یزدفردا

یزدفردا -کشوری
یزدفردا "یک اصلاح طلب یزدی "چند سال و دوره اي است كه هر گاه گروهاي منتسب به اصلاح طلبي مدعي حضور در عرصه انتخاب رياست جمهوري ميشوند ميرحسين موسوي را بي آنكه شايد خود او هم خبر داشته باشد به خود ميگيرند و از او هزينه ميكنند ( تازگيها اين مرام به عرصه آنها كه زماني در ميان ما بوده اند هم كشيده شده و به مناسبتهاي مختلف بزرگواراني كه نيستند و اصلا در دورانشان گفتماني به نام اصلاح طلبي رايج نبود هم به اين جريان پيوند داده اند₍₁₎ )  

 البته اين مسلك سابقه اي طولاني دارد و شه نامه اي است كه آخرش بارها تكرار شده ابتداي آن عاليجنابي سرخ پوش است و صورتي و آخرش منجي !! چه ميشود كرد قطار اصلاحات است و دائم در حال سوار و پياده كردن ! موسوي را هم براي همين ميخواهيم هزينه كنيم ! به بهانه حضور خود ، او را در ايستگاه اول سوار كنيم و هي داد بزنيم او خواهد آمد ودر ايستگاه بعدي با هماهنگي خود ساخته و تصوري پيش ساخته از اينكه التماس و التجاي ما ره به جائي نبرده وبا هزار وا اسفا از اين واقعه ناخوشايند براي نجات كشور و به ناچار ، او را پياده و ديگري را سوار كنيم !! آخر ما به دنبال كسي هستيم كه او را بشناسيم نه آنها كه بوئي از زندان و مبارزه نبرده اند و نميدانيم از كجا آمده اند ₍₂₎ ميرحسين موسوي را هم بعدا در جريان اين تفاهم خواهيم گذاشت !!  

      ضمنا اعلام ميكنيم كه كار ما از تاكتيك گذشته و تيك تاك زمان فرصت تفاهم را نميدهد لذا ممكن است در مرام ما سردرگمي آنچنان شيوع يافته باشد كه در مدت زمان كوناهي مكرر يك نفر را در وانفساي آمدن و نيامدن به معذوريت بياندازيم ! اما شما به دل نگيريد ، هرچه ما بي خيال باشيم آنها كه به مشورت ما مي آيند ديگر فهميده اند كه نبايد به طنابهاي پوسيده ما اعتماد كنند بالاخره مير حسين موسوي هم سواي همه بيانات و اعلاميه هائي كه سراسر بوي انقلابي گري و بازگشت به اصول و صدور انقلاب ميزند وحتي براي شروع از جنوب شهر تهران شروع كرده سوداي باكري و همت در سر دارد ،‌ يك نكته مشترك با ما دارد آنهم احساس خطر است ! بقيه اش را ما كار نداريم ، ما كار نداريم به اينكه چرا موسوي حرفهائي از جنس اصولگرايان ميزند ، حتي كار نداريم كه آيا مرام سياسي و اجتماعي و ديدگاههاي فرهنگي ما را قبول دارد يا نه اينها بماند براي بعد از انتخابات حالا وقتش نيست !  

         اما اميدواريم كه احساس خطر او از جنس زبان ما باشد نه غير موافق با ما .
ما خيلي به موسوي ارادت داريم و حرفهائي كه اين روزها زديم و حتي اعلام كرديم كه اينها تاكتيك و غيره نيست ، همه براي گرم كردن تنور انتخابات بود . ببخشيد كه گفتيم : نسل سوميها او را نميشناسند ! و چرا حالا كه خاتمي آمده است موسوي هم ميخواهد بيايد ؟ مگر برنامه اي براي بر هم زدن اصلاحات دارد ؟ آيا سخني جديد تر از خاتمي براي اصلاح طلبان دارد₍₃₎ ؟ او مدعي صدور انقلاب است يا گفتمان براي برابري همه فرهنگها ! به نظر او آيا براي تبليغ نبايد گل و بلبل را هم به عرصه وارد كرد ؟ ببخشيد كه در نطر سنجي ما موسوي چندين برابر عقب تر بود !₍₄₎ فكر ميكرديم نميشود به آمدن آقاي موسوي دل بست ! باور كنيد راست ميگوئيم برويد كامنتهاي... (ببخشيد نظرات ) را بخوانيد ببينيد مردم (! ! ! !) چقدر محترمانه از او خواسته بودند كه نيائيد₍₅₎
خلاصه كلام
ما كه مانده ايم ما بين اين همه بيا و نيا و ماندن و رفتن _{(6-7-8-9-10-11-12-13-)} هرچند آقاي خاتمي به دليل حضور ديرهنگام موسوي از حضور به عنوان كانديدي رياست جمهوري انصراف داد اما شما كجايش را ديده ايد هنوز معلوم نيست ما به اين دليل به موسوي هم روي خوش نشان دهيم ₍₁₄₎

_{پی نوشت:}