سید علی فراز مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد - حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور که به همراه تعدادی از وزرا و معاونین خود به استان یزد سفر کرده بود، با حضور در میدان امیر چخماق خطاب به قوه قضائیه تأکید کرد: من در اینجا اعلام میکنم و از قوه قضائیه میخواهم حالا که با فسادهای میلیونی و میلیاردی برخورد میکند مبارزه با فساد چند ده میلیارد دلاری هم برای مردم توضیح بدهد.وی بیان داشت: اینکه هنوز بعد از چند سال برای ما روشن نیست آقایی که ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون پول این مملکت مردم را خورد و آن را دستگیر کردند و حکم اعدام هم برایش صادر کردند و الان در زندان است، این پول کجا رفت؟ چه کسانی مسئول هستند؛ چرا آنهایی که در این پرونده نقش داشتند برای مردم توضیح داده نمیشود. از همه مردم و مسئولین میخواهم ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون را برای مردم روشن کنند که این پول نفت، خزانه و پول بیتالمال بوده است.
روحانی خاطرنشان کرد: من از همه مسئولین میخواهم ۲ میلیارد دلار پولی که به حلقوم آمریکا رفت و دولت قبل 10 ماه وقت داشت این پول را پس بگیرد و دست ـ دست کرد. شورای عالی امنیت ملی تصویب کرد که قوه قضائیه باید به سرعت به این پرونده رسیدگی کند و تا امروز خبری نشده است. رئیسجمهور بیان داشت: ما میخواهیم این پرونده 2 میلیارد دلاری برای مردم روشن شود؛ امروز اگر روز مبارزه با فساد است، فساد میلیارد دلاری را برای مردم توضیح بدهید تا مردم خوشحال شوند و بدانند.
وی با طرح این سؤال که مبارزه با فساد دانهدرشتها کجاست؟ گفت: چرا به این پولها رسیدگی نمیکنید؟ چند نفر را به دادگاه بردند و تبلیغ و سر و صدا کردند. مردم باید بدانند؛ قضات شریف ما نترسند، دادستانهای شریف ما نترسند به این جناح آن جناح نگاه نکنند. این پولهایی که امروز اعلام کردم باید برای مردم توضیح دهند. من در سفر به استانهای مختلف این رقمها را اعلام میکنم.
به اعتقاد برخی فعالان سیاسی این موضوع که روحانی از برخوردهای قاطع قوه قضائیه با برخی مفسدان اقتصادی نزدیک به مسئولان دولتی مانند برادر رئیسجمهور ناراحت است، قابل کتمان نیست. به اعتقاد این فعالان سیاسی اتفاقا ریشه این تحقیر و کوچک شمردن تقابل قوه قضائیه با مفسدین، از برخورد با همین دانهدرشتهایی نظیر حسین فریدون نشأت میگیرد.
روحانی در حالی برای مردم یزد در میدان امیرچخماق صحبت کرد که عدهای از مردم، دانشجویان و اقشار جوان شروع به دادن شعار اعتراضی در حوزه معیشتی و اقتصادی کردند.
در هنگام سخنرانی حسن روحانی برخی از مردم و دانشجویان شعارهای مانند؛ «اقتصاد، اقتصاد؛ مشکل اول کشور»، «راهحل مشکلات اطاعت از رهبری»، «روحانی حاشیه را رها کن؛ فکر به حال ما کن»، «حاشیهها رو رها کن، مشکل کار رو حل کن!»، «مشکل اقتصادی با سخنرانی حل نمیشود»، «تدبیرت ناامیدم کرد»، «چه به ما گفتی با ما چه کردی»، «از خدا بترس نه از کدخدا» و «مردم گلهمندند» سر دادند. البته حسن روحانی پاسخ این افراد را به تندی داد. او گفت: «نگذاریم خواست آمریکا از حنجره عدهای معدود بلند شود». رئیسجمهور با جوابهایی که به معترضان داد بیشتر سبب افزایش شعارهای آنان علیه دولت شد.
نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس، در رادیکال شدن دوباره حسن روحانی بی تاثیر نیست و اگرچه حدی از رادیکالیسم از روحیه وی جدا نیست اما در موعد انتخابات همیشه سعی میکند با مضاعف کردن رادیکالیسم فضای اذهان را از موضوعات مهمی چون مشکلات معیشتی و اقتصادی و در واقع کارنامهی خود منحرف کرده و به سمت موضوعات دیگری بکشاند و امروز کلید واژه مبارزه با « فساد» را در بین شعار های خود قرار داده است و اولین بار بصورت رسمی جهت مبارزات انتخاباتی مجلس در اجتماع مردم یزد بیان نمود. سال 92 وی توانست با استفاده از این ابزار نداشتن کارنامه کاری و بیبرنامه بودن خود را در بین سایر نامزدها دور بزند و سال 96 هم که باید درباره کارنامه اقتصادی دولت توضیح میداد توانست با تند کردن فضا در مناظره آخر، از آن بهره ببرد.
موضوع دیگر که منشاء عصبانیت این روزهای روحانی را برملا میسازد، افت بیسابقه محبوبیت اوست. نظرسنجی یک نهاد معتبر دانشگاهی - که از 1388 تاکنون دقت بالایی داشته و اعتبار آن ثابت شده- در مرداد 98 میگوید درصد کسانی که به روحانی بسیار علاقهمند هستند حدود 10 درصد و درصد کسانی که به او بیعلاقه یا بسیار بیعلاقه هستند حدود 45 درصد است.
به این معنا اکنون در جامعه ایران یک دوقطبی جدید به نام «موافق روحانی- مخالف روحانی» خلق شده که در آن مخالفان بیش از 4 برابر موافقان هستند. این یک دوقطبی جدید و محصول افول بسیار پرشتاب محبوبیت روحانی است. دادهها نشان میدهد 4 عامل تورم، بیکاری، فساد و سوءمدیریت عوامل اصلی نارضایتی مردم از روحانی است. مردم روحانی را بهعنوان مقصر مشکلات شناسایی کردهاند و او با همه تلاشی که کرده موفق نشده مشکلات را فرافکنی کند. شیب افول محبوبیت روحانی بسیار تند است. هیچ رئیس جمهوری در طول تاریخ 3 دهه گذشته، در سال ششم ریاست جمهوری خود، وضعی چنین سخت از حیث محبوبیت نداشته است.
شکلگیری این وضعیت برای روحانی و تیم او که سعی دارند از طریق دوقطبیهای ساختگی مانند آزادی- محدودیت، یا مذاکره- عدم مذاکره یا جنگ- صلح، افکار عمومی را به نفع خود بسیج کنند، خبر بسیار بدی است.
طبیعی است که با وضع فعلی روحانی تلاش کند دوقطبی قدرتمند موافق روحانی- مخالف روحانی را با دوقطبی جدیدی جایگزین کند. تداوم روند فعلی کار را در هر انتخاباتی در آینده برای او و اصلاحطلبان سخت خواهد کرد.حال بعد از گذشت شش سال حسن روحانی نیز در دور دوم ریاست جمهوری مطابق با ادبیات احمدی نژاد سخن می گوید. اتفاقی که موجب واکنش محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور نیز شد. واعظی در توضیح ادبیات رئیس جمهور گفت: «بگم، بگم» آقای احمدینژاد حرفی بود که ایشان همیشه میگفت؛ هر روز میگفت «میگویم» اما چیزی نمیگفت، اما آقای روحانی میگوید که کارهایی که در حال انجام است، باعث میشود همه ضرر کنیم؛ اگر یک روز لازم باشد، به مردم میگویم.
اما تجربه تا کنون ثابت کرده استفاده روسای جمهور از این عبارت بیش از آن که نشان دهنده در اختیار داشتن اطلاعات خاص و ویژه باشد بیانگر نوعی ضعف در دوره دوم ریاست جمهوری است. این ضعف نیز بدلیل شکست در سیاست ها و وعده های داده شده به مردم است. به همین دلیل وقتی زمان پاسخگویی فرا می رسد مقامات و مسئولان برای انحراف افکار عمومی، فرافکنی و فرار از مسئولیت، استفاده از ادبیاتی را در دستور کار قرار می دهند که بیشتر از آن که موجب بهبود شرایط کشور و در راستای منافه مردم باشد موجب تشویش اذهان عمومی می شود.
البته ممکن است این ادبیات نوعی ترفند و حربه برای گروکشی، فشار برای عقب نشینی قوای دیگر یا ساکت کردن مخالفان و منتقدان نیز باشد که بدون شک در این موقع بهترین تاکتیک همان رویه ای است که علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در قبال احمدی نژاد برگزید و زمینه را برای بیان بگم بگم های وی فراهم کرد. نهایت واکنش احمدی نژاد نیز پخس فیلمی از فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی بود.
در حال حاضر نیز اگر رئیس جمهور حرف و سخن خاص و ویژه ای دارد بهتر است با مردم به صورت علنی در میان بگذارد اما این که به تاسی از احمدی نژاد و با گفتار و سخنانی تکراری چنین عباراتی بیان می کند قابل قبول و پذیرفته نیست. چرا که این نوع ادبیات برخلاف تصور به اعتبار و جایگاه دولت ضربه می زند و مردم را هم ناامید می کند. در واقع اگر احمدی نژاد از این نوع ادبیات آورده ای بدست آورد روحانی نیز بدست خواهد آورد!
اما به راستی این حرف ها و دعواهای سیاسی که با اهداف انتخاباتی بیان میشود چه دردی از مردم دوا میکند و چه تاثیری در رفع معضلات جامعه دارد؟
آیا بهتر نیست که دولت تدبیر و امید، دست از سیاسی کاری بردارد و بخشی از نبوغ و خلاقیت خود را در سخنرانی کردن و وعده دادن، به عمل کردن و حل مشکلات کشور اختصاص دهد و در فرصت اندک باقیمانده، گامی عملی در مسیر حل بحران ها بردارد؟
آنچه از تلاش روحانی برای حمله به قوهقضائیه میتوان برداشت کرد آن است که وی عمده تلاش خود را در باقیمانده عمر دولت دوازدهم صرف خلق چالشی جدید با دیگر دستگاههای حاکمیتی در چارچوب عینیت بخشیدن به فرض وجود تلاشی عامدانه در راستای ناکارآمد نشان دادن خود خواهد کرد و در این میان شاید بزرگترین خطای محاسباتی سر زده از جانب او امید بستن به کلیشههای تاریخ مصرفداری است که بر اثر مصرف متعدد در رقابتهای انتخاباتی تاریخ انقضایشان مدتهاست گذشته است.
سید علی فراز