یزدفردا :رضا بردستانی :««محمدرضا تابش»، «محمدرضا صباغیان بافقی» و «کمال دهقانی فیروزآبادی» از سوی مجمع نمایندگان استان یزد به عنوان اعضای هیأت نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در استان یزد انتخاب شدند که وظیفه بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و نظارت بر برگزاری این انتخابات در استان یزد را بر عهده دارند»
بالطبع همه یا حداقل بخشی از همه می دانند که بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا اگرچه به عهده مجمع نمایندگان هراستان گذاشته شده است اما این عهده دار بودن به معنای اختیار تام در رد یا تأیید صلاحیت نیست! منتخبی از نمایندگان هر استان که به انتخاب مجمع، عهده دار چنین مسئولیتی می شوند، موظف هستند مطابق قوانین موضوعه در این بخش، صلاحیت ها را با دقت بررسی و در نهایت، اشخاصی که منطبق با آن قوانین می توانند خود را نامزد انتخابات کنند به مردم معرفی نمایند. دیگر این که عملا با برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا و تعیین اعضای نهایی هرشورا، آن مسئولیت و آن جایگاه، دیگر نه لزومی دارد، نه ارزش و اعتباری و نه محلی از اعراب!
همه ی این غائله باز می گردد به چند کلمه گلایه، گلایه ای که حق طبیعی نمایندگان عضو شورای شهر یزد بوده است. آقای تابش که انتظار ندارند 11 منهای 1عضو شورای شهر دور هم بنشینند و فقط در مورد آسفالت خیابان ها بحث کنند و چگونگی آبیاری درختان در پارک ها؟ این وسط یک روایت وجود دارد و یک راوی! احتمالا با شناختی که از نماینده اشکذر و یزد داریم روایت را درست منتقل نکرده اند که البته چندان عجیب نیست بار اولش هم نیست! از این ها هم که بگذریم اصلا قبول که اعضای شورای شهر به ساحت همایونی نماینده اردکان جسارت که نه! بی اجازه نزدیک یا خدای ناکرده وارد شده باشند؛این برآشفتگی و این از کوره در رفتن و این کلمات نامناسب به کار بردن و این شاخ و شانه کشیدن حتی اگر به اعتبار عصبانیت طبیعی باشد اما اصلا در شأن یک نماینده با نزدیک به 20 سال سابقه نمایندگی مجلس و مدرک دکترای نمی دانیم چی و کلی از صدقه سری نمایندگی، دنیا دیدگی نیست.
دیگر حرف ها اصلا مهم نیست که این جمله اساساً بدجوری توی ذوق می زند:«اشتباه کردم شماها را تأیید صلاحیت کردم!» این را از باب اعتراف به خطا که نگفته اید؟ یحتمل منت گذاشته اید که من شماها را تأیید صلاحیت کردم اما شما پای را از گلیم خود درازتر کرده اید! به پشتوانه ی این جمله، خدای را شکر می کنیم که تابش با چنین شخصیتی و چنین ظرفیتی! در جایگاه احمد جنتی ننشسته واگرنه صبح به صبح باید 290 نماینده منهای خودشان و همه ی اعضای کابینه و ایضا شخص رئیس قوه ی مجریه به خط می شدند که چرا صبحانه نون پنیر با چای شیرین خوردید عصرانه بیستکویت دایجستیو!؟ این وسط امثال علی مطهری و محمود صادقی باید خوشحال باشند که احمدجنتی مثل تابش نمی اندیشد واگرنه، حصرنشینان ما عوض 3، صدها بودند!
خدای را شکر که چنین شخصی با چنین ذهنیتی در جایگاهی به قوت و قدرت احمد جنتی ننشسته! واگرنه در این مملکت وقتی می خواستند بودجه تعیین کنند یا طرح صنعتی تقسیم، لابد باید مواظب می بودند که همه چیز را اول بدهند اردکان و اگر چیزی ماند برود جاهای دیگر که اگر جز این می شد باید منتظر حرف هایی باشند از جنس همان:«اشتباه کردم تأیید صلاحیتتان کردم!»
شما در رد و تأیید صلاحیت ها کار عجیبی نکرده اید که انتظاراتی عجیب تر داشته باشید! کار عجیب را شورای نگهبان کرده است که شاخص ترین چهره های اصلاح طلبی را خیلی راحت رد صلاحیت می کند و امثال تابش را که نه اصلاح طلب که انحصار طلبانی شناخته شده اند راهی مجلس! تا نه یک شهرستان که کل استان را به نابودی بکشانند. آن کار عجیب را شورای نگهبان کرده که عملاً فندک به دار و ندارد عدالت اجتماعی زده است.
خیلی ها از قدرت لابی گری و نفوذ تابش و برکات او برای استان یزد سخن گفته اند و اما والله والله والله! آن چه ما در تفت و مهریز و خاتم و بافق و بهاباد دیدیم، چیزی نبود جز رد پای انحصار طلبی ها و زیاده خواهی ها و منطقه ای فکر کردن ها!
امیدواریم تابش و نوریان متوجه رفتار و گفتار خود باشند، پیش روی ما حوادث کازرون قرار دارد که آن هم بر اثر بدسلیقگی و منطقه ای اندیشیدن یک نماینده رخ داد و مملکت را دچار نگرانی و تشویش کرد پس حرفی نزنیم، مصداق انداختن سنگ در چاه که چهل عاقل را توان بیرون آوردنش نباشد. کلام آخر:
پ.ن: آقای تابش به روزهای پس از نمایندگی هم فکر کنید.
نقش نماینده اردکان در تأیید و ردصلاحیت اعضای شورای شهر یزد