یزدفردا :ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی نوشته است «در جایی که عقلانیت به حداکثر رسیده است، مبنای چنین عقلانیتی برای افراد یا گروهها در چارچوب بودجه تجلی مییابد.» (کتاب اقتصاد و جامعه، ص. 110) وبر بهواقع درست میگفت و اگر عدم عقلانیتی در کشور مشاهده میشود، بخش مهمی از آن در ساختار و ترکیب بودجه ریشه دارد.
بودجه سالانه نماد توافق جمعی برای بازتوزیع منابع ملی است. تأکید میکنم که منبع اصلی بودجه سرمایههای ملی است و دولت باید کارگزار مردم در تصمیمگیری درباره شیوه هزینه کردن منابع و سرمایههای ملی باشد. هدف این نوشته، جلب توجه مردم به اتفاق نامبارکی است که در بازتوزیع این سرمایههای عمومی در بودجه و فراتر از بودجه سالهاست اتفاق میافتد. اول، بودجه سال 1398 کشور بنا بر اخباری که منتشر شده، حدود 440 هزار میلیارد تومان است. این رقم را اگر به جمعیت 82 میلیون نفری ایران تقسیم کنیم، سهم هر نفر در بودجه بیش از پنج میلیون (5 میلیون و 366 هزار) تومان میشود.
دوم، محاسباتی که رئیس مجلس هم به آن با صراحت اشاره کرده است، نشان میدهد که دولت رقمی معادل 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان و آشکار در قالب بودجه میپردازد. این میزان یارانه آشکار و پنهان قریب به 11 میلیون تومان (10975000 تومان) به ازای هر ایرانی است، یعنی دو برابر سرانه هر ایرانی از بودجه است.
سوم، مبالغ یارانه آشکار در بودجه میآیند، برای مثال وامهای حمایتی اشتغال و مخارج به عنوان بیمه درمانی و حمایتی و... از آن جملهاند که البته ماجرای رسیدنشان به گروههای هدف واقعی، قصه مفصل دیگری است. مبالغ یارانه پنهان اما در بودجه ذکر نمیشود. مبالغی هم هست که یارانهای فرابودجهای و به دلیل تعهدات گاه به گاه دولت به این و آن است.
چهارم، این حجم یارانه با توجه به نظام ناکارآمد اقتصادی و اجرایی، عادلانه توزیع نمیشود. محاسبات نشان میدهد که سهم خانوار ثروتمند از یارانه پنهان بنزین بیش از 10 برابر بهرهمندی خانوار فقیر از آن است. این نابرابری در بهرهمندی از مبالغ یارانهها در بقیه بخشها نیز کم و بیش وجود دارد. پنجم، در مقام مقایسه، 120 هزار میلیارد تومان مالیات پیشبینی شده که در برابر حتی یارانه بنزین که 145 هزار میلیارد تومان است، یا مجموع یارانههای پنهان که 670 هزار میلیارد تومان است، قطرهای بیش نیست. یعنی خانوارهای ثروتمند به طور میانگین بیش از مالیاتی که میدهند، از تخفیف حتی بنزین بهرهمند میشوند.
ملت شریف ایران باید استحضار داشته باشند که این یارانهها (که اساساً یارانه هم نیست و از آنها تا به امروز توسعه درخوری حاصل نشده، بلکه حیف و میل منابع طبیعی این سرزمین است) صرف توسعه کشور نمیشود و به حساب مردم عادی و فرودست موجب بهرهمندی بیشتر طبقات ثروتمند میشود و حتی کشورهای همسایه از طریق قاچاق از آن منتفع شدهاند.
ملت شریف ایران همچنین باید استحضار داشته باشند که اصلاح نظام یارانهای به نفع فقرا، فقط با اصلاح یا واقعیسازی قیمتها رخ نمیدهد، بلکه سیاستهای مکملی لازم است. مطالبه برای ترکیب سیاستهای مکمل، سیاستهای حمایتی از فقرا، تولید و بخشهای آسیبپذیر و همزمان اصلاح این گونه اتلاف منابع را باید آغاز کرد. مردم همچنین باید بدانند بخشی از تورمی که به مدت چند دهه تحمل کردهاند و ممکن است بیشتر نیز بشود، ناشی از کسر بودجه دولت است که با ادامه این نوع بودجهبندی، بدتر نیز خواهد شد.
باور دارم که خود مردم ایران بهتر از بدنه اداری و سیاسی میدانند داراییهای خود را چطور خرج کنند. بخش مهمی از جامعه ایران، بالاخص گروههای نابرخوردار و غیرثروتمند باید از خود بپرسند سهم ما از این شیوه توزیع یارانههای پنهان و آشکار چیست؟ یارانه پنهان فعلی برای هر خانواده سه نفره معادل 33 میلیون تومان در سال یا معادل حدود 3 میلیون تومان در ماه است.
آیا خانوادههای فقیر معادل 3 میلیون تومان در ماه از محل شیوه فعلی توزیع یارانههای پنهان و آشکار، رفاه به دست میآورند؟ اگر سهم شما از نظام یارانههای پنهان و آشکار موجود به اندازه رفاهی معادل 3 میلیون تومان برای هر نفر در ماه نیست، بدان معناست که باید در این نظام بودجهریزی و توزیع یارانههای پنهان بازنگری شود.
مسأله فعلی رسیدن به عزم سیاسی و اجتماعی برای بازنگری در نظام توزیع یارانههاست و شیوه انجام اصلاحات و بازنگری موضوع بعدی است که باید بموقع دربارهاش بحث کرد.
نکته آخر اینکه ما مردم ایران هنوز به اندازه کافی درباره رابطه بین این شیوه تنظیم بودجه و بروز فساد، تورم و نابرابری نمیدانیم. برنامهریزان باید بیشتر درباره تأثیر این گونه بودجهنویسی برای مردم توضیح بدهند. در ضمن، یادمان باشد بین سوختن کودکانمان در مدارس غیراستاندارد، کیفیت پایین برخی خدمات عمومی، فقر غذایی برخی خانوارها – که تعدادشان کم نیست – بیکار شدن کارگران و بسیاری مسائل دیگر و این شیوه بودجه تنظیم کردن رابطه زیادی هست. بودجه باید شفافسازی شود. بودجه شفاف را مطالبه کنیم و درباره شیوه هزینه شدن منابع ملی حساستر باشیم. شیوهای که در گذشته بودجهریزی شده در مسیر اتلاف بوده است بیش از آنکه به عدالت نزدیک باشد.