زمان : 14 Farvardin 1388 - 11:05
شناسه : 16124
بازدید : 4739
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در سفر به استان یزد:کروبی تنها کاندیدایی است که برنامه مشخص و کارشناسی‌شده دارد عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در سفر به استان یزد:کروبی تنها کاندیدایی است که برنامه مشخص و کارشناسی‌شده دارد

سرویس سیاسی یزدفردا "کروبی نقش محوری در تشکیل و رهبری «مجمع روحانیون مبارز» داشته و پدر معنوی نیروهای «چپ اسلامی» محسوب می‌شود
کروبی یکی از برجسته‌ترین نیروهایی است که در تصعید «مواضع چپ‌گرایانه» به سوی «مواضع اصلاحی» و صیرورت جریان «چپ» به «اصلاح‌طلب» نقش مؤثر و ماندگار داشته است. بر این اساس اطلاق عنوان«شیخ اصلاحات» بر کروبی
اطلاقی شایسته و دارای مبانی اصولی است

رحمت‌اله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و عضو هیأت علمی دانشگاه در سفر به استان یزد بعد از سخنرانی در اولین نشست شورای سیاستگذاری و مسؤولان کمیته‌های ستاد انتخابات آیت‌الله مهدی کروبی در استان یزد در سال 1388 در نشستی مطبوعاتی به سؤال خبرنگاران پاسخ داد.
متن این پرسش و پاسخ به شرح ذیل است:

پیشینه‌ی اصلاح‌طلبی و نقش آقای کروبی در تبارشناسی اصلاح‌طلبان را چگونه می‌بینید؟
برای پاسخ درست به این سؤال به نظر می‌رسد که باید درکی صحیح از پیشینه‌ی فضای سیاسی کشور در طول سی سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشیم. بعد از حوادث اوایل انقلاب که منجر به رویدادهای تأسف‌بار سال‌های 59 و60 شد و شهادت نیروهای برجسته‌ی انقلاب‌اسلامی را به دنبال داشت، دو گرایش سیاسی مدیریت کشور را در دست داشتند که در دو دهه‌ی اول انقلاب از این دو گرایش با عنوان «چپ» و «راست» یاد می‌شد.
گرایش «چپ»، همواره مدعی پیروی درست و اصولی از خط امام بوده و نوعی گرایش روشنفکرانه محسوب می‌شده و نگاهی روزآمد و اجتهادی به مسائل مختلف از جمله مدیریت کشور داشته است. این گرایش در گذر زمان و با توجه به تحولات روی داده در سپهر سیاسی کشور، امروز به نام «جبهه‌ی اصلاحات» نامیده می‌شود.
از گرایش دیگر معمولا در دو دهه‌ی اول انقلاب با عنوان «راست» یاد می‌شده که نوعی نگاه سنتی و محافظه‌کارانه به مسائل مختلف از جمله مدیریت کشور داشته و معمولا خواستار حفظ وضعیت موجود بوده است.
این دو گرایش علی‌رغم اختلافات نظری و عملی در اوایل انقلاب به علت مواجهه با سایر گرایش‌های موجود در جامعه حول محور امام خمینی(ره) با هم متحد بودند و در حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اولیه، دولت، جامعه‌ی روحانیت مبارز و ... در کنار هم کار می‌کردند و می‌کوشیدند که با تحمل یکدیگر مانع توفیق دیگر گرایش‌ها شوند.
این وضعیت تا زمان تشکیل مجمع روحانیون مبارز ادامه داشت و معمولا تلاش می‌شد که اختلافات موجود به خاطر حساسیت سیاسی آن دوران و هم‌چنین جنگ تحمیلی نمود بیرونی نیابد.
بعد از پیروزی جریان خط امام در عرصه‌ی داخلی و تثبیت نسبی نظام، اختلافات نظری و عملی این دو گرایش سر باز کرد و به جایی رسید که دیگر ادامه‌ی وضع موجود امکان نداشت و در نتیجه بخش وسیعی از نیروهای خط امام احساس کردند که باید با هویتی مشخص وارد عرصه‌ی سیاسی کشور شوند. در نتیجه، جمعی از روحانیون خوش‌فکر به رهبری آقای مهدی کروبی که قرابت فکری و عملی بسیاری با امام خمینی(ره) داشتند، اقدام به تشکیل تشکلی با عنوان «مجمع روحانیون مبارز» کردند که این امر به تأیید رهبر فقید انقلاب اسلامی نیز رسید. اگر از این منظر و فارغ از تفسیرهای دور از واقعیت به مقوله‌ی اصلاحات نگاه کنیم می‌توانیم بگوییم که جریان اصلاحات ریشه در جریان «چپ» جمهوری اسلامی به‌ویژه «مجمع روحانیون مبارز» دارد.
از آن‌جایی که کروبی نقش محوری در تشکیل و رهبری «مجمع روحانیون مبارز» و هویت بخشی جریان «چپ اسلامی» داشته است، پدر معنوی نیروهای «چپ اسلامی» محسوب می‌شود.
هم‌چنین کروبی یکی از برجسته‌ترین نیروهایی است که در تصعید «مواضع چپگرایانه» به سوی «مواضع اصلاحی» و صیرورت جریان «چپ» به «اصلاح‌طلب» نقش مؤثر و ماندگار داشته است.
بر این اساس اطلاق عنوان«شیخ اصلاحات» بر کروبی اطلاقی شایسته و دارای مبانی اصولی است.
لازم به ذکر است که گرایش چپ درون نظام با محوریت کروبی که از حمایت گسترده‌ی مردمی برخوردار بود، پشتیبانی رهبر فقید انقلاب اسلامی را نیز به دلیل عملکرد درست با خود داشت.
البته امام خمینی(ره) علی‌رغم حمایت معنوی از جریان چپ به‌گونه‌ای عمل می‌کرد که از انحصار قدرت در دست یک جناح جلوگیری شود و می‌کوشید که نوعی توازن قوا در اداره‌ی کشور بین این دو گرایش ایجاد و از پتانسیل موجود در هر دو جناح برای مدیریت کشور استفاده شود.
اما بعد از رحلت امام خمینی(ره) حوادث عجیبی رخ داد که یکی از مهم‌ترین این حوادث حذف جهت‌دار جریان چپ مورد حمایت امام(ره) بود.
بسیاری از نیروهای جناح چپ در انتخابات مجلس چهارم از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و با ایجاد فضایی سنگین علیه جریان چپ با استفاده از رسانه‌ی ملی و امکانات عمومی زمینه‌ی حذف بقیه‌ی نیروها را نیز فراهم آوردند.
روند حذف جهت‌دار جریان چپ در قوه‌ی قضائیه و مجریه نیز ادامه یافت و در نتیجه بخش عظیمی از نیروهای چپ از مناصب‌ دولتی و قضایی حذف شدند. تعداد اندکی هم که باقی مانده بودند به علت فشارهای وارده و مشکلات ایجاد شده برای آنان مجبور به استعفا شدند که آقای سیدمحمد خاتمی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز یکی از این نیروها بود که به علت فشارهای وارده استعفا کرد.
در اواخر دولت دوم آقای هاشمی‌‌رفسنجانی و انتخابات دوره‌ی هفتم ریاست‌جمهوری فضا به‌قدری سنگین شده بود که مردم احساس کردند افراد و محافلی تصمیم دارند که سرنوشت آن‌ها را بر خلاف خواست عمومی مردم رقم بزنند و دولتی را بر سر کار آورند که مورد خواست مردم نیست.
ملت ایران که در انقلاب اسلامی برای برقراری حاکمیت ملی و تعیین سرنوشت خویش از طریق صندوق‌های رأی و میزان بودن آرای خویش به صحنه آمده و شهیدان بسیاری را برای این هدف بزرگ تقدیم کرده بود، ناگهان احساس کرد که می‌خواهند سرنوشت ملت را در غیاب آنان رقم بزنند.
ملت ایران که دستاورد عظیم جمهوریت را در خطر می‌دید، به صورت یک‌پارچه به صحنه آمد و با خلق«حماسه‌ی جاویدان دوم خرداد» همه‌ی این برنامه‌ها را خنثی و با حضور گسترده‌ی خود و ریختن بیش‌ از بیست میلیون رأی به نام آقای خاتمی جهانیان را شگفت‌ زده کرد.
آقای کروبی در حماسه‌ی دوم خرداد 1376 نقشی بی‌بدیل و تأثیرگذار داشت و به عنوان عامل محرک جناح چپ و خنثی کننده‌ی برنامه‌های مخالفان عمل می‌کرد.
بعد از پیروزی آقای خاتمی با این که به مدت 8 سال اداره‌ی دولت در دست اصلاح‌طلبان بود و اکثریت در شوراهای اسلامی شهرها و هم‌چنین مجلس ششم به دست اصلاح‌طلبان افتاد، ولی کارشکنی و ایجاد بحران برای اصلاح‌طلبان هم‌چنان ادامه داشت و مانع پیشرفت امور می‌شد. در این دوره نیز آقای کروبی چه به عنوان رئیس مجلس ششم و چه به عنوان یک شخصیت ممتاز سیاسی همواره در دفاع از حقوق مردم، نمایندگان مجلس، آزادی بیان، مطبوعات و مخالفت با متعدیان به حقوق مردم نقشی بی‌بدیل ایفا و بعد از روی کار آمدن دولت نهم نیز هم‌چنان محوریت خود را در دفاع از حقوق مردم و اقوام و مذاهب و ... حفظ کرد.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند که انتخابات دوره‌ی دهم ریاست‌جمهوری با انتخابات دوره‌های قبل متمایز است. چه مسائلی انتخابات این دوره را از دوره‌های قبل متمایز می‌کند؟
عملکرد نامطلوب دولت نهم در عرصه‌ی داخلی و خارجی وضعیت خاصی را در آستانه‌ي‌ انتخابات دوره‌ی دهم ریاست‌جمهوری موجب شده است. در عرصه‌ی داخلی رفتار نامناسب دولت در خصوص اقوام، مذاهب، احزاب، سازمان‌ها، جمعیت‌ها،گروه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز سختگیری‌های بی‌مورد در قبال جوانان، زنان و اقشار مختلف جامعه بر شکاف میان دولت و ملت افزوده و نوعی فضای بی‌اعتمادی میان مردم و مسؤولان را به وجود آورده است.
از سوی دیگر عملکرد غیرعلمی دولت در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، مشکلات حادی را در این زمینه به دنبال داشته و وضعیت معیشتی نامطلوبی را برای مردم رقم زده و تورم افسارگسیخته‌ی ناشی از بی‌برنامگی و عملکرد دولت نهم مردم را کلافه کرده است.
هم‌چنین مواضع بعضا غیرکارشناسی دولت در عرصه‌ی روابط‌ بین‌الملل منجر به تصویب قطعنامه‌های متعدد در شورای امنیت علیه کشورمان شده و موضعگیری‌های کشورهای مختلف غربی و همسایگان عرب علیه ما را به دنبال داشته و به جای گسترش روابط مبتنی بر تعامل و اعتمادسازی، نوعی فضای مبتنی بر بی‌اعتمادی و ترس در قبال ایران را ایجاد کرده است.
مجموعه‌ی این مسائل و مشکلات دیگر کشور را در شرایط و وضعیت خاص و حساسی قرار داده است که انتخابات خرداد 88 را از دیگر انتخابات متمایز می‌کند.
از این‌رو انتخابات ریاست‌جمهوری دهم از اهمیت خاصی برخوردار است و می‌تواند تأثیر جدی و زیربنایی در سرنوشت کشور داشته باشد.
این انتخابات علاوه بر اهمیت خاص از پیچیدگی ویژه‌ای نیز برخوردار است که هرگونه سهل‌انگاری و خام‌اندیشی در قبال آن می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه ملک و ملت و منافع ملی ما بکند.
این پیچیدگی از یک جهت ناشی از یک دستی مجریان و ناظران انتخابات آتی است؛ زیرا چه در دوره‌ی حاکمیت اصلاح‌طلبان و چه در دوره‌‌های دیگر علی‌رغم این که در برخی از این دوره‌ها اراده‌ای برای حذف نیروهای چپ از عرصه‌ی مدیریت کشور وجود داشته، ولی هرگز چنین نبوده است که نیروهای چپ و اصلاح‌طلب به طور کلی از عرصه‌ی مدیریت کشور حذف شوند و در برگزاری انتخابات‌های مختلف هیچ‌گونه نقشی نداشته باشند.
اما بعد از روی کار آمدن دولت نهم نیروهای چپ و اصلاح‌طلب به طور کلی از عرصه‌ی مدیریت کشور حذف شدند و در نتیجه امروز اصلاح‌طلبان هیچ‌گونه حضوری در اداره‌ی کشور از جمله چگونگی برگزاری انتخابات ندارند و واقعا از پشت صحنه‌ی حوادث بی‌اطلاع‌اند و نمی‌دانند که مجریان و ناظران در پشت پرده چه تدبیر می‌کنند!
از این رو به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان در وضعیتی حساس و پیچیده قرار گرفته‌اند و باید از هر گونه رفتاری که منجر به اختلاف و تشتت آرا شود بپرهیزند و با حضور گسترده و یک‌پارچه‌ی خود، نقشه‌های مخالفان اصلاحات را نقش بر آب کنند.
آحاد ملت ایران نیز علی‌رغم تنوع گرایش‌های فکری و سیاسی باید با تأملی جدی در خصوص مسائل داخلی و خارجی کشور وارد عرصه‌ی انتخابات شوند و با انتخابی درست زمینه را برای عبور از وضعیت موجود فراهم آورند.
البته باید این نکته مد نظر نخبگان جامعه باشد که مردم برای اتخاذ تصمیم درست به اطلاعات صحیح نیاز دارند که این امر وظیفه‌ی نخبگان، فعالان سیاسی و... و هم‌چنین احزاب، سازمان‌ها و ... را سنگین‌تر می‌کند و از این افراد و جمعیت‌ها انتظار می‌رود که با تشریح وضعیت کنونی کشور و‌ بالا بردن اطلاعات سیاسی و ... مردم و هم‌چنین تلاش برای معرفی صحیح کاندیداهای مطرح، در طریق اصلاح وضعیت موجود و تأمین منافع ملی بکوشند.

به نظر شما این وضعیت پیش‌ آمده ناشی از چه عواملی بوده است؟ آیا خود اصلاح‌طلبان در به وجود آمدن چنین وضعیتی نقش نداشته‌اند؟
بدون تردید عوامل گوناگونی از قبیل کارشکنی‌ها و موانع ایجاد شده از سوی مخالفان اصلاحات و بحران‌های مختلفی که رئیس دولت اصلاحات از آن‌ها به هر «9 روز یک بحران»، یاد می‌کرد و هم‌چنین دخالت برخی از محافل قدرت و ثروت در پیدایش این وضعیت نقش داشته‌اند.
البته نمی‌توان خود اصلاح‌طلبان را هم در این زمینه بی‌تقصیر دانست. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری نهم آقای کروبی بارها از رهبران احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب خواست که اقدام به برگزاری یک نشست چند روزه با حضور نمایندگان این احزاب و گروه‌ها از سراسر کشور کنند و در این نشست به آسیب‌شناسی گذشته بپردازند تا واقعا مشخص شود که چرا بعد از 8 سال حاکمیت دولت اصلاحات، یک مرتبه وضعیت به‌ گونه‌ای شود که دولتی کاملا در تضاد با آرمان‌های اصلاحی بر سر کار آید؟!
این نکته از نظر علمی ثابت شده که تا یک سیستمی مثل بدن انسان از درون دچار مشکل نشده و مقاومت خود را از دست نداده باشد،‌ ویروس‌ها و میکروب‌ها نمی‌توانند از بیرون بدان آسیب وارد و آن را مبتلای به بیماری کنند.
متأسفانه این خواسته‌ی به‌جای آقای کروبی در زمان مناسب از سوی دوستان اصلاح‌طلب اجابت نشد و هم‌چنان این موضوع به صورت استخوان لای زخم باقی ماند.
البته امروز در آستانه‌ی انتخابات مهمی چون انتخابات ریاست‌جمهوری دهم جای پرداختن به این مسائل نیست و نباید جز به وحدت و هماهنگی نیروهای اصلاح‌طلب به منظور پیروزی در انتخابات آتی اندیشیده شود و باید در فضایی مناسب و دوستانه به این مهم پرداخته و از نتایج به دست آمده برای آینده استفاده شود.

معیارهای کاندیداتوری آقای کروبی از سوی حزب اعتماد ملی و برخی از گروه‌های اصلاح‌طلب چیست؟
برای پاسخ به این سؤال بهتر است که نگاهی به پیشینه‌ی آقای کروبی داشته باشیم. آیت‌الله محمدی، امام جمعه‌ی محترم همدان در دیداری که با آقای کروبی داشت به نکته‌ای حساس اشاره کرد و گفت: «من در سال 1338 برای اولین بار اسم حاج آقا روح‌الله خمینی را از زبان آقای کروبی شنیدم و مرید ایشان شدم.»
در سال 1338 بسیاری از دولتمردان فعلی دو، سه سال بیشتر نداشتند و چه بسا برخی از آنان هنوز به دنیا نیامده بودند، ولی آقای کروبی به تصریح امام جمعه‌ی همدان در آن سال‌ها از امام خمینی(ره) حمایت و علیه رژیم گذشته و در دفاع از حقوق ملت مبارزه می‌کرده است.
داشتن بیش‌ از 50 سال سابقه‌ی مبارزه‌ی انقلابی و حمایت از امام خمینی(ره)، نشو و نما در کنار پدری مجاهد چون آیت‌الله شیخ احمد کروبی که از انقلابیون بنام و حامیان پر و پا قرص امام خمینی بود، برخورداری از خانواده‌ای مبارز و انقلابی، حضور در صف اول قیام 15خرداد سال1342 و تحمل حبس، شکنجه و محرومیت‌های بسیار در دفاع از حقوق مردم در رژیم سابق و عملکرد او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده‌ی امام راحل در امور حج، تأسیس بنیاد شهید و حمایت ازخانواده‌ها‌ی معظم شهدا در آن شرایط خاص جنگی، حضور موفق در مجالس متعدد شورای اسلامی، ریاست مجلس سوم و ششم و ایفای نقشی بی‌بدیل در اداره‌ی این دو مجلس حساس،‌ عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... ، گوشه‌ای از پیشینه‌ی مبارزاتی، سیاسی و عملکرد اجرایی آقای کروبی است.
در کنار این‌ سوابق و توانایی‌ها، یکی از ویژگی‌های مهم آقای کروبی«بصیرت در مقام نظر و شجاعت در مقام عمل» است که در کمتر کسی این دو ویژگی به صورت یک‌جا وجود دارد. هم‌چنین ایستادگی و دفاع از حقوق مردم و مقابله‌ی جدی با متعدیان به حقوق مردم از ویژگی‌های بارز آقای کروبی است که این خصوصیت را در حوادثی چون دفاع از حقوق لقمانیان، آقاجری، شمس‌الواعظین، کرباسچی، عماد‌الدین باقی، عباس عبدی، عبدالکریم سروش، دراویش و ... به منصه‌ی ظهور رسانده است.
آقای کروبی هم‌چنین در رویدادهایی چون جلوگیری از سخنرانی شخصیت‌ها در دانشگاه‌ها و حمایت از فعالان سیاسی و اجتماعی و کسانی که به دلایل سیاسی متحمل حبس و مجازات شده‌اند شجاعانه وارد میدان شده و در مقام عمل ثابت کرده است که کروبی هرگز بر سر دفاع از حقوق ملت معامله و سکوت نمی‌کند.
از سوی دیگر آقای کروبی از زمان تأسیس مجمع روحانیون مبارز با وجود بزرگانی چون آیت‌الله توسلی، خوئینی‌ها، بیات، خاتمی و ...، سمت دبیرکلی بلامنازع مجمع را بر عهده داشته‌ است که حکایت از توانمندی وی دارد.
هم‌چنین تکیه‌ی اصولی بر پیروی از خط امام، یکی دیگر از خصوصیات بارز شخصیتی آقای کروبی است. البته امام راحل نیز علاقه‌ای خاص به آقای کروبی داشتند که در نوع خود کم‌نظیر بود. در نتیجه می‌بینیم زمانی که آقای کروبی نامه‌ای به امام(ره) می‌نویسد و نظر ایشان را برای تشکیل مجمع روحانیون مبارز می‌خواهد، در حالی که هیچ‌کس باور ندارد که امام(ره) با تشکیل مجمع روحانیون مبارز موافقت کنند، اما ایشان در پاسخ به نامه‌ی آقای کروبی جوابی مثبت می‌دهند و می‌گویند: «هر انشعابی به معنی افتراق نیست.» امام خمینی(ره) تشکیل مجمع را در راستای انقلاب می‌دانند که نشان‌دهنده‌ی اعتماد امام(ره) به آقای کروبی است.
هم‌چنین آقای کروبی یکی از مؤثرترین اشخاصی بود که در شکل‌گیری حماسه‌ی دوم خرداد و هموار کردن جاده برای آقای خاتمی نقش داشت.
بعد از روی کار آمدن دولت نهم نیز این کروبی بود که با تأسیس حزب اعتماد ملی و انتشار روزنامه در توسعه‌ی سیاسی کشور نقشی اساسی ایفا کرد.
از همه مهم‌تر کروبی تنها کاندیدایی است که با برنامه‌ی مشخص و کارشناسی‌شده وارد عرصه‌ی انتخابات می‌شود.
با توجه به نکاتی که ذکر شد، ما معتقدیم که بهترین گزینه برای ریاست‌جمهوری دوره‌ی دهم آقای کروبی است و در صورت حضور ایشان در این مسند گام‌های بلندی برای پیشرفت کشور و اصلاحات اساسی برداشته خواهد شد.

آقای کروبی و حزب اعتماد ملی برای حل مشکلات داخلی چه برنامه‌ای دارند؟
آقای کروبی و حزب اعتماد ملی یک برنامه‌ی اصولی و کارشناسی شده برای حل مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... دارند که به زودی به صورت تفصیلی در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. مواضع آقای کروبی هم در این زمینه کاملا روشن و شفاف است.
ما معتقدیم اساسی‌ترین کاری که برای اصلاحات در کشور باید انجام بگیرد حل مسأله‌ی نفت است و تا زمانی که پول نفت به شکل فعلی به جیب دولت می‌رود امکان تحقق دموکراسی و مردم‌سالاری به معنای واقعی وجود نخواهد داشت.
بعد از ملی شدن صنعت نفت در زمان دولت مرحوم دکتر محمد مصدق، پول نفت از جیب استعمار خارجی به در آمد و به جیب دولتی رفت که برای تحکیم پایه‌های استبداد از آن استفاده کرد. در نتیجه می‌توان گفت که: «نفت ملی نشد، بلکه دولتی شد.»
هزینه‌ی درآمدهای نفتی به سبک فعلی مهم‌ترین عامل پیدایش انحصارات دولتی و برآمدن طبقه‌ی جدیدی است که به علت ارتباط با دولت توانسته‌اند از حاتم‌بخشی‌های دولتی از جیب ملت به آلاف و الوف برسند و به مثابه‌ی موانع دموکراسی و مردم‌سالاری وارد عمل شوند.
ما معتقدیم که باید با اجرای طرح جدید آقای کروبی مبنی بر سهامدار شدن ملت در درآمد‌های نفتی،‌ پول نفت به جای جیب دولت به طور عادلانه به جیب ملت برود و دولت برای اداره‌ی کشور از مردم مالیات بگیرد.
بدون تردید اجرای چنین طرحی از یک سو موجب فقر زدایی و حل مشکلات معیشتی مردم و ایجاد انگیزه و فعالیت در جامعه و رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و زمینه‌ساز توسعه‌‌ی کشور خواهد شد و از سوی دیگر از این که دولت با تکیه بر درآمدهای نفتی و هزینه‌ی دل بخواهی آن احساس استغنا و بی‌نیازی از ملت کند و هرگونه که می‌خواهد به اعمال حکومت بپردازد، مانع می‌شود و از این طریق زمینه‌ی گسترش دموکراسی و مردم‌سالاری فراهم می‌آید؛ زیرا یکی از اساسی‌ترین موانع دموکراسی و مردمسالاری در ایران بعد از پیدایش نفت، هزینه‌ی بی‌مبنای درآمدهای نفتی توسط دولت بوده که با این کار از رشد و پا گرفتن بخش خصوصی و نهاهای مدنی به عنوان بستر دموکراسی ممانعت به عمل آورده و با تکیه بر درآمدهای نفتی بدون لحاظ دیدگاه و مطالبات مردمی، هرگونه که خواسته حکومت کرده است.

نظر شما در باره‌‌ی سهام عدالت دولت نهم چیست؟
طرح سهام عدالت که از سوی دولت نهم ارائه شده، مبنای علمی ندارد و صرفا نوعی کپی‌برداری ناشیانه از طرح سابق آقای کروبی است که در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری تحت عنوان طرح توزیع درآمدهای نفتی مطرح شد.
طرح سهام عدالت نقاط ضعف و انحرافات بسیار زیادی دارد که می‌توان به افزایش وابستگی مردم به دولت از طریق ورود درآمدهای نفتی به بودجه‌ی دولت و توزیع آن میان بخشی از مردم با اختیار و انتخاب دولت، بزرگ‌تر شدن بیش از پیش دولت، گسترش فساد در نظام اداری کشور، افزایش نقدینگی و به تبع آن رشد فزاینده‌ی تورم اشاره کرد. علاوه بر آن، پرداخت این درآمدها به اقشار خاصی که دولت حق انتخاب آن را دارد، به شائبه‌ی انتخاباتی بودن و ... آن در اذهان دامن می‌زند. و به همین دلایل و ... است که طرح مزبور که تحت‌عنوان«طرح تحول اقتصادی و توزیع مستقیم یارانه‌ها به بخش‌هایی از مردم» با سر و صدای زیاد و هزینه‌های هنگفت تبلیغاتی و ... به مجلس ارائه شد، به دلیل مشکلات و نقاط ضعف فراوان آن واکنش‌های مخالفت‌آمیز جدی حتی از سوی اصولگرایان را نیز موجب شده است؛ زیرا این طرح نه تنها مفید به حال کشور نیست، بلکه در جهت مخالف با ایده‌ی حل مشکل نفت است و اجرای آن می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه کشور کند.
البته طرحی که آقای کروبی در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم در قالب توزیع درآمدهای نفتی ارائه کرده‌ بود، به تأیید جمع زیادی از برجسته‌ترین اقتصاددانان کشور رسیده بود و در گذر زمان قوت و استحکام آن بر همگان روشن شد.
گر چه در آن ایام بسیاری از افراد ناآگاهانه و برخی نیز آگاهانه کوشیدند که این طرح را مخدوش جلوه دهند، ولی امروز بسیاری از افراد و جریان‌هایی که با آن طرح ابراز مخالفت می‌کردند، نه تنها از این نظر خود برگشته‌اند، بلکه مدعی مالکیت آن نیز شده‌اند. مثلا برخی از اصلاح‌طلب که در آن ایام به تخریب و تضعیف و حتی تمسخر این طرح می‌پرداختند، در یک چرخش 180درجه‌ای ناگهان مدعی شدند که این طرح در دولت اصلاحات مطرح و قرار بوده است که توسط آنان اجرا شود!
از سوی دیگر دولت فعلی نیز که از این طرح برای انتخابات آتی احساس خطر می‌کرد در صدد برآمد که بدون مراجعه به صاحبان این طرح و استفاده از تخصص ده‌ها اقتصاددان و صاحبنظرانی که پشتوانه‌ی نظری این طرح بودند، اقدام به کپی‌برداری از آن و تهیه‌ی دست و پا شکسته‌ی طرحی به نام «طرح تحول» کند و میلیاردها تومان از بیت‌المال را صرف تهیه‌ی مقدمات این طرح سازد، ولی با توجه به این که طرح مزبور از قوت و استحکام لازم برخوردار نبود مخالفت‌های جدی صاحبنظران و نمایندگان مجلس را بر انگیخت. در یک کلام طرح سهام عدالت جز نوعی گداپروری و تقسیم ناعادلانه‌ و سلیقه‌ای پول نفت در جامعه نیست و نه تنها در طریق حل مشکل هزینه‌ی درآمدهای نفتی به منظور برقراری عدالت و تحقق دموکراسی و مردم‌سالاری قرار نمی‌گیرد، بلکه در جهت عکس آن عمل می‌کند.

آقای کروبی برای حل مشکلات روابط خارجی ایران چه برنامه‌ای دارند؟
تجدید نظری جدی در سیاست خارجی و ارتباط با دیگر کشورها از جمله برنامه‌های آقای کروبی در عرصه‌ی روابط بین‌الملل است. ایشان معتقدند که باید ضمن رعایت اصول «عزت، حکمت و مصلحت» که شاخص‌‌های دولت اسلامی‌هستند، منافع و مصالح ملی و نظام را در روابط خارجی مد نظر داشته باشیم و غیر از رژیم غاصب اسرائیل با همه‌ی دولت‌ها از جمله دولت آمریکا می‌توانیم رابطه‌ی حسنه برقرار سازیم.
با توجه به این که تابوی مذاکره با آمریکا که البته با ارسال نامه‌های ارشادی و تبریک دولت نهم به روش‌های غیردیپلماتیک و در وضعیتی نامطلوب شکسته شد، دیگر برخی محافل نمی‌توانند از این مسأله علیه کسانی که به دنبال تأمین منافع ملی هستند، سوءاستفاده کنند.
آقای کروبی معتقدند که ما می‌توانیم در چارچوب اصول سیاست خارجی کشور که کلیات آن توسط مقام رهبری تبیین می‌شود با آمریکا گفت‌و‌گو و از این طریق ضمن تنش‌زدایی، منافع ملی خود را تأمین و مطالبات و حقوق پای‌مال شده‌ی ملت ایران را استرداد کنیم.
برای رسیدن به این مرحله باید هر دو طرف اعتمادسازی کنند. ملت ایران آمریکا را از مسببان اصلی کودتا علیه نهضت ملی نفت و دولت مردمی دکتر محمد مصدق و از حامیان اصلی چند دهه حاکمیت نظام استبدادی پهلوی می‌داند. هم‌چنین سی سال تلاش آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و حمایت از ضدانقلابیون و نیروهایی برانداز فعال علیه جمهوری اسلامی دیوار بلندی از بی‌اعتمادی بین ملت ایران و دولت آمریکا را برافراشته که انتظار می‌رود آمریکا با اصلاح سیاست‌های گذشته و در شرایطی مساوی پشت میز مذاکره قرار بگیرد.

سخنان نوروزی مقام معظم رهبری در مورد اظهارات اوباما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در سخنان مقام رهبری نیز بر این نکته تأکید رفته است که آمریکا باید از زورگویی و یک‌جانبه‌گرایی در عرصه‌ی بین‌الملل دست بردارد و شعار «تغییر» را در مقام عمل به منصه‌ی ظهور برساند و با فاصله گرفتن از صهیونیست‌ها به اصلاح رابطه‌ی خود با ملت‌های محروم از جمله ملت‌های مسلمان و بالاخص ایران همت گمارد.

چرا از حضور و سخنرانی اصلاح‌طلبان از جمله آقای کروبی در دانشگاه‌ها ممانعت به عمل می‌آید؟
این نکته یکی از طنزهای دولت نهم است که از یک سو رئیس آن از آزادی بیان در دانشگاه‌های کشور دم می‌زند و از مقامات آمریکایی برای سخنرانی در دانشگاه‌های ایران دعوت به عمل می‌کند و از سوی دیگر از سخنرانی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های انقلابی و پیرو خط امام، یعنی آقای کروبی که امام راحل تعبیرات عجیبی در باره‌ی ایشان دارند در دانشگاه‌ها ممانعت به عمل می‌آورند.
این نوع رفتار مصداق بارز قسم حضرت عباس و دم خروس است و موجب می‌شود که ملت ایران و دنیا این‌گونه رفتارها را جدی تلقی نکنند و این‌گونه اظهارات را تبلیغات صرف بدانند و هیچ اعتمادی به این‌گونه مواضع نداشته باشد.
اما هدف از این‌گونه کارها جلوگیری از برقراری ارتباط مستقیم دانشگاهیان و نخبگان جامعه با رهبران اصلاحات است؛ زیرا دولت نهم به دلیل اتخاذ مواضع نادرست و عملکرد نامطلوب، جایگاه خود را در بین نخبگان، اقشار تحصیلکرده بالاخص دانشگاهیان از دست داده است و به همین دلیل اعضای دولت و حامیان آن نمی‌توانند در جمع دانشگاهیان حضور یابند و از مواضع و عملکرد خود دفاع کنند. بعضا هم که برخی برنامه‌های رسمی با حضور این افراد برگزار می‌شود با اتوبوس نیروهایی را از جاهای مختلف به محل سخنرانی می‌برند و به بهانه‌ی پر بودن محل سخنرانی از ورود دانشجویان به محل سخنرانی جلوگیری می‌کنند.
اما حضور نیروهای اصلاح‌طلب از جمله بزرگانی چون آقای کروبی و خاتمی و ... با استقبال گسترده‌ی دانشگاهیان مواجه می‌شود. از این رو می‌خواهند با جلوگیری از حضور این بزرگان در دانشگاه‌ها مانع گسترش روزافزون حمایت دانشجویی و دانشگاهی از آنان شوند.

ابراز خوشحالی برخی از اصولگرایان از کاندیداتوری میرحسین موسوی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اصولگرایان امروز که همان راستگرایان دیروزند در زمان نخست‌وزیری آقای میرحسین موسوی در صف اول مخالفان او بودند و در حالی که امام خمینی(ره) با توجه به شرایط جنگی کشور قاطعانه از او حمایت می‌کرد و هر انسان منصف و معتقد به مصالح عمومی و منافع ملی نیز باید در آن شرایط از دولت وقت حمایت می‌کرد، می‌دیدیم که راستگرایان آن روز یعنی همین اصولگرایان امروز به شدت با دولت مخالفت و سیاست‌های اقتصادی وی را رمی به کمونیسم می‌کردند.
با توجه به پیشینه‌ی روابط اصولگرایان با آقای موسوی، بدیهی است که ابراز خوشحالی اصولگرایان از کاندیداتوری ایشان صرفا به این دلیل است که تعدد کاندیداهای مورد حمایت اصلاح‌طلبان می‌تواند به تشتت آرا در میان اصلاح‌طلبان کمک کند و زمینه‌ی شکست آنان را فراهم آورد.

معیار اصلاح‌طلبی از نظر شما چیست و چه کسی را مظهر اصلاح‌طلبی می‌دانید؟
اصلاح‌طلبی به قول فلاسفه مقوله‌ای دارای مراتب است و ما تمامی کسانی را که معتقد به حاکمیت قانون و میزان بودن رأی ملت می‌باشند و به لوازم آن التزام دارند اصلاح‌طلب می‌دانیم.
اصلاح‌طلبی از حداقل مراتب شروع می‌شود و با توجه به این که اصلاحات پروسه‌ای مستمر است همواره در معرض صعود و بالا رفتن می‌باشد.
اگر کسی معتقد به حاکمیت قانون باشد و قانون را منبعث از اراده‌ی ملی بداند که از طریق انتخاب نمایندگان ملت در مجلس قانونگذاری اعمال می‌شود و معتقد و ملتزم باشد که هیچ مقام و فردی حق فراقانونی ندارد و همگان در برابر قانون مساوی‌اند، گام در وادی اصلاح‌طلبی نهاده است.
از آن‌جایی که مطالبات مردم در گذر زمان متحول و سیال است، میزان بودن رأی ملت، می‌تواند اساسی‌ترین مبنای اصلاحات باشد.
اما در خصوص بخش دوم سؤال معتقدم که هیچ کس را جز انبیای الهی و معصومین(ع) نمی‌توان مظهر اصلاحات نامید.
این بزرگواران مصداق اتم اصلاح‌طلبی می‌باشند و دیگران کسانی هستند که در راه اصلاحات گام برمی‌دارند و می‌توانند ‌به عنوان نمایندگان جریان اصلاحات مطرح باشند.

یزدفردا