زباندراز که ید طولائی در بافتن آسمان به ریسمان دارد با انداختن اسطرلاب و کشیدن جدول رمل و وصل شدن به عالم هپروت خط بطلان بر همه تحلیلهای رسانههای موافق و مخالف داخلی و خارجی زده، همچنین به دلیل در دست نداشتن اعترافات دستگیرشدگان چون کیهاننشینان با صدای بلند اعلام میدارد گرانی بنزین زیر سر یزدیهای معترض در میدان امیرچقماق است.
مخصوصاً آن چند جوانی که آه در بساط نداشتند و فریاد زدند «حاشیه را رها کن، فکری به حال ما کن»، «روحانی گرانی، روحانی گرانی»، آشیخ حسن اعتدالالملک هم حسابی عصبانی شد و گفت: این صدا از حنجره آمریکاست!
گویا عَلی ما نُقِل به محض رسیدن به نیاوران مشاوری زیر لپی میگفته گرانی؟! کدوم گرانی؟! ما اطرافیان و یاران و مشاوران با دو چشمان خود دیدیم و آمار گرفتیم گرانی نیست، کمی قیمتها بالا رفته، یک گرانی نشانتان بدهیم که کیف کنید، از همین بنزین شروع میکنیم تا ببینید حاشیه کیلویی چند؟ مگر میدان عظیم نفتی کشف نکردیم؟ از همین امروز استخراج میکنیم البته از جیب مردم تا این دفعه که صاحب کلید به یزد آمد همان جوانان که از بیکاری و گرانی ناله میکردند شعار بدهند: «روحانی مچکریم»، ما را به همان روز برگردان!! و زباندراز در حال ختم کلام بود که به دیوان ادیب اقلیدسی ابومنصور کرمانی تفال زدی، آمده بود:
گویا شیخ اجل سرهنگ و قاضی گشته است/ یا که از خشم رفته و بر فعل ماضی گشته است
از گرانی گله کردند یزدیان، دادند شعار/ در دلش گفتا، گرانی توی راه است بیشمار
خار و خس محمود خواند، ناچیز و کم ما را حسن/ حق ما دادند چنین، لبریز با درد و محن
زباندراز