یزدفردا "آميرزا قلمدون در هفته نامه آیینه یزد :اين احترام از سر من زيادي است!
روزي در ايام جواني، آميرزا رجب طالبي که در حال حاضر 80 ساله است به بازار رفت. تازه ميوه طالبي به دست آمده و عرضه شده بود لذا ميوه فروشان براي جلب مشتري جار ميزدند طالبي به بازار آمده خوش آمده آميرزا رجب به خيال آنکه بپاس احترام ورود او به بازار اين شعار گفته ميشود دست به سينه از جلو جار زنان ميگذشت و تشکر مينمود.
قضا را از مقابل سينمايي گذر افتاد آميرزا براي اولين بار هوس سينما رفتن به سرافتاد با راهنمايي مردم بليطي خريد و به سينما وارد شد اتفاقاً همزمان با نواختن سرود پاي به داخل نهاد و همگان ايستادند فکر کرد باز به احترام او ايستادهاند لذا مجدداً دست به سينه مردم را قسم ميداد و خواهش ميکرد که بنشينند و او را خجالت ندهند و بالاخره پس از پايان فيلم که دو ساعتي طول کشيده بود مست از باده غرور از احترام مردم وارد خانه شد احترام خانم همسرش بعد از کمي بگو، مگو و مشاجرات هميشگي و هر روزه سخت برآشفت و با لنگه کفشي به جان آميرزا افتاد پس از پايان عمليات جنگي آميرزا سر به آسمان بلند کرد و گفت خدايا همان احترامي که در بازار و سينما براي من در نظر گرفتي کافي است اين احترام !! در منزل از سر من زيادي است لطفاً او را نزد خودت باز گردان!!
یزدفردا