زمان : 16 Tir 1398 - 22:50
شناسه : 151158
بازدید : 4716
منافع کشور بازیچه کشمکشهای جناحهای سیاسی منافع کشور بازیچه کشمکشهای جناحهای سیاسی

  گاهی آدم حرفها و مطالبی را می بیند و می شنود که از تعجب انگشت به دهان می ماند. در هنگام سقوط پهپاد آمریکایی یک نفر گفته بود  رئیس جمهور کشورمان در شورای عالی امنیت ملی دستور سرنگونی پهپاد را صادر کرده اند. دیگری به این سخنان تاخته و می گوید پهپاد بوسیله سپاه پاسداران سرنگون شده است و سپاه تحت فرماندهی مقام معظم رهبری می باشد و سرنگونی پهپاد هیچ ارتباطی به دستور رئیس جمهوری کشورمان ندارد. گاهی چنان به رئیس جمهور کشورمان حمله می بریم گویی مردم انگلستان به آقای روحانی رای داده اند و ایشان برگزیده مردم انگلستان برای ریاست جمهوری کشورمان می باشد.  از آنطرف فرمانده محترم هوافضای کشورمان آقای سردار حاجی زاده می گوید همراه پهپاد آمریکایی هواپیمای جاسوسی دیگری نیز با 35 سرنشین وجود داشته است که ما برای محافظت از جان سرنشینان هواپیما به آن هواپیما شلیک نکرده ایم. ترامپ نیز پاسخ می دهد ما از ایرانیان بخاطر سرنگون نکردن آن هواپیما تشکر می کنیم. در کشورمان چه می گذرد؟ چرا هر کسی به خود اجازه می دهد نسنجیده حرف بزند؟ حرفی که از اساس نادرست است؟ جرا با حرفهایمان دشمنان کشورمان را به طمع وا می داریم؟ چرا زحمات مدافعان میهنمان را خفیف می کنیم و آنها را بصورت آدمکها و عروسکهای مدیران کشور نشان میدهیم؟ آدمکهایی که بدون اجازه مدیران کشور و فرماندهانشان اجازه خوردن یک لیوان آب را ندارند. سرباز و یگانهای موشکی  به عنوان مدافعان میهنمان دستور دارند و اجازه دارند به هر فرد، کشتی یا هواپیمای ناشناسی که به مرزهای میهنمان نزدیک می شود، خود را معرفی نمی کند  و به دستورات یگانها توجهی نمی کند شلیک کنند و خطر متجاوز را از میهنمان دفع نمایند. حال می خواهد آن کشتی یا هواپیما سرنشین دار باشد یا بدون سرنشین باشد. مگر یگان مربوطه در هنگام رویارویی ناگهانی با کشتی یا هواپیمای متجاوز وقت و فرصت آن را دارد تا با فرماندهان بالاتر خود یا با شورای امنیت ملی و ریاست جمهوری یا بیت رهبری تماس بگیرد و کسب دستور نماید؟ چرا براحتی پشت رسانه ها حرف نادرست می زنیم  و دشمن را به طمع وا می داریم تا فکر کند با تهدید رهبری، رئیس جمهوری یا فرماندهان نظامی  یگانهای نظامی توانایی تصمیم گیری را ندارند و وظایفشان را انجام نمی دهند؟ یگان نظامی اگر هواپیمای سرنشین دارآمریکایی را سرنگون نکرده است از چند حالت خارج نبوده است:  یا اینکه هواپیمای سرنشین دار آمریکایی در خارج از مرزهای کشورمان قرار داشته است و یگانهای نظامی دلیلی برای شلیک به آن هواپیما را  نداشته اند. شق دوم این بوده است که هواپیما خود را معرفی نکرده است، یگانهای نظامی به آن هواپیما  شلیک کرده اند. اما بخت با آن هواپیما یار بوده است و موشکها به آن هواپیما برخورد نکرده اند. ما دو مورد تجاوز دیگر نیز در خلیج فارس داشته ایم و یگانهای نظامی سپاه پاسداران دو قایق انگلیسی و آمریکایی با سرنشینان آن را در گذشته توقیف کرده بودند. آیا هنگامیکه یگانهای نظامی با تجاوز این دو قایق برخورد کرده اند از فرماندهان بالاترشان کسب دستور نموده بودند؟ آیا فرصتی برای کسب دستور داشته اند؟ به یقین چنین نیست. دشمنان کشورمان نیز بایستی بخوبی در این مورد آگاهی داشته باشند که در هنگام تجاوز به کشورمان سروکارشان نه با رهبری است نه با رئیس جمهور و نا با فرماندهان نظامی. سروکار متجاوزان به کشورمان با سرباز و آن فرمانده نظامی است که تجاوز به کشورمان را می بیند و بایستی بسرعت تصمیم گیری نماید. سابقه گذشته نیز بخوبی این موضوع را نشان داده است. سرباز و یگانی که مورد تجاوز قرارگرفته است در هنگام تصمیم گیری و واکنش، در نقش رهبر، رئیس جمهور و همه فرماندهان نظامی کشور تصمیم گیری می کند و همه ارکان کشور از رهبری گرفته تا رئیس جمهور و فرماندهان نظامی  کشورمان پشت سر او می ایستند و از تصمیم به موقع او دفاع می کنند. دشمنان کشورمان نیز بایستی به این موضوع آگاهی داشته باشند. عجیب است که در  موضوع توقیف کشتی کشورمان در جبل الطارق فرماندهان نظامی کشورمان به عنوان مدافعان منافع کشورمان چرا فرصت و زمانی را برای وزارت خارجه کشورمان تعیین نمی کنند تا  توقیف کشتی کشورمان پایان یابد؟ چرا وجدانهای اجتماعی کشورمان از نظامیان کشورمان سوال نمی کنند و آنها را در معرض پاسخگویی قرار نمی دهند؟

 اما یک سوال: آیا رئیس جمهور کشورمان می تواند سرنگونی پهپاد را به پای کارنامه خود بنویسد؟ به یقین چنین است. هر رئیس جمهور باید و بایستی مسئولیت هر خوب و بدی که در کشور انجام می شود بر عهده بگیرد. مگر برآیند فکری تصمیم گیری کشورمان به رهبری این اجازه را می دهد تا ایشان برعهده گیرنده هرگونه تصمیم گیری در کشورمان باشند؟ مگر ظرفیت مدیریتی کشورمان تحمل آنرا دارد تا نخ تسبیحی که اتصال دهنده همه مراکز قدرت و نیروهای اجتماعی کشورمان می باشد را در معرض پاسخگویی بد و خوب جامعه ایران قرار بدهد تا بعد عده ای بیایند و به رهبری بگویند چرا این کار را کردید یا آن  کار را نکردید؟ رئیس جمهور کشورمان اطمینان داشته باشند: سرنگونی پهپاد آمریکایی به پای ایشان نوشته می شود و جزو کارنامه ایشان قرار داده خواهد شد، همانگونه که امضای برجام با بد و خوب آن پای ایشان نوشته می شود. همچنین هر کار خوب یا بد دیگری که در کشور در دوره ریاست جمهوری ایشان انجام شود حتی اگر پیشنهاد دهنده جناح مقابل ایشان باشد آن کار به حساب ایشان نوشته می شود. در نهایت این مردم کشورمان هستند که در انتخابات بعدیشان نشان می دهند انتظاراتی که از رئیس جمهورشان و جناح پشتیبانشان داشته اند برآورده شده است یا خیر؟ افرادی که می خواهند نتیجه داوری مردم را بدانند بایستی تا انتخابات بعدی منتظر بمانند.

  هر کسی در کشورمان و هر دشمنی در خارج کشورمان این نکته را بداند: رهبر کشورمان یک فرد نیست و ایران به یک فرد متکی نیست. راهبر و رهبر کشورمان حقیقت است. رهبری تنها نماد و سخنگوی برایند نیروهای فکری کشورمان است که هر یک حقیقتی را منعکس می کنند. اگر گاهی فکر می کنیم دارای سخن حقی هستیم اما آنرا در بیان رهبری کشورمان نمی بینیم دلایل متعددی دارد. از جمله اینکه فرای سخن حق ما حقایق مهمتر دیگری نیز وجود دارد و یا اینکه در تبیین سخن حقی که داریم  و یا انتقال آن ناتوان هستیم و از اینرو در تاثیرگذاری بر برایند تصمیم گیری کشورمان بی تاثیر هستیم. همه مردم کشورمان بایستی به قدرت رهبری خود در کشورمان اطمینان داشته باشند و کشورمان را از راهبردهایشان بی نصیب نگذارند. این است مهمترین حقیقتی که منافع  کشورمان و منافع فرزندانمان را تضمین می نماید.