بروس ریدل عضو ارشد بروکینگز، تحلیلگر سابق سیا و عضو سابق تیم مذاکراتی دولت کلینتون در طرح صلح اعراب و رژیم صهیونیستی در کمپ دیوید است. او در دولت اوباما ریاست کمیته بررسی سیاست آمریکا در قبال افغانستان و پاکستان را به عهده داشت و آنچه اوباما در نطق 27 مارس 2009 در این رابطه اظهار کرد، حاصل کار تیم بروس ریدل بود. ریدل در حوزه عملیات های تروریستی القاعده همواره طرف مشورت دولت آمریکا بوده است. دیوید کامرون نخست وزیر وقت انگلیس، در دسامبر 2011 از او دعوت کرد تا تحلیل اش در رابطه با موضوعات مرتبط با پاکستان را به شورای امنیت ملی بریتانیا ارایه کند. ریدل در یادداشتی که در تاریخ 27 سپتامبر در تارنمای بروکینگز منتشر شد اظهارات کم سابقه ای را در رابطه با عربستان مطرح کرد. هر چند که ادعای او در رابطه با حمله ایران به آرامکو به اثبات نرسیده و او و سایرین در این رابطه مدرکی دال بر دخالت ایران در حملات آرامکو ارایه نکرده اند، اما این اظهارات از فردی چون ریدل که معمولا در تحلیل های خود به تلویح از عربستان جانبداری می کند بی سابقه – و یا حداقل کم سابقه- است.
ریدل در سالگرد قتل روزنامه نگار سعودی در مقاله ای با عنوان «احترام کنگره امریکا به میراث خاشقچی و قطع کمک های آمریکا به عربستان در جنگ یمن» می نویسد:
شبح قتل جمال خاشقجی بر سر عربستان سایه افکنده است.ولیعهد عربستان محمد بن سلمان امیدوار بود که روزنامه نگار مقتول به فراموشی سپرده شود اما چنین نشد. تصمیم ولیعهد برای قتل جمال موجب آسیب دیدن روابط امنیتی 75 ساله پادشاهی عربستان و آمریکا گردید. بازگشت این روابط به وضع گذشته ممکن نیست.
خاشقجی با حیله و مکر وزارت خارجه عربستان به داخل کنسولگری این کشور در استانبول ترکیه رفته بود تا مدارک لازم برای ازدواجش را دریافت کند. انتظار در کنسولگری همان و اسیر دست تیم آدمکشان اعزامی به استانبول شدن همان. گزارشگر ویژه سازمان ملل که مسئول در رابطه با قتل جمال بود به این نتیجه رسید که قتل رسما توسط دولت عربستان صورت گرفته و از این رو نقش شخص محمد بن سلمان در این قتل باید مورد بررسی قرار گیرد.
محمد بن سلمان چند ماه پیش از قتل خاشقجی دیداری بسیار نتیجه بخش از ایالات متحده داشت. او با عناوینی چون «عامل تغییر» و «اصلاح طلب جوان» در آمریکا مورد تمجید و ستایش قرار گرفت. به نظر می رسید آنهایی که چنین استقبالی از او به عمل آوردند، فاجعه انسانی در یمن را که مسبب اش بن سلمان بوده از یاد برده بودند. عامل دخالت فاجعه بار عربستان در جنگ داخلی یمن که موجب قحطی گسترده در فقیرترین کشور عربی جهان شد، بن سلمان بود.
رزمندگان حوثی اکنون جنگ را به داخل خاک عربستان کشانده اند. ماههاست که حوثی ها دارند موشکهای بالستیک و راکت به شهرها و پایگاه های نظامی عربستان شلیک می کنند. ایرانی ها هم اکنون پاشنه آشیل عربستان یعنی زیرساختهای نفتی آن را هدف قرار داده و نشان داده اند که اقتصاد عربستان در مقابل قدرت تهران بی نهایت آسیب پذیر است.
دولت ترامپ هم که به حمایت لفظی از عربستان بسنده کرده و به نفرات پایگاه آمریکایی واقع در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان تعداد محدودی سرباز افزوده است. ترامپ برای موافقت کنگره برای توسل به زورعلیه ایران هم هیچ تلاشی نکرده است.
نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان آمریکا به طور مشخص گفته است که به دلیل قتل خاشقجی نباید هیچ حمایتی از عربستان کنیم.
پلوسی در ماه سپتامبر با اشاره به ملاقات مایک پمپئو و بن سلمان گفت: « آقایان، خواهش می کنم. شما در مقابل کسی نشسته اید که خبرنگار را تکه تکه می کند و جسدش را در مواد شیمیایی حل می کند. پمپئو روبروی کسی نشسته که در مظان اتهام است. ما نداریم».اینها کلمات تندی هستند که از جانب قدرتمندترین نماینده دموکرات در کنگره درباره بن سلمان بر زبان رانده شدند.
پلوسی در ادامه افزود «خیال نمی کنم که برای حمایت و دفاع از عربستان مسئولیتی داشته باشیم. چه توافقی در این زمینه با عربستان داریم که باید از آن حمایت کنیم؟» البته پلوسی درست می گوید. هیچ معاهده ای که آمریکا را متعهد به دفاع از عربستان کند وجود ندارد. بر خلاف پیمان ناتو که آمریکا را متعهد به دفاع از ژاپن، استرالیا، فیلیپین و نیوزیلند می کند، هیچ پیمان دفاعی دو جانبه بین آمریکا و عربستان که مصوب کنگره باشد وجود ندارد. از زمان فرانکلین روزولت، همه رییس جمهورهای آمریکا وعده کمک به عربستان در حوزه امنیتی را داده اند، اما این تعهدات هیچگاه به تصویب کنگره نرسیده و از این رو الزام آور نبوده اند.
فقط پلوسی نیست که چنین نظری دارد. از توسل به زور علیه ایران و برای دفاع از عربستان حمایت می کنند. 25 درصد آمریکایی ها فکر می کنند که ایالات متحده باید به طور کامل از خاورمیانه خارج شود. مدت مدیدی است – به خصوص پس از حوادث 11 سپتامبر- که عربستان در آمریکا از حمایت عمومی برخوردار نیست و حمایت مردم آمریکا از این کشور در زمان کنونی به کمترین میزان خود رسیده است.
رابرت جردن که پس از حوادث 11 سپتامبر سفیر آمریکا در عربستان شد به صراحت از کنگره خواسته که کمکهای نظامی و لجستیکی به عربستان را به خاطر «قتل سبعانه خاشقجی» و « جنگ یمن» قطع کند. مماشات در مورد قتل خاشقجی موجب جسور شدن مستبدان در سراسر جهان می گردد.
عربستان در گذشته در پی جلب حمایت جمهوریخواهان و دموکراتها بود. بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا استاد این کار بود و با هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در کنگره در ارتباط بود اما قتل خاشقجی موجب شد که عربستان حمایت دموکراتها و بسیاری از جمهوریخواهان را از دست بدهد.
آینده روابط آمریکا و عربستان در هاله ای از شک و ابهام قرار دارد. آمریکا دیگر مثل گذشته به نفت عربستان نیازی ندارد. مردم آمریکا نیز به حق از جنگهای بی انتها در خاورمیانه خسته شده اند. دونالد ترامپ هم که یک آدم نامتعادلی است که برای حقوق بشر احترام ظاهری هم قایل نیست.
ایالات متحده نه می تواند قاتلان خاشقجی از جمله ولیعهد عربستان را تسلیم دادگاه عدالت کند و نه قادر است کارنامه حقوق بشری عربستان را ارتقا بخشد، اما می تواند با قطع حضور مستشاری، ارسال قطعات یدکی و مهمات به نیروی هوایی عربستان - که برای هواپیماهای ساخت آمریکا کاملا وابسته به توان لجستیکی آمریکا است – بر جنگ در یمن تاثیر گذار باشد و آن را پایان دهد. اگر آمریکا چنین کند، عربستان هیچ گزینه جایگزین ندارد چرا که رادارهای روسیه روی اف 15 های عربستان جواب نمی دهند. بنابراین آمریکا از اهرم کافی برای پایان دادن به فاجعه انسانی در یمن برخوردار است.
یکی از آخرین نوشته های خاشقجی در رابطه با انتقاد تند از جنگی بود که بن سلمان در یمن به راه انداخته بود. کنگره ایالات متحده باید در سالگرد قتل جمال دست به اقدام عملی بزند و به هر گونه کمک به جنگی که بن سلمان به راه انداخته پایان دهد.