اما هفته گذشته برای من و بسیاری از آمریکاییها از جمله جمهوریخواهان، آخرین حباب هم ترکید. این لحظهای بود که باید از خود سوال میکردیم که آیا دو سال دیگر هم میتوان با این مرد دمدمی مزاج سر کرد یا نه؟ این درحالی است که تحقیقات رابرت مولر (بازرس وپژه پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا) به نقاط حساسی رسیده و بیش از پیش کشور و بازارها و موسسات کلیدی ما را در معرض بیثباتی قرار خواهد داد. پس باید در این شرایط گزینه اخراج وی از کاخ سفید روی میز قرار گیرد.
فریدمن در ادامه یادداشت خود مینویسد: من فکر میکنم تنها مسوولیت جمهوریخواهان امروز مداخله در رفتار رئیسجمهوری و آنگونه که وی با خود رفتار میکند، است و به او هشدار دهند که اگر تغییرات رادیکالی در رفتار خود به وجود نیاورد، رهبری حزب چارهای جز فشار برای استعفا یا استیضاحش ندارد. این مساله باید با جمهوریخواهان کلید بخورد و با توجه به واقعیت سیاسی به رای هر دو حزب در سنا نیاز است. برای اخراج این رئیسجمهور تا جای ممکن به اتحاد ملی نیاز است، در غیر این صورت باید شاهد بیشتر تکه تکه شدن کشور باشیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی بر این باور است که انجام چنین کاری از سوی جمهوریخواهان کار سختی است اما تاکید میکند که هماینک هم زمان زیادی برای رویارویی با بحران رهبری در آمریکا تلف شده است. ترامپ تاکنون بسیار دمدمی رفتار کرده، بهعنوان رئیسجمهور دروغ گفته و از کارهای ابتدایی که یک رئیسجمهور انجام میدهد مانند خواندن خلاصه گزارشها، مشورت با کارشناسان پیش از تصمیم برای یک اقدام بزرگ و انتصاب افراد شایسته در پستهای خود ابا میورزد. او همچنین نسبت به روسیه بسیار آسان میگیرد و رفتارهای مغرورانه و غیرقابل تحملش موجب میشود که سر کردن با این رئیسجمهور در دوسال آینده کار طاقتفرسایی باشد. مطمئنا مایک پنس بدتر از این رئیسجمهور نخواهد بود.
توماس فریدمن در ادامه تصریح میکند: خساراتی که از سوی یک ترامپ غیرقابل کنترل تحمیل میشود میتواند به فراتر از مرزهای آمریکا برود. آمریکا کلید ثبات جهانی است. دنیای ما درحالحاضر، بهرغم تمامی مشکلاتی که وجود دارد از صلح و رونق بیشتری نسبت به طول تاریخ برخوردار است، برای اینکه آمریکا از ثبات برخوردار است یا دستکم بوده است. آمریکاییها ملتی هستند که بهتر از همه برای ارزشهای جهانشمول مانند آزادی و حقوق بشر ایستاده و هزینه بیشتری هم برای ثبات جهانی پرداخته، چرا که بزرگترین سود را هم از این راه بهدست میآورد و از متحدان خود هم با طیب خاطر حمایت میکند.
به گفته یادداشتنویس نیویورکتایمز، دونالد ترامپ ثابت کرده است که او هیچ چیزی درخصوص اهمیت تاریخی آمریکا نمیداند. این مساله به صراحت در متن نامه استعفای جیم متیس، وزیر دفاع آمریکا تاکید شده است. دونالد ترامپ اسیر یک تئوری دیوانهکننده شده است که موسسات شبکه جهانی و ائتلافها در پایان جنگ جهانی دوم بنا شدهاند و این ساختنها بهرغم همه نقایصش بافتهای همجوشی ایجاد کرده که ارمغان آن صلح و رفاه بیسابقه برای دنیا بوده است، اما این رفاه و صلح، حاکمیت و رونق اقتصادی آمریکا را تهدید میکند و کشور بدون آنها بهتر عمل خواهد کرد.
در این راستا دونالد ترامپ در برابر مشکلات اتحادیه اروپا، بحث خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و تضعیف ناتو فقط نظارهگر بوده است. اینها نهادهایی هستند که نیاز به تقویت دارند نه اینکه نابود شوند. اگر آمریکا به نابودکننده تمامی معاهدات، نهادهای چند ملیتی و ائتلافهایمان تبدیل شود که همین موارد دنیا را سرپا نگه داشته است، اگر آمریکا از حالت ثباتدهنده به دنیا خارج شود، اگر آمریکا از یک کشور دموکرات که بر مبنای دو اصل اعتماد و حقیقت ساخته شده، عبور کند و رئیسجمهوری نیز مدام به این دو اصل حمله کند، آنگاه خواهید دید که فرزندان شما در یک آمریکای متفاوت بزرگ نخواهند شد، بلکه آنها در یک دنیای متفاوت بزرگ خواهند شد.
آخرین باری که آمریکا خود را از امور جهانی کنار کشید، به دهه ۱۹۳۰ باز میگردد و به یاد دارید که متعاقب آن چه اتفاقی افتاد: جنگ جهانی دوم. شما نمیدانید که نهادهایی مانند ناتو، اتحادیه اروپا یا مرکز تجارت جهانی با چه سرعتی از بین خواهند رفت اگر آمریکا بیشرمانه توسط یک رئیسجمهور انزواطلب، همچنان اصرار به غیبت از امور جهانی داشته باشد. اما بحث ما فقط در مورد امور جهانی نیست، ما از رئیسجمهور انتظار داریم حداقل ثبات و نظم را برقرار کند. اگر رئیس یک شرکت دولتی رفتاری مانند دونالد ترامپ در دو سالی که در کاخ سفید بود، داشت بدون شک از سوی هیاتمدیره اخراج میشد. آیا ما نباید چنین انتظاری را برای نهاد ریاستجمهوری خود داشته باشیم؟
این خواستهای است که هماینک بازارهای مالی از ما دارند. برای دو سال اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بازارها نسبت به عدم صداقت و دیوانگی وی واکنش منفی نشان دادند و نتیجه آن ریزش بازارهای بورس در آمریکا بوده است. ترامپ بازارها را نگران کرده است. بیثباتی که ترامپ خلق میکند، موجب میشود سرمایهگذاران حیران شوند و این مساله موجب کند شدن روند اقتصادی خواهد شد.
توماس فریدمن سپس این سوال را مطرح میسازد که اگر آمریکا دچار یک بحران اقتصادی شود، با رئیسجمهوری که بهطور غریزی دیگران را مسبب مشکلات میداند، چگونه به سمت حل بحران خواهیم رفت. این کارشناس بر این باور است که این رفتار ترامپ موجب شده است خیلی از افراد قربانی شوند و آخرین آن نیز جیم متیس است. به گفته وی آمریکا هماینک با تیم «B» اداره میشود و همه افرادی که آماده بودند تا در تیم ترامپ خدمت کنند، استعفا دادهاند، زیرا آنها نمیتوانستند دروغ، هرجومرج و جهل وی را تحمل کنند و دلیل استعفا یا اخراجشان همین بوده است.
ترامپ بزرگترین مخل و تضعیفکننده ارزشهای رئیسجمهوری ایالاتمتحده شده است و وی خود را از تمامی قیودی که در کاخ سفید حاکم بوده، رها کرده و بهدنبال ساختن برند خود در آمریکا است. او میخواهد تصویر آمریکای خود را ارائه دهد. اما این تصویر چیست؟ بنابر یکی از گزارشهای واشنگتنپست، ترامپ تاکنون ۷ هزار و ۵۴۶ ادعای غلط داشته است. اگر آمریکا رفتاری داشته باشد که بنای آن بر دروغ، خودخواهی و بیشرمی است، نمیتوانید تصور کنید که چگونه بازارهای جهانی و جغرافیای سیاسی به ناپایداری کشیده خواهد شد. حتی تصور این دنیا از توانمان خارج است.
منبع:دنیای اقتصاد