به نام خدا.لقد شئت شيئافريا.
با تبريک ميلاد فاطمه زهرا,اسوه حلم وصبر وروشنگري با توسل به حضرتش در اين روز مبارک , پرسشي را در ميان ميگذارد.
١-امام با ان صلابت ونحوه اقدام ,انچنانکه در گزارشي که خود از صبحگاهان دستگيري قسم جلاله ياد کردند که ذره اي نترسيدم!!اري الله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنين.وپيوسته تکليفمداري کردند وهمو که بيش از چهل سال قبل از پيروزي انقلاب عظيم اسلامي به رهبري ومرجعيتش,در خطاب به يزديها نوشت که ان تقومو لله مثني وفردي,چگونه ميشود که,فردي با چنان توصيفي که در نوشته مذکور شده به چنان مناصبي که که در سه سطر اخر پاراگراف دوم گمارده باشند ويا تاييد کرده باشند ومردم را در انتخاب راهنمايي نکرده باشند.وخداي نکرده از او حساب برده باشند؟وچرا رهبري معظم ويرا بر راس مجمع تشخيص مصلحت نظام تاييد نمايند تا در تعيين سياستهاي کلي نظام بهترين مشاوره ها را از ايشان بگيرند؟يعني که مصلحت نظام را اينگونه به نا اهلي بسپارند که از او ميترسيدند؟
٢-در مورد ساير مطالب وبهتنان ها وافتراها که بايستي به تاريخ دانان ارجاع داد.ولي در حد فرصت واطلاع نکته هايي را ياد اور ميشود.چه اشکالي دارد که کسي از روستايي حرکت کند وبا توجه به امکانات زمان راه قم ,مرکز دانش اسلامي ,پيش گيرد در اموخته هاي اسلامي قوميت ونژاد و....اصل نيست وموجب برتري يا ننگ نيست که ان اکرمکم عندالله اتقيکم!
ايشان در قم از پايه گذاران فصلنامه /مکتب تشيع /است که بعداز گذشت پنجاه سال هنوز که به ان مراجعه شود ,پاسداري ومرزباني از فرهنگ تشيع را در برابر تاخت وتاز ماديگرايي بخوبي نشان ميدهد وبا شبکه توزيع که در ان زمان ,ابتکار شده بود در روشن بيني مجموعه روحانيت بسيار تاثير گذاري کرد.يا پايه گذاري مجله مکتب اسلام که در حفظ دين جوانان بسيار مؤثر واقع شد وبا زبان امروزي معارف اموزي نمود.يا کسيکه کتاب اکرم زعيتر را ترجمه کرد وکارنامه سياه يا سرگذشت فلسطين را درذهن بسياري ازروحانيتي که دور از اوضاع زمانه بود زنده کرد وتوجه داد.وهمو بود که کتاب اميرکير يا قهرمان مبارزه با استعمار را در ايجاد بينشي در جامعه همسلکان خود نگاشت که حکايت دارد از اينکه در چه راهي وهدفي عزم کار وتلاش وجهاد مال وجان داشته است .وبسياري کارها ومحاهدت هاي ديگر .که همه در جهت تبيين ارزشهاي اسلامي بوده واينکه در جامعه به اجرا در ايد ومردم ايران به سعادت وسرافرازي دنيا واخرت برسند.!
با همه اينها ما طبق موازين قراني اشخاص را تقديس نميکنيم بلکه تقديس فقط مربوط به ارزشهاست.
حال که به اينجا رسيد اين ياداوري هم که تذکري اخلاقي است با توکل به قادر متعال بنويسم.که :وتوکل علي الحي الذي لا يموت وسبح بحمده وکفي به بذنوب عباده خبيرا گروه مؤمن وکسانيکه ميخواهند در خط رسالت گام بردارند ,که خط امام ورهبري هم هست,نبايد سرگرم شمارش جنبه هاي منفي وگناهان ديگران بشوند!وتازه چه خبر داريد که بين او وخدايش چه رفته؟ اينهمه مردم که از ايشان عمل صالح ديدند ودر همين دوران اخير با همه هجمه ها از نوع نوشته در پيدا وناپيدا ,بالاترين را تاييد کردند به چه گواهي ميدهد.واي بسا مشمول اين ايه باشند که ...من تاب وامن وعمل عملا صالحا فاولئک يبدل الله سياتهم حسنا وکان الله غفورا رحيما.
در پايان بايد گفت اندکي تامل کنيد واگر داوري وپيام عام مردم مسلمان را نمي يابيد وبر بافته هاي خود پاي بنديد,قضاوت را به خدا بسپاريد که :فنعم الحکم الله!
وراستي که کيف بکم واني تؤفکون؟