دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند. اگر چه تاکید اصلی بر روی زرادخانههای هستهای و افزایش کیفیت و کمیت آنها برای داشتن قدرت بازدارندگی بود، اما اگر طرفین از دیگر سلاحهای قدرتمندی که دو کشور در حال ساخت بودند خبر میداشتند، بدون شک خواب را نیز بر خود حرام میکردند. مبارزه با کمونیسم به ابزاری برای خودنمایی و جولان کمپانیهای سازنده سلاح و طراحان جنگ دولتی تبدیل شده بود.
هر یک از طرفین در مقابل هرگونه پیشنهادی که میتوانست دیگری را کشته یا مانع از حمله وی شود پذیرا بودند حتی اگر این موضوع به معنای تولید سلاحهای بسیار عجیب و غریب میبود. بدین ترتیب جای تعجب ندارد که رقابت تسلیحاتی بین دو کشور ابرقدرت در دوران جنگ سرد به تولید سلاحهای بسیار عجیب و غریب و نامتعارف در این دوره منتهی شده که در ادامه به چند مورد از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
۱- طاووس آبی
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
مینهای زمینی بسیار خطرناک هستند و این موضوع چندین دلیل دارد. اول از همه این که این مینها پنهان هستند و تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده است مکان آنها شناسایی نمیشود. با مین زمینی هستهای «طاووس آبی» (Peacock) عبارت «خیلی دیر» معنایی تازه پیدا میکرد، با قدرت ۸ تا ۱۰ کیلو تن. در دوران جنگ سرد، هر کسی به دنبال سلاح اتمی خاص و منحصربفرد خود بود. برای بریتانیاییها این ایده به شکل مانع شدن از اشغال کشور بدست اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی سوم تجلی مییافت. طاووس آبی یک بمب اتمی بسیار غول پیکر بود که در مناطقی در اطراف شمال آلمان کار گذاشته شده و در صورتی که سطح رویی آن برداشته شده یا پر از آب میشد، انفجار اتمی بزرگی رخ میداد. هدف از این طراحی این بود که این سلاح به حال خود رها میشد و این امکان وجود داشت که با یک تایمر ۸ روزه یا تنها یک سیم از راه دور منفجر شود. نکته خنده دار در مورد این بمب این بود که مهندسان بریتانیایی فکر هوای بسیار سرد شمال آلمان را نکرده و بعدها برای جلوگیری از یخ زدن آن، تصمیم گرفتند با استفاده از پتو یا مرغهای زنده، این بمبها را گرم نگه دارند.
۲- تانک Chrysler TV-۸
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
آیا این بزرگترین و مضحکترین تانکی است که تا حال دیده اید؟ ما هم اینطور فکر میکنیم، اما این یک تانک هستهای ساخته شده توسط مهندسان نظامی ایالات متحده در دیترویت بود. تانک غول پیکر Chrysler TV-۸ از یک موتور هستهای استفاده کرده و دارای سیستم مدار بسته بود که در برابر چشمان خدمه قرار داشت. خدمه میتوانستند در درون شکم این تانک غول پیکر راحت بوده در حالی که موتورها و محل نگهداری مهمات نیز در کنار آنها قرار داشت. همچنین این ساختار بزرگ بیضی شکل باعث شده بود که این تانک بتواند با استفاده از دو پمپ جت روی آب شناور مانده و قابلیت انجام عملیات آبی خاکی را نیز داشته باشد. در کنار برجک اصلی تانک، TV-۸ دارای دو مسلسل دستی کالیبر ۳۰ و یک مسلسل کنترل از راه دور ۵۰ میلیمتری بود. با ۲۵ تن، این تانک البته نصف تانکهای M۱ Abrams امروزی وزن داشت.
۳- پروژه اوریون
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
در موازات جاه طلبیهای مرتبط با فناوری هسته ای، مهندسان آمریکایی بر این باور بودند که میتواند با استفاده از موتورهای هستهای به مریخ و فراتر از آن نیز رسید. اما اینجا خبری از موتوری که با واکنشهای زنجیرهای هستهای یا انرژی خلاء کار میکرد در میان نبود. موتوری که در پروژه اوریون (Project Orion) به کار گرفته میشد از بمبهای اتمی برای تامین نیروی مورد نیازش استفاده میکرد. به نظر میرسید که بتوان با استفاده از انفجار بمبهای اتمی، فضاپیماها را از روی زمین بلند کرده و در گشت و گذار در فضا نیز انرژی مورد نیاز آن را تامین نمایند. تنها مشکل این بود که این کار باعث باران رادیواکتیو و انتشار زبالههای هستهای در فضا میشد.
۴- میلههای خداوند
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
بعد از مدتی مهندسان به این نتیجه رسیدند که بهتر است دست از خلاقیت با سلاحهای هستهای و سلاحهایی که انرژی شان از طریق واکنشهای هستهای تولید میشد برداشته و به ایده ساخت سلاحی رسیدند که بدون نیاز به استفاده از بمب هسته ای، قدرتی مشابه بمب هستهای داشته و بسیار ویرانگر بود. این پروژه که از آن با عنوان «پروژه ثور» (Project Thor) یاد میشد پروژهای بود که در آن میلههایی شبیه نیزه به فضا برده شده و سپس رها میشدند که در مسیر سقوطشان شتاب و قدرت قابل توجهی را ذخیره کرده و پس از برخورد با هدف خسارات قابل توجهی به بار میآوردند. این سلاح که میلههای خداوند نیز نامیده میشد شبیه بمبهای خوشهای بود، اما هیچ مواد منفجرهای در آنها وجد نداشت و تنها مانند دارتهایی از بالا بر سر هدف فرود آمده و چندین متر در سازهها فرو میرفتند.
۵- پروژه پلوتو
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
اگر بخواهیم در مورد غافلگیر کنندهترین سلاح دوران جنگ سرد صحبت کنیم، پروژه پلوتو (Project Pluto) که توسط ایالات متحده پیگیری شد در رتبه اول قرار میگرفت. این سلاح یک رمجت بدون سرنشین پر از سلاحهای هستهای بود که پس از شلیک با سرعتهای مافوق صوت برای سالها به پرواز در میآمد. موتور جت این سلاح بسیار خاص بود، زیرا از یک رآکتور هستهای سود میبرد که باعث میشد برای روزها، هفته ها، ماهها و شاید هم سالها به پرواز ادامه دهد. وقتی که این بمب افکن بدون سرنشین هستهای محموله مهمات خود را روی هدف خالی میکرد میتوانست همچنان به پرواز ادامه داده و زبالههای هستهای خود را همه جا پراکنده سازد، شاید برای همیشه. پنتاگون به دلیل اینکه هیچ سیستم دفاعی در مقابل این سلاح وجود نداشته و نمیخواست که اتحاد جماهیر شوروی نیز سلاح مشابهی ساخته و علیه ایالات متحده به کار گیرد، این پروژه را کنار گذاشت.
۶- قایق پرنده روسها
دوران جنگ سرد (Cold War) یکی از پرتنشترین دوران برای آمریکاییها و روسها بود که دائماً در سایه تهدید نابودی هستهای به سر میبردند.
برخلاف دیگر ابرسلاحهای دیوانه وار دوران جنگ سرد که در این فهرست به آنها اشاره شده، Ekranoplane در واقع توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده بود. این قایق که سریعتر از هر کشتی. بزرگتر از هر هواپیمایی بود با عنوان «قایق پرنده» (Flying Boat) نیز شناخته شده و میتوانست همه چیز را در خود حمل کند، از سربازان گرفته تا بار و حتی سلاحهای هسته ای. ارتفاع این قایق پرنده تنها به ۱۳ فوت (حدود ۴ متر) از سطح زمین بلند میشد و به خاطر داشتن موتورهای بسیار پیشرفته، نیروی پیشرانهای به اندازه موتورهای امروزی جنگنده F-۳۵ تولید کرده و میتوانست با سرعتی خارق العاده در ارتفاعی نزدیک به سطح زمین یا دریا به پرواز درآید. این قایق توان حمل تا دو میلیون پوند (بیشس از ۹۰۰ تن) را داشت و به دلیل ارتفاع پروازی پایینش دور از دید رادارها باقی میماند. خوشبختانه تنها یک فروند از این قایق پرنده ساخته شد.