سید محمد خاتمی:مردم باید باور بكنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند
یزدفردا :هفته گذشته رییس موسسه بین المللی گفت وگوی فرهنگها و تمدنها سفری یک روزه به آلمان داشت و در دانشگاه فرایبورگ با موضوع امتناع یا امکان گفت و گوی میان اسلام و غرب به سخنرانی پرداخت.وی در حاشیه این سفر مصاحبه ای با رسانه های گروهی آلمان داشت.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این مصاحبه در پاسخ به پرسش خبرنگاری در خصوص کاندیداتوری او ضمن تاکید مجدد بر اینکه برای بازگشت عملی به سیاست، اعلام تصمیم نهایی خود را در خصوص آمدن یا نیامدن را به آینده واگذار کرد.
رئیس دولت اصلاحات همچنین در پاسخ به پرسشی در خصوص شروط اعلام شده از سوی او گفت:« یكی از مشكلات جامعه ما این است كه همواره سعی داشته فرد یا افرادی بیایند و مشكلات را حل كنند. همه تلاشها و شعارهای من این است كه بگویم آنكه اصیل است و دارای اعتبار است و آنكه صاحب حق است خود مردم و ملت هستند.»
وی تصریح کرد:«مردم باید باور بكنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند نه اینکه در انتظار قهرمانی باشد كه آنها را نجات دهد اگر این حالت به صورت خودآگاه در ملت ما پیدا شود هیچ چیز نمیتواند آینده و سربلندی و پیشرفت این كشور را تهدید كند.»
سید محمد خاتمی ادامه داد:« آنچه كه برای من مهم بوده و هست این است كه انتخابات درست انجام شود و گزینههای مختلفی كه گرایشهای مختلف دارند حضور داشته باشند و مردم بتوانند با دست باز انتخاب كنند و انتخابات با آزادی انجام شود و تضمین اینكه رای مردم تعیینكننده است.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها همچنین در پاسخ به پرسشی در خصوص رابطه سیاست خارجی ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ضمن ابراز امیدواری بر تغییر سیاست خارجی در ایران و همچنین در کشورهای دیگر به ارتباطات موثر ایران با کشورهای اروپایی در دوران اصلاحات که بر پایه احترام متقابل بنا نهاده شده بود را یادآور شد.
وی همچنین گفت:«در آن زمان حتی با آمریكا نیز که از او لطمه های بزرگی خورده ایم گامهای مثبتی برداشته شد. در دوره من و آقای كلینتون هر دو طرف میخواستیم در مسیر رفع سوءتفاهم و نزدیكی بیشتر گام برداریم البته ما اصول و مواضعی داشتیم كه به هیچوجه حاضر نبودیم آنها را زیرپا بگذاریم.»
رئیس جمهور سابق کشورمان همچنین در پاسخ به این پرسش که دوست دارد چه کسی رئیس جمهور آینده آمریکا شود، اظهار داشت:«دوست دارم كسی رییسجمهور شود كه قدر ملت آمریكا را اهمیت نقشی كه آمریكا میتواند در سرنوشت بشر داشته باشد بداند. من خواستار دولتی هستم كه همانطور كه قانون اساسی آمریكا خواسته نه تنها نماینده آزادی ملت آمریكا بلكه دارای رسالت برای كمك به آزادی و پیشرفت همه دنیا باشد نه كشوری كه برای كشورهای صنعتی به عنوان برادر بزرگ و برای همه دنیا به عنوان سركوبگر ایجاد رعب وحشت و خسارت بكند.»
به گزارش روابط عمومی موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
** مدرن، مدرنیسم را در ایران چگونه میبینید؟ آیا مدرن یك نوع مقدمه بین مدرنیسم و تجدد است؟
امروز در محافل مختلف صحبت از بازگشت دین به عرصه است و عمق این پدیده را اینطور توجیه میكنند كه دنیای مدرن از جنبه معنوی حیات انسان غفلت كرده است و با وجود دستاوردهای بزرگی كه در عرصه اجتماعی، علمی، صنعتی و تكنیكی داشت از نظر معنوی، اجتماعی جوامع مدرن دچار مشكل شدند و جوامع به صورت طبیعی به سوی پر كردن این خلاء با بازگشت به دین و معنویت در حرکت هستند. اما یك نگرانی از بازگشت دین وجود دارد و آن نگرانی این است كه تجربهای كه انسان غربی در قرون وسطی از حاكمیت دین داشت باز هم تكرار شود به خصوص آزادی اندیشه، آزادی فكر و آزادی سیاسی كه حاصل دنیای مدرن بود و در قرون وسطی در محدودیت قرار داشت دوباره لطمه ببیند البته دینداران و متفكران دینی هم با دنیای جدید تعبیرها و تفسیرهای تازه از دین كردهاند و بنابراین ما احساس میكنیم یك نوع تفاهم و سازش میان جنبههای مثبت مدرنیته و نیز معنویتی كه خلاء آن مشكلاتی را ایجاد كرده دارد پدید میآید به خصوص دو، سه مساله سلب شده است كه مدرنیته متواضعتر از قرن های 18 و 19 شود ؛ یكی حملات شدیدی است كه پستمدرنها به مدرنیته وارد كردهاند و آنها را به تامل واداشتهاند كه درباره اصول خود تفكر بكند و از آن مطلقگرایی قرن 18 فاصله بگیرد.
دوم مشكلاتی كه در دنیای مدرن و خارج دنیا ایجاد شد ، مدرنیته را به تامل واداشت و متواضعتر كرد. ما شاهد دو گونه مشكل در عرصه اجتماعی و طبیعی هستیم كه حاصل دنیای مدرن است یكی استعمار است كه البته شما غربیها نمیتوانید تصور درستی از استعمار داشته باشید، ما كه تازیانه استعمار را خوردهایم میفهمیم استعمار چه مشكلاتی برایمان داشته است. دوم تخریب وسیع محیطزیست است بهطوری كه زندگی را برای همه مشكل كرده است سوم تسلط تكنیك بر زندگی انسان، زندگی را برای انسان تنگ كرده است.
بنا بود تكنیك ابزاری در دست انسان باشد ولی بسط و تعمیق آن در دنیای امروز سبب شده است كه انسان ابزاری در دست تكنیك باشد. شما آلمانیها میتوانید در افكار كسانی مثل هایدگر تصویر وحشتناكی كه از این مساله است ببینید بنابراین مدرنیته احساس میكند به یك نوع معنویتی نیاز دارد كه غیبت او سبب این مشكلات در جامعه شده است و من فكر میكنم اصیلترین و كارآمدترین معیارهای معنوی و اخلاقی در ادیان ابراهیمی و بهخصوص اسلام وجود دارد فكر میكنم در آینده شاهد دنیایی خواهیم بود كه از مزایای دنیای مدرن برخوردار است و نیز گرایش بیشتر معنوی و حتی دینی خواهد داشت.
وضع ما در دنیای اسلام و جهان سوم كمی متفاوت با شماست. من معتقدم كه اسلام گرچه احیانا از آن توسط حكومتهای مستبد و گرایشهای مرتجع سوءاستفاده شده اما در عمق جوامع اسلامی مردم همیشه اسلام را در كنار خود و در مقابل مستبدان و استعمارگرایان احساس كردهاند و حتی در دورانهای جدید ما تلاش بسیاری از متفكران بزرگ مذهبی را دیدهایم كه به تبیین معیارها و ارزشهای بشری دنیای مدرن مثل آزادی، پیشرفت، علم، عدالت، حقوق انسان از زبان اسلام پرداخته و اندیشههای جالبی عرضه داشتهاند و مردم اینطور به اسلام نگاه میكنند شما میبینید در ایران مردمیترین انقلابی كه در دوران جدید داریم براساس اسلام و با دعوت اسلام تحقق پیدا كرده است و همین انقلاب دینی بود كه استبداد وابسته به بیگانه را كه عرصه را بر زندگی مردم تنگ كرده بود از صحنه بیرون كرد.
دین اسلام در جنبه مثبت پیشنهاد جمهوری اسلامی را كرد دین اسلام بسیار متفاوت است با اسلامی كه در همسایگی ما بود و به صورت نادرستی بینش غلط خود را به نام اسلام تحمیل میكرد یعنی گونهای تفكرات بسته حقوق اساسی انسان را به رسمیت نمیشناخت و نسبت به زنان، مردان تصمیم روا می داشت .این دو اسلام با هم تفاوت دارند.
ما ممكن است در مقام عمل مشكلاتی داشته باشیم ولی این هیچ وقت به این معنا نیست كه مردم از دین رویگردان شدهاند اگر هم انتقادی هست، گاهی انتقاد این است كه چرا تفسیر غلط از دین میشود و چرا رفتارهای نادرست به دین نسبت داده میشود.
من معتقدم هنوز هم تفكر دین و مذهبی البته تفكر روشن بینانهای كه نسبت به اسلام است و در جریانهای حركتهای روشنفكری در 100 سال گذشته بروز داشته است هنوز قویترین عامل در جامعه ایرانی است.
شما از اسلام سیاسی نام بردید، اسلام سیاسی است یكی از تفاوتهای میان اسلام رسمیت همین است منتهی كدام سیاست؟! سیاستی كه به دموكراسی اعتقاد دارد ، برای زنان حقوق تامل است به آزادیهای اساسی احترام میگذارد. خواستار ثروتمند شدن جامعه است در عین حالی كه عدالت بر آن حاكم باشد و اینکه مبنای سیاست اخلاق باشد كه متاسفانه امروز در دنیا فقدان اخلاق در سیاست فاجعهبار بوده است ما این اسلام سیاسی را قبول داریم. ممكن است دیدگاههایی وجود داشته باشد كه با این معیارها سازگار نباشد ؛ معتقدم در متن انقلاب ما این اسلام بود و در عمق وجدان مردم ما هم همین اسلام است و معتقدم كسانی كه چنین اسلامی را قبول داشته باشند آیندهدار هستند. اگر كسانی خلاف این فكر میكنند در نهایت شكست خواهند كرد.
***آقای دكتر خاتمی آیا به زودی شاهد این خواهیم بود كه شما خودتان را برای انتخابات آینده كاندیدا كنید؟
فكر میكنم این مساله جزیی است و داخلی است و مربوط به داخل ایران میشود، اجازه بدهید جلسهمان را با این بحثها مشغول نكنیم؛ البته فقط این را بگویم از نظر شخص به هیچوجه علاقهمند نیستم بازگشت عمل به سیاست داشته باشم ولی اینكه چه خواهد شد آن را میگذاریم برای آینده تا ببینم چه تصمیمی خواهیم گرفت.
***اگرچه فرمودید مساله كاندیداتوری شما به ایران مربوط میشود در عین حال مساله جهانی هم هست چون ایران در سیاست بینالمللی نقش مهمی دارد و الان هم میخواهند بدانند خاتمی میآید یا نمیآید بنابراین اجازه دهید با توجه به اینکه جسارت هم جز طبیعت خبرنگاران است مجدد تكرار بكنم شما در جایی فرموده بودید بنا به دو شرط حاضرید در صحنه انتخابات شوید آیا اگر این شروط بهطور نسبی واقعیت پیدا كند حاضرید چنین وظیفه دینی - مذهبی و در چنین برهه خطرناكی و مشكل كه ایران با آن روبهرو است انجام دهید؟
من دو نكته را عرض میكنم. یكی اینكه یكی از مشكلات جامعه ما این است كه همواره سعی داشته فرد یا افرادی بیایند و مشكلات را حل كنند. همه تلاشها و شعارهای من این است كه بگویم آنكه اصیل است و دارای اعتبار است و آنكه صاحب حق است خود مردم و ملت هستند مردم باید باور بكنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند نه اینکه در انتظار قهرمانی باشد كه آنها را نجات دهد اگر این حالت به صورت خودآگاه در ملت ما پیدا شود هیچ چیز نمیتواند آینده و سربلندی و پیشرفت این كشور را تهدید كند .
دوم آنچه كه برای من مهم بوده و هست این است كه انتخابات درست انجام شود و گزینههای مختلفی كه گرایشهای مختلف دارند حضور داشته باشند و مردم بتوانند با دست باز انتخاب كنند و انتخابات با آزادی انجام شود و تضمین اینكه رای مردم تعیینكننده است؛ من همواره روی این مسایل تكیه داشتهام و هر كاری از دستم برآمده كردهام و الان هم معتقدم باید به انتخابات پرشور با حضور مردم و با قدرت انتخابگری متنوع مردم بیاندیشم . امیدوارم شاهد انتخابات پرشور با حضور مردم و برخوردار از معیارهای قابل قبولی كه برای ملت ما مفید است باشیم.
***جناب خاتمی چرا به فرایبورگ میآیید و به برلین نمیآیید؟ چه نقشی میتوانید انجام دهید این هماهنگی بین اصفهان و فرایبورگ تامین شود؟
البته من سفرهای قبلی هم به آلمان داشتهام از جمله سفر رسمی من به آلمان .مفصل در برلین هم بودیم باز هم بعد از ریاستجمهوری سفر دیگری داشتیم كه هم به برلین رفتیم و هم به هامبورگ .
دوستان ما در فرایبورگ از چند سال پیش لطف كردند و از من تقاضا داشتند سفری به اینجا داشته باشم، متاسفم كه چرا زودتر به فرایبورگ نیامدم.
اصفهان از برجستهترین شهرهای فرهنگی ماست، خوشحالم با تلاش آقای دكتر صلواتی مساله خواهرخواندگی فرایبورگ و اصفهان به تایید دو طرف رسید و فكر میكنم ارتباطات و روابط میان دو شهر و میان دانشگاهی و تبادل دانشجو ومحققان میان دانشگاههای اصفهان- فرایبورگ مسیر خوبی را طی كرده است.
در این چند سال دهها برنامه برنامه خوب فرهنگی متنوع چه در ایران از سوی فرایبورگ و چه در فرایبورگ از سوی ایران برگزار شد.
باز هم اگر كاری از دست من برای تقویت این روابط ساخته باشد كوتاهی نخواهم كرد.
***آیا تنها این وضع فرایبورگ، اصفهان هست؟ آیا مردم ایران به آن اهمیت میدهند؟
معتقدم خیلی بیشتر از این میشود میان ملت، فرهنگ، تمدنهای ما ایجاد رابطه مستمر و قویتر داشت . متاسفانه بعضی مسایل سیاسی مانع میشود آن طوری كه شایسته است در این زمینهها پیشرفت داشته باشیم. طبعا به میزانی كه روابط سیاسی نزدیكتر، بهتر و گستردهتر باشد زمینه برای این روابط فرهنگی و علمی و اجتماعی هم بیشتر فراهم میشود.
ارتباط میان فرایبورگ اصفهان به طور خاصی بیشتر جنبه سمبولیك دارد یعنی این دو شهر از شهرهای دیگر شاید بتوانند نماینده فرهنگ و تمدن هر طرف باشند. نظیر اینها بین شهرها و موسسات دیگر هم میتواند برقرار شود.
***به نظر شما چه چیز بعد از انتخابات آینده ریاستجمهوری اگر انتخابات دیگری دارد در سیاست خارجی چه نسبت به ایران و چه نسبت به جهان در چه زمینههایی باید تغییراتی دارد؟
امیدوارم شاهد تحولاتی در عرصه جهانی باشیم نه تنها ایران.
در دهه گذشته آنچه بر عالم و آدم حاكم بود بسیار نگرانكننده بود شما میدانند كه سیاست من سیاست تنشزدایی و اعتمادسازی بود ما نهتنها با همسایگان روابط بسیار خوبی برقرار كردیم سوءتفاهمات را رفع كردیم. در دنیا هم گامهای مهمی برداشتیم.
نمونهاش ارتباطاتی بود كه بنده با كشورهای اروپایی داشتم استقبالی كه آنها میكردند و احترام متقابلی كه به همدیگر داشتیم حتی با آمریكا نیز گامهای مثبتی برداشته شد. ما از آمریكا لطمههای بزرگی خوردهایم. آمریكا سیاست بسیار بدی در ظرف نیم قرن گذشته در قبال ما اعمال كرده است. كودتا، حاكمیت بر سرنوشت اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران، تبدیل ایران به ژاندارم خودش در منطقه، حمایت یكی از سیستمها در رژیمهای مستبد و فاسد و بعد از انقلاب هم تحریكها و رفتارهایی كه بسیار این سوءتفاهمها را بیشتر كرد. طبعا در ایران هم عكسالعملهایی بود كه لازمه انقلاب بود و طبعا بدبینیها را در آمریكا قوی كرد اما میتوانست این مسایل تداوم پیدا نكند. در دوره من و آقای كلینتون هر دو طرف میخواستیم در مسیر رفع سوءتفاهم و نزدیكی بیشتر گام برداریم البته ما اصول و مواضعی داشتیم كه به هیچوجه حاضر نبودیم آنها را زیرپا بگذاریم. تشنجزدایی به معنی دست برداشتن از اصول و منافع ملی نبود ولی فكر میكنم حتی در دورانهای كلینتون بدترین تحریمها بر ما تحمیل شد بعد از روی كار آمدن نومحافظهكاران كه وضع ما بسیار بدتر شد. اولین گامی كه برداشته شد ایران را به عنوان محور شرارت معرفی كردند. آن هم وقتی كه اگر تفاهم و سیاست ایران نبود آمریكا در افغانستان، مشكلات بسیار بزرگی روبهرو میشد.
بعد هم مسایل اشغال عراق، اشتباهات بزرگ دیگری كه پیش آمد. این سیاستها سبب شد افراطگرایی و خشونتگرایی نهتنها این بین نرود بلكه تقویت شود. 10 سال است دنیا در وضعیت بدی به سر میبرد شاید خود آمریكاییها كمتر از دیگران هزینه پرداخت نكرده باشند. در این مدت صدها میلیارد دلار از درآمدها و مالیات مردم آمریكا صرف بلندپروازیهای آمریكا شد؛ بدون اینكه با تروریسم و خشونت بتوانند مبارزه كند. صدها هزار نفر از عراق و افغانستان قربانی این سیاست غلط شدند. هزاران نفر از جوانان آمریكایی قربانی بلندپروازی توسعهطلبیهای آمریكا شدند و افراطگرایی در منطقه ما با این سیاستها تقویت شد.
امیدوارم كل این مسایل تغییر پیدا كند و با این هزینهای كه آمریكاییها پرداختهاند بتوانند در انتخابات آینده کاری كنند كه ما شاهد حكومت و وضعیت بهتری بر جوامع بشری باشیم. مطمئن باشید اگر انعطاف، انصاف و عدالت مبنای كار حكومتهای آمریكایی قرار بگیرد ما شاهد كاهش بحران، تضعیف افراطگرایی و خشونت و نیز برقراری روابط صلح آمیز میان ملتها خواهیم بود. امیدوارم همهجا خرد،انصاف و عدالت حاكم شود.
***شما هشت سال رییسجمهور بودید آیا تصورتان این است اگر دوباره این وضعیت را عهدهدار شوید بتوانید كارهایی كه در آن چند سال موفق به انجام آن نشدید انجام دهید؟ مشكلات آن موقع و قوانین كه عرض كردید برای اینكه دستتان باز شود برای انجام وظایف آیا با وضعیت فعلی شورای نگهبان و سایرمسائل آیا تصور میكنید دستتان بازتر خواهد شد؟
بگذارید مسایل داخل ایران در داخل ایران مورد بحث قرار بگیرد.من هم در ایران به تناسب صحبتهایم را كردهام و میكنم.امیدواریم همواره دركنار ملت و تلاشگر برای بیداری و ملت و دفاع از اصول و آرمانهای انقلابی و ملی باشم
***گفتید دین دو وجهه دارد، وجهه آزادیخواهی، و جهه استبدادگرایی؛ اصول آزادیخواهی در این نوع تفكر دین كه شما میخواهید چیست؟
اصلا معتقد نیستیم دین دو وجهه دارد. یكی استبدادگرایی و دیگر آزادیخواهی! البته دیكتاتورها، مستبدین، ضایعكنندگان حقوق انسانها از دین هم سوءاستفاده كردهاند و اینجا معتقدم خود دین هم مثل انسانی كه مورد ستم قرار گرفته مظلوم است مگر میشود دینی كه میگوید فقط باید پرستش زیبایی مطلق، عدالت مطلق، خیر مطلق، حكمت مطلق كنیم استبداد سیاسی و اجتماعی را مورد تایید قرار دهد؟
معتقدم حقیقت دین نه به آن صورتهایی كه در تاریخ پیاده شده اصلا فراخوان به آزادی و آزادگی انسان بوده است البته قدرتمندان و اقتدارگرایان از همه چیز سوءاستفاده كردهاند؛ از دین، هنر، علم و حتی از انسان، آزادی و حقوق آن سوءاستفاده كردهاند ما نه تنها باید تلاش كنیم انسان را از سلطه خودخواهان، اقتدارگرایان، افراطگرایان، خشونت طلبان نجات دهیم بلكه باید بكوشیم دین، انسان، حقوق بشر و آزادی را از اینكه مورد سوءاستفاده اینها قرار گیرد نجات دهیم.كسانی هستند كه این دیدگاه را قبول ندارند و ما مشغول مبارزهایم.
***دوست دارید چه كسی در آمریكا رییسجمهور شود؟
دوست دارم كسی رییسجمهور شود كه قدر ملت آمریكا را اهمیت نقشی كه آمریكا میتواند در سرنوشت بشر داشته باشد بداند. بخواهیم و نخواهیم آمریكا كشور بزرگی است و كشوری است كه بخش عمدهای از ملتش برای آزادی و دموكراسی تلاش كردهاند. ثروتمندترین و پیشرفتهترین كشور دنیاست اگر كسانی نماینده این ملت باشند كه بكوشند تا با این امكانات و عظمت در خدمت همه بشریت باشد و نه سركوبت بخشهایی از بشریت ما دنیای بهتر خواهیم داشت.
من خواستار دولتی هستم كه همانطور كه قانون اساسی آمریكا خواسته نه تنها نماینده آزادی ملت آمریكا بلكه دارای رسالت برای كمك به آزادی و پیشرفت همه دنیا باشد نه كشوری كه برای كشورهای صنعتی به عنوان برادر بزرگ و برای همه دنیا به عنوان سركوبگر ایجاد رعب وحشت و خسارت بكند.
امیدوارم ملت آمریكا در این انتخابات هم انتخاب درستی را انجام دهد.
***در چند ماه پیش میان روشنفكران اسلامی و همچنین روحانیون بحثی در گرفته بود كه آیا قرآن وحی خداوند است یا الهام خداوند. این بحث مسلم است كه نتایج سیاسی هم دارد كه اگر كلام خدایی است برای همیشه و همه عرصهها دارای اعتباری است كه در قرآن مقدس احكامش نوشته شده و به محمد (ص) الهام شد. یك حالت نسبی به خود میگیرد خیلیها راجع به این مساله موضع گرفتهاند. هیچ جا موضع جنابعالی را در این مورد نخواندم خیلی دلم میخواست بدانم بعد از این حرفها لغت كافر برای آقای سروش درست است ؟
اولا فكر نمیكنم كسی آقای سروش را تکفیر كرده باشد . دكتر سروش یكی از متفكران نامدار زمان ماست. دوم اینكه این بحث بحث تازهای نیست، در طول تاریخ اسلام دیدگاههای مختلف در این زمینه وجود داشته متفكران، فیلسفان بحثهایی دراین زمینه داشتهاند من معتقدم هم محتوای قرآن وحی است و هم آنچه هست كلام خداست آنچه گفته شد آن مشكلی كه شما گفتید طور دیگری قابل حل است اگر بگوییم وحی الهی به این معنا نیست تمام آنچه در قرآن آمده برای همه زمانها، مكانها و انسانها باید عینا اجرا شود چنین نیست. ما اجماع بین همه مسلمانان داریم که قرآن ناسخ و منسوخ دارد یعنی آیهای بوده است و در زمان خود پیغمبر از اعتبار اجرایی افتاده بعلاوه سیاسی از احكام و مسایلی كه هست برای حل مشكلاتی بوده كه در آن زمان و مكان وجود داشته . این به این معنا نیست اگر زمان و مكان عوض شد باز هم عینا همانها میتواند اجرا شود.
فكر میكنم مسالهای كه گفته شد زمان و مكان دو عنصر تعیینكننده در اجتهاد اسلامی هستند؛ اجتهاد اسلامی اگر وجود داشته باشد بسیاری از مسایلی كه متعلق به زمان ماست و احكام خاص خود را میطلبد كه متعلق به زمانهای گذشته بوده و زمانش عوض شده همه اینها قابل اجتهاد كرده اسلامی است.
اگر بگوییم قرآن آمده عقل انسان را تعطیل كند هم جفای به انسان كردهایم و هم جفای به اسلام و قرآن و پیامبران برای تقویت عقل انسان و به كار بستن عقل انسان آمدهاند و حتی خود قرآن را با عقل انسان باید فهمید.
یك دیدگاه داریم كه میگوید دین آمده است تا انسان را از عقل بینیاز كنم كه دیدگاه غلطی است ؛دیدگاه دیگر میگوید خدا رقیب انسان است مثل اینكه اگر انسان آزاد باشد جای خدا را تنگ میكند! نه، خدا آمده است تا انسان آزاد و خردمند زندگی كند و این دیدگاههاست كه باید عوض شود.
یزدفردا