می گفت:«میرمحمدی اردکانی در کل مدیر ضعیفی بود، محافظه کار بود، اصلا اهل چالش و ریسک نبود و... اما فوق العاده مؤدب و مأخوذ به حیا بود.» می گفت:«من هم به سیستم مدیریتی استاندار قبلی یزد، ایرادات زیادی وارد می دانم و اما او در رفتار و منش مدیریتی، هرگز کلامی که حاوی توهین باشد بر زبان نراند!» می گفت:«بارها شده بود که بنا به هر دلیل دیر به جلسه رسیده بودم یا بودند دیگرانی که دیر رسیده بودند اما او با خوشرویی پذیرای مان می شد!» می گفت و می گفت و...تا رسید به جمله ای که برای گفتنش به سختی بغض خود را فرو نشاند:«در جلسات علناً توهین می کنند! منت می گذارند! انتظار دارند سکوت کنیم و همراهی»! باور نکردیم اما او روی درستی حرف خود تأکید بسیاری داشت.
مثالی زد:«مگر می شود به کسی توهین کنی و بعد انتظار داشته باشد کارش را درست انجام دهد!؟ حالا آن کار هرچه می خواهد باشد شما فرض کن آوردن یک پارچ آب یخ از یخچال!»
آقای استاندار!
آیا صحت دارد و تأیید می کنید که با برخی از مدیران کل استانی در جلساتی با حضور شما و برخی معاونان شما؛ برخوردهای تند و دور از شأن صورت پذیرفته است؟ آیا این حقیقت دارد که مدعی شده اند:«خودتان که برای شهرتان کاری نکردید ما را فرستادند اوضاع را درست کنیم؟»
آیا درست است که برخی از مدیران را در حین ارائه گزارش و توضیح؛ با عباراتی سخیف مجاب به سکوت می کنند و با بی اعتنایی دنباله ی حرف های خودشان را می گیرند؟! حرف هایی که تکرار ادعاهای یک سال گذشته است و برای یزدی ها نه آب شده نه نان می شود؟!
آقای استاندار!
آن مدیر کل خیلی حرف زد، حرف هایی که پر از بغض بود و اما... چه خوشآیندتان باشد چه نباشد! من برای این ادعاها او را که تنها شاهد من است در هیچ دادگاه صالحه ای حاضر نخواهم کرد چون قصد افشای رازهای مگو نداشت و فقط از شدت ناراحتی با من«درددل» کرد و اما ایرادی هم اگر هست، از من است که تاب و توان در دل نهفتن این گونه مسائل را نداشتم.
آقای زمانی قمی!
اگر این ادعاها را درست نمی دانید که هیچ!!! و اما اگر راست گفته، لطفا به روال 40 سال گذشته که همه ی سوء مدیریت ها و معضلات، بی هیچ منطقی تکذیب شد؛ تکذیب نکنید در عوض یکی ـ دوماه دیگر که در این استان حضور دارید، رفتارهای این چنینی را اصلاح کنید. ما همین اندازه تغییر را نیز به پای موفقیت های چشمگیر شما و معاون عزیزتر از جان تان خواهیم نوشت.