرحوم «آغاسی» شاعر اهلبیتی که در گذشت ناگهانیاش برای مسؤولان! اندازه یک هنرپیشه درد آور نبود! و در خور سوز و گداز مطبوعاتی و تلویزیونی! اگر او بود حتماً شعرش را اینگونه آغاز میکرد:
خبر آمد خبری در راه است
بانک جنگ جملی در راه است.