زباندراززاده با عجله توام با شادی گفت پدر بزرگوار! خبرنگاری که گفته شده بود جاسوسی میکرده را آزاد کردند. گفتم: فرزندم حتما دوران محکومیتش تمام شده یا لایق عفو بوده است. گفت: نه بابا، میگویند محاکمه نشده یعنی محاکمه شده آنطوری که برای همه خبرنگاران یا جاسوسان در لباس خبرنگاری میشده نشده و متوجه شدند به این بیچاره تهمت زدهاند. گفتم شاید اذهان را مشوش میکرده یا تصمیمهای بد،بد داشته گفت: نه پدر جانم.
گفتم شاید ویزایش تقلبی بوده یا بالهای پروانه کارش رنگارنگ نبوده گفت: نه پدر اولش مثل بعضی خبرنگاران دیگر متهم بود ولی ناگهان از همه تهمتها و اتهامها پاک شد. اینبار از سر مزاح و طنز و جفنگیات زباندرازانه به شوخی گفتم: شاید مراودات دولتمردان به چنین مسألهای ختم گردیده گفت: با همه چیز شوخی نکنید پدرجان این خبرنگار، مادر چهار فرزند و روسیالاصل است گفتم چی گفتی؟ اهل روسیه است؟ اینکه جاسوس نمیشود نیاز هم به جاسوسی ندارد از کشور دوست است و ما هم با آنها رفیقیم! بین رفیق هم که من و تویی نیست حتی اقیانوس آرام کوچکتر از آن است که مایه کدورت شود ببینم پوتین که نفهمیده؟ گفت بابا داروهاتون را خوردید؟ معمولا داروهاتون که دیر میشود خطرناک میشوید!
خوانندگان عزیز شما ببخشید این دوره زمانه بچهها حرمت بزرگترها را ندارند هر حرفی میزنم میگویند دارو نخوردم پوتین و روسیه که دیگر جزو (اقلام دارویی!!) نیست یا شما فکر میکنید هست یا جدیدا شده…؟!