یزدفردا :بامدادی"یادمان باشد، یکی از مهمترین تکنیکهای تبلیغات موثر «تکرار» است. اگر یک بار جایی ببینید کوکاکولا، احتمالا از کنارش بیتفاوت خواهید گذشت. اما اگر در سراسر عمرتان، روزی هزار بار ببینید کوکاکولا، دیگر راستی راستی باور میکنید که «حقیقیترین نوشیدنی دنیا همین کوکاکولاست». همین سیاست در رسانههای بزرگ هم البته با هدفی دیگر تکرار میشود، این بار هدف این نیست که کوکاکولا بخرید، هدف این است که «جهتگیری ذهنیتان با صاحبان رسانه همسو شود». مثلا میلیاردها بار تکرار میشود «گروهک تروریستی حماس» و این کمکم به صورت یک اصل بدیهی در ذهن مخاطبان جا میافتد که خوب معلوم است دیگر، «حماس گروهک تروریستی» است. ولی اصولا وقتی بخواهی مته به خشخاش بگذاری (pinpoint) و ته ماجرا را در بیاری که خوب چرا حماس تروریست است؟ یا اگر هست چرا دولت اسرائیل یا آمریکا تروریست نیستند؟ متوجه میشوی که دلیل خاصی نداری که ارائه بدهی جز همانها که از رسانهها شنیدهای. واقعیت این است که حماس یک نهاد سیاسی است که شاخهی نظامی هم دارد و در انتخابات کاملا آزاد توسط مردم فلسطین انتخاب شده. ممکن است حماس کارهای تروریستی انجام داده باشد، اما حتی در این صورت ماهیت تروریسماش با تروریسم اسرائیل یا آمریکا یا اصولا هر دولت دیگری که مرتکب فعل تروریسم شود فرق ندارد. اما هیچکس نمیگوید گروهک تروریستی کاخ سفید! یا اگر هم بگوید فرکانساش اینقدر کم است که مثل «کوکاکولا» توی ذهن حک نمیشود.
دروغهایی هستند که از بس در رسانهها شنیدهایم دیگر به نظرمان بدیهی میرسند. بد نیست برخی از این بدیهیات رسانهای را به چالش بکشیم و نگاهی بیاندازیم به چند دروغ بزرگ که «شاید» آنطور که اسرائیل و رسانههای حامیاش ادعا میکنند چندان هم بدیهی نباشند:
دروغ اول: اسرائیل فقط اهداف مجاز نظامی را هدف قرار میدهد و تلاش میکند که جان افراد بیگناه به خطر نیافتد. اسرائیل هیچوقت [عمدا] غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهد.
نوار غزه از نظر بافت جمعیتی، یکی از پرتراکمترین مناطق جهان است. مطابق قوانین بینالمللی حضور شبهنظامیان در میان مردم، مصونیت آنها را در برابر مورد حمله قرار گرفتن سلب نمیکند. بنابراین هر گونه حمله به جمعیت مردم، به بهانهی حمله به شبه نظامیانی که در بین آنها پنهان شدهاند، جنایت جنگی (war crime) محسوب میشود.
علاوه بر این، اسرائیل ادعا میکند اهداف اشاره شده، اعضای حماس هستند که اسرائیل آنرا یک گروه تروریستی میداند. حماس مسئول حملههای موشکی به اسرائیل است که موشکهای دقیقی نیستند و حتی اگر حماس هم بخواهد نمیتواند کنترلی روی آنها داشته باشد و بنابراین در صورت کشتن شهروندان اسرائیلی، این حملات جنایت جنگی محسوب میشود.
حماس یک شاخهی نظامی دارد، اما یک سازمان سراسر نظامی نیست و یک تشکل سیاسی است. اعضای حماس به صورت دموکراتیک به عنوان نمایندهی مردم فلسطین انتخاب شدهاند. تعداد زیادی از این رهبران منتخب مردم، توسط اسرائیل به گروگان گرفته شده و بدون اتهام در زندانهای اسرائیل نگهداری میشوند. باقی هدف ترور بودهاند، مانند «نظار ریان»، که یکی از سران حماس بود. برای کشتن ریان، اسرائیل ساختمان مسکونیای را که آپارتمان او در آن قرار داشت هدف قرار داد. این حمله نه تنها ریان را کشت، بلکه دو زن و چهار فرزندش را همراه با شش نفر دیگر نیز کشت. مطابق قوانین بینالمللی چنین حملهای هیچگونه توجیهی (justification) نمیتواند داشته باشد. این یک جنایت جنگی است.
علاوه بر ساختمانهای متعدد مسکونی، موارد دیگری که مطابق قوانین بینالمللی مصونیت دارند نیز توسط اسرائیل بمباران شدهاند: یک مسجد، یک زندان، پاسگاههای متعدد پلیس و یک دانشگاه.
علاوه بر این، اسرائیل برای مدت طولانی کل غزه را تحت محاصره قرار داده و فقط اجازهی عبور بسیار محدود کمکهای انسانی را داده است. اسرائیل شهروندان فلسطینی را بمباران میکند. تعداد بسیاری زخمی شدهاند و امکانات پزشکی کافی برای درمان آنها وجود ندارد. این مردم هم قربانیان سیاست اسرائیل هستند که اصولا به گونهای طراحی شده که کل جمعیت غزه را تنبیه کند و نه فقط حماس یا چند نقطهی معین نظامی را.
دروغ دوم: حماس آتشبس را نقض کرده است. حملات هوایی اسرائیل پاسخی به حملات موشکی فلسطینیهاست و به گونهای طراحی شده که به این حملات پایان دهد.
در درجهی اول اسرائیل هرگز آتشبس را [در عمل] قبول نکرده است. از همان ابتدای ظاهرا آتش بس، اسرائیل در داخل نوار غزه یک «ناحیهی ویژهی امنیتی» (special security zone) تعیین کرد و اعلام کرد فلسطینیهایی که داخل این ناحیه شوند مورد هدف قرار خواهند گرفت. به بیان دیگر، اسرائیل رسما بیان کرد که به سربازان خود مجوز داده است به کشاورزان یا افرادی که تلاش کنند سر زمین خودشان [اگر در این ناحیه میبود] بروند شلیک کنند، کاری که نه تنها تخلف از آتشبس بود بلکه تخلف از قوانین بینالمللی نیز هست.
علیرغم موارد مختلفی که اسرائیلیها به سمت فلسطینیها شیلیک کردند و منجر به مجروح شدن چند نفر شد، حماس از لحظهی شروع آتشبس یعنی 19 ژوئن 2008 تا روزی که اسرائیل در چهارم نوامبر 2008 به غزه حملهی هوایی کرد و پنج فلسطینی را کشت و چند نفر را زخمی کرد و عملا [و علنا] به آتشبس پایان داد، به آن وفادار ماند.
همانطور که پیشبینی میشد، نقض علنی آتشبس از سوی اسرائیل منجر به انتقامگیری شبهنظامیان در غزه شد که در پاسخ به سوی اسرائیل موشک شیلیک کردند. شیلیک موشک از سوی غزه به اسرائیل که به عنوان بهانهی حملهی هوایی اسرائیل به غزه مورد استناد قرار گرفته در واقع پاسخ مستقیم حملهی هوایی اسرائیل به غزه بوده است، [شکستن یک جانبهی آتشبس از سوی اسرائیل چندان در رسانهها منعکس نشده است].
قابل پیشبینی بود که عملکرد اسرائیل و نقض آتشبس توافق شده از سوی این کشور، منجر به تشدید (escalation) حملات موشکی به سوی اسرائیل میشود.
دروغ سوم: حماس از سپر انسانی استفاده میکند که یک جنایت جنگی است.
هیچگونه شواهدی مبنی بر اینکه حماس از سپر انسانی استفاده کرده در دست نیست. واقعیت این است که همانطور که ذکر شد، غزه یک ناحیهی خیلی کوچک است و از لحاظ جمعیت هم بسیار فشرده. اسرائیل از تسلیحاتی استفاده میکند که خشک و تر را نابود میکنند (indiscriminate warfare) (مانند روشی که نظار ریان را ترور کرد و خانواده و همسایهها را هم کشت). در واقع قربانیهای مانند کودکان نظار ریان هستند که اسرائیل در تبلیغات خود از آنها به عنوان «سپر انسانی» یاد میکند. ایننوع تفسیر از مفهوم «سپر انسانی»، هیچگونه وجاهتی در قوانین بینالمللی ندارد. در چنین شرایطی، این حماس نیست که از سپر انسانی استفاده میکند بلکه اسرائیل است که با تخلف از کنوانسیون ژنو و سایر قوانین بینالمللی مرتبط، مرتکب جنایت جنگی میشود.
دروغ چهارم: ملتهای عرب رفتار اسرائیل را محکوم نکردهاند، چرا که توجیه اسرائیل برای چنین حملهای را درک میکنند.
مردم کشورهای عربی معترض حملهی اسرائیل به غزه هستند و همینطور از دولتهای خودشان برای اینکه حملهی اسرائیل را محکوم نکردهاند و تلاشی هم برای پایان دادن به آن نکردهاند شاکی هستند. نکته اینجاست که دولتهای کشورهای عربی، نمایندهگان مردم این کشور نیستند. جمعیت کشورهای عربی بارها تظاهرات مخلفتی در اعتراض به نه تنها رفتار اسرائیل بلکه انفعال دولتهایشان کردهاند که به نظرشان نوعی همدست بودن با جنایتهای اسرائیل محسوب میشود.
اما نکتهای دیگر در رابطه با سکوت کشورهای عربی (در محکوم نکردن حملههای اسرائیل). انفعال این کشورها به معنای تایید رفتار اسرائیل نیست، بلکه به این خاطر است که آنها تابع ارادهی آمریکا هستند که کاملا از اسرائیل حمایت میکند. به عنوان نمونه، مصر از باز کردن مرزهایش به روی فلسطینیهای زخمی -تا بتوانند در بیمارستانهای مصر درمان شوند- سرباز زد. این کشور به شدت به کمکهای آمریکا وابسته است و به خاطر همین هم توسط مردم کشورهای عربی مورد انتقاد قرار گرفته و از نظر آنها به مردم غزه خیانت کرده است.
حتی بسیاری محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین را به خاطر مقصر دانستن حماس در رابطه با رنج مردم غزه خیانتکار تلقی میکنند. فلسطینیها همینطور سازش پنهانی محمود عباس با اسرائیل و آمریکا در رابطه با به حاشیه راندن دولت منتخب حماس (که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود) که در نهایت منجر به ضدکودتای حماس و اخراج فتح (شاخهی نظامی تشکلیات خودگردان فلسطین) شد را خیانت میدانند. در حالیکه به وضوح هدف محمود عباس، تضعیف حماس و تقویت موقعیت خود بوده است، فلسطینیها و عربهای خاورمیانه آنچنان از عباس خشمگین هستند که بعید است او بتواند به صورت موثری حکومت کند.
دروغ پنجم: اسرائیل مسئول کشته شدن غیرنظامیان نیست، چون که از قبل به فلسطینیها هشدار داده بود فرار کنند تا مورد هدف قرار نگیرند.
اسرائیل ادعا میکند که از طریق رادیو و پیامکهای تلفنی به مردم غزه هشدار داده بود که از خطر بمباران قریبالوقوع فرار کنند. اما مردم غزه جایی برای فرار کردن ندارند. آنها در نوار غزه زندانی شدهاند. اسرائیل طوری این ناحیه را طراحی کرده که آنها نمیتوانند از مرز فرار کنند. همینطور مطابق طراحی اسرائیلیها آنها حتی غذا، آب و سوخت کافی برای زنده ماندن ندارند. طبق طراحی اسرائیل بیمارستانهای غزه الکتریسیته ندارند و از امکانات درمانی بسیار پایینی برخوردار هستند تا بتوانند مانع از مردن زخمیها شوند. اسرائیل مناطق گستردهای از غزه را بمباران کرده است، تاسیسات زیربنایی غیرنظامی را هدف قرار داده و نقاطی که از نظر قوانین بینالمللی مصونیت دارند را تخریب کرده است.
هیچ نقطهای در غزه امن نیست.
منبع :http://bamdadi.com/