اگرچه برگزاری مناظرات انتخاباتی در تلویزیون ایران از کشورهای غربی الگوبرداری شده، اما حداقل در حوزه فوتبال ایران ما از چیزی حدود دو دهه پیش برنامهای مشابه داشتیم که از قضا در تمام طول این سالها با استقبال و اعتماد خارقالعاده مردم مواجه بوده است. از روزی که عادل فردوسیپور برنامه نود را راهاندازی کرد، هدفش را چیزی فراتر از بررسی اوت و کرنر و پنالتی یا بازتاب حواشی مسابقات قرار داد. او به دل پشتپردهها و سیاهیهای فوتبال ایران زد و تلاش کرد تا هرکجا که ممکن است، پرده از روی خورشید حقیقت بردارد. شاید در دوران معاصر فعالیت صداوسیما، این اولینبار بود که چنین برنامهای در آن تولید میشد. همین مساله هم همزمان با افزایش جذابیت و جلب مخاطبان حداکثری، باعث ایجاد مقاومتهای اولیه شده بود. خیلیها میگفتند برنامه نود حرمتها را از بین میبرد، مرزهای اخلاقی را میشکند و فوتبال ایران را نابود میکند. در عمل اما نتیجه کاملا برعکس شد. از زمانی که مردم به این سطح از شفافیت خو کردند، نود بیشترین سوددهی و ثمربخشی را پیدا کرد. از آن به بعد «مطالبهگری» به خصوصیات هواداران فوتبال در ایران افزوده شد. آنها دیگر از همه جواب میخواستند و برایشان قابلقبول نبود که مدیر یا مسوولی از حضور در این برنامه طفره برود و ابهامی را بیجواب باقی بگذارد.
از همان زمان که نود بین مردم گل کرد، این سوال هم بهوجود آمد که چه زمانی نوبت به تولید برنامهای مشابه در سایر حوزهها مثل فرهنگ و اقتصاد و سیاست خواهد رسید؟ در مورد «نود سیاسی» اما همیشه تردیدهای جدی وجود داشت. شاید تلویزیون آشکارا از باز کردن تریبون به روی نمایندگان عقاید و سلایق مختلف هراس داشت و هر آنچه در این زمینه انجام داد، تنها مشتمل بر به بازی گرفتن طیف سیاسی نزدیک به خودش بود. با این وجود در این هشت سال اخیر به خوبی فهمیدیم موضوع آنقدر هم که دوستان تصور میکنند نگرانکننده نیست. در این سه سلسله مناظراتی که از سال88 تاکنون برگزار شده، چهرههای شناختهشده گوناگون با تفکرات مختلف روبهروی هم قرار گرفتهاند و تندترین دیدگاههای ممکن را به زبان آوردهاند، بیآنکه اتفاقی برای کشور بیفتد و خطری جامعه را تهدید کند. تازه با برگزاری این دست مناظرات بوده که سیما تا حدی به شعار قدیمی «دانستن حق مردم است» نزدیک شده، بیآنکه مشکلی بهوجود بیاید و این قسم برنامهها تهدیدی برای ایران محسوب شود. حالا اما شاید زمان آن رسیده باشد که تولید این قبیل برنامهها به شکل جدیتر و گستردهتری در دستور کار تلویزیون ایران قرار بگیرد.
واقعا چه اصراری است که باب مناظره فقط در آستانه انتخابات ریاستجمهوری باز شود؟ چرا همه حرفهای ناگفته و پرسشها چهار سال تلمبار شود تا فقط ظرف سه روز در تایمهای بریده بریده چند دقیقهای و عمدتا به صورت شتابزده به زبان بیاید؟ وقتی مناظره هر چهار سال یکبار و در چنین جلسات کوتاهی باشد، طبعا حاضران در آن قادر نخواهند بود دیدگاههایشان را بهصورت کامل و دقیق بیان کنند و فرصت نقد را هم در اختیار دیگران قرار بدهند. در چنین فضایی، دهها سوال بیجواب در ذهنها باقی میماند و ممکن است ادعاهای خلاف واقع فراوانی مطرح شود، بیآنکه زمانی برای روشن شدن آنها وجود داشته باشد. به علاوه در شکل موجود از مناظرهها، همیشه نامزدها در مظان اتهام هستند که برای خوشایند مردم حرف میزنند و هدفشان جمع کردن رای است، در حالی که اگر چنین مناظراتی بهطور مرتب و در فواصل چند ماهه بین مسوولان و منتقدان سرشانس آنها و حتی نامزدهای شکست خورده در انتخابات قبلی برگزار شود، طبعا فضای کلی کشور روشنتر میشود و مردم از قدرت بیشتری برای تشخیص سره از ناسره برخوردار خواهند شد.
برگزاری مناظرههای تلویزیونی در آستانه انتخابات، تا حدود زیادی شبیه به روزهای اوج برنامه نود در آغاز راه است. با این همه اما، هنوز این دست مناظرات یک تفاوت فاحش با نود دارد؛ آنجا که غیبت یک مجری جسور، دانا و مورد اعتماد بهشدت حس میشود، یکی شبیه عادل فردوسیپور که بدون واهمه مدعوین را بهطور مساوی و عادلانه به چالش بکشد و هر کجا حس کرد مطلبی بهشدت خلاف منطق و عقلانیت مطرح شده، از سر ناچاری بگویدکه: «سرم را به میز میکوبم!» با مجریهایی که همچنان تنها نقش زمانسنج و دستگاه نوبتشمار را بازی میکنند، مناظرات تلویزیونی هنوز چیز زیادی کم دارند!