زمان : 15 Mordad 1398 - 01:21
شناسه : 152095
بازدید : 5839
با پسر خاله شوهرش را به قتل رساند! با پسر خاله شوهرش را به قتل رساند!
 
زنی که به‌دلیل اعتیاد شدید شوهرش او را با همدستی پسرخاله همسرش به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
 
به گزارش یزدفردا به نقل از  شرق، یک سال قبل پلیس جسد مردی جوان را از داخل یک کانال آب در پاکدشت بیرون کشید. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد این مرد خفه و سپس به آب انداخته شده است.
 
بلافاصله بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی هویت مرد جوان به نام امیر شناسایی شد. با شناسایی خانواده امیر همسر وی به مأموران گفت: شوهرش اعتیاد داشته؛ از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته و او نیز نمی‌داند چه اتفاقی برای امیر افتاده است.
 
زن جوان به نام ریحانه چند روز بعد و در بازجویی‌های تخصصی لب به اعتراف گشود و گفت: من از امیر دو فرزند داشتم و نمی‌توانستم از او جدا شوم. امیر اعتیاد بسیار شدیدی داشت. او مدام در کمپ بستری می‌شد؛ کمی حالش بهتر می‌شد و به‌محض اینکه برمی‌گشت دوباره مواد می‌کشید؛ زندگی را برایم تلخ کرده بود. من را کتک می‌زد، اذیت می‌کرد و من به‌عنوان یک زن هیچ ارزشی برایش نداشتم.
 
تلاشم برای درمان اعتیاد شوهرم به جایی نرسید؛ حتی نمی‌توانستم دیگر با او حرف بزنم. اعضای خانواده‌اش هم این موضوع را می‌دانستند و کاری از دستشان برنمی‌آمد. تا اینکه چند روز قبل از حادثه دوباره امیر هرچه پول داشتیم را خرج مواد کرد و حالت‌های روانی‌اش دوباره شروع شد و من را اذیت کرد.
 
موضوع را به پسرخاله شوهرم گفتم. از آنجایی که همه اعضای خانواده امیر می‌دانستند من چقدر سختی می‌کشم، وقتی به پسرخاله‌اش گفتم دارو می‌خواهم که امیر را بکشم با من همکاری کرد.
 
او مقدار زیادی داروی خواب‌آور برایم خرید. شب آن را در آب‌میوه حل کردم و به شوهرم دادم. دارو‌ها زیاد بودند، اما اعتیاد شوهرم آن‌قدر شدید بود که هیچ دارویی در او اثر نمی‌کرد.
 
وقتی مقدار زیادی دارو به شوهرم دادم، فقط کمی خواب‌آلود شد و بعد هم خوابید. به پسرخاله شوهرم زنگ زدم و گفتم دارو‌ها اثر نکرده است.
 
وقتی به خانه‌ام آمد از من یک جوراب زنانه گرفت. دور گردن او انداخت و وی را خفه کرد. بعد به کمک هم جسد را داخل ماشین گذاشتم و به سمت جوی آب پاکدشت بردیم و در آب انداختیم.

با توجه به گفته‌های این زن، دیگر متهم پرونده به نام خسرو هم بازداشت شد. او گفت: از اینکه می‌دیدم امیر با زن و بچه‌اش چه می‌کند، خیلی ناراحت می‌شدم. او مدام زنش را کتک می‌زد هرچه پول داشت خرج مواد می‌کرد و زنش کار می‌کرد تا خرجی دو بچه‌اش را بدهد.
 
من همیشه دلم برای آن‌ها می‌سوخت و سعی می‌کردم کمکشان کنم. گاهی برایشان خرید می‌کردم و به آن‌ها سر می‌زدم و روزبه‌روز وضعیت بد ریحانه را می‌دیدم. چندین بار خودم با امیر صحبت و او را در کمپ بستری کردم و از او خواستم درست زندگی کند، اما توجهی نمی‌کرد؛ از کمپ فرار می‌کرد. بعضی مواقع که بدنش سم‌زدایی می‌شد دوباره برمی‌گشت و به سمت مواد می‌رفت. او همه را عاصی کرده بود.

خسرو درباره قتل گفت: ریحانه گاهی که کاری داشت با من تماس می‌گرفت. او از من مقدار زیادی داروی خواب‌آور و آرامبخش خواست من هم فکر کردم قصدش این است که آن‌ها را به امیر بدهد و امیر بخوابد تا او را کمتر اذیت کند. برایش دارو تهیه کردم و به خانه‌اش بردم.
 
شب با من تماس گرفت و گفت: همه دارو‌ها را به امیر داده، اما او هنوز زنده است. آنجا بود که متوجه شدم منظورش این بوده که شوهرش را بکشد. وقتی به خانه ریحانه رفتم، دیدم با وجود اینکه امیر مقدار زیادی دارو خورده، اما هنوز زنده است.
 
نمی‌توانستم برای او کاری بکنم و برای اینکه مشخص نشود دارو‌ها را من خریداری کرده‌ام و همه چیز لو نرود، مجبور به همکاری با ریحانه شدم و امیر را به قتل رساندیم.
 
بعد هم جسد را با هم داخل صندوق عقب ماشین گذاشتم و داخل آب انداختیم تا آب روان جسد را دور کند؛ فکر نمی‌کردیم جسد پیدا شود و تصمیم داشتیم بگوییم او طبق معمول به‌خاطر مواد بیرون رفته و برنگشته است.

این متهم در ادامه گفت: من از کاری که کردم پشیمان هستم و قصدم هم اصلا این نبود که پسرخاله‌ام را بکشم. این اعترافات در حالی بود که پزشکی قانونی نیز تأیید کرد به مقتول مقدار زیادی داروی خواب‌آور خورانده شده است، اما علت قطعی مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن با جسم نرم و قابل انعطاف (جوراب) عنوان کرد.

پرونده بعد از گفته‌های متهم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و خسرو به اتهام مباشرت در قتل و ریحانه به اتهام معاونت در قتل محاکمه شدند.

در جلسه دادگاه، اولیای دم مقتول از طرف خود و فرزندان صغیر مقتول درخواست قصاص کردند. سپس دو متهم در جایگاه قرار گرفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.