چند دقیقه از ساعت ۱۶ گذشته بود که همراه با دوستمان به استانداری رسیدیم. استانداری تعطیل . همه جا خلوت. چراغ ها خاموش و محیط سوت و کور. اتومبیل استانداری که برای رفت و آمد در اختیار استاندار بود، روبروی پله های ورودی پارک شده بود. چون دوستمان سالمند بود و کمر درد داشت، بجای پله با آسانسور یک طبقه را بالا رفتیم.فضای حوزه دفتر استاندار تغییر کرده و بازتر شده بود. یک میز در گوشه محوطه نسبتا دلباز و بزرگ، و دوستان که تنها پشت میز نشسته بود. روی صندلی انتظار ننشسته، بلند شدیم و به اتاق استاندار که کوچکتر از محوطه دفتر استاندار بود وارد شدیم.
میرمحمدی، با کت و شلوار و جلیقه همیشگی و منظم از پشت میز بلند شده به استقبال آمد و نشستیم و گفتگویی دوستانه آغاز شد.
بر روی میز، نه ظرف میوه بود و نه دیس شیرینی یزدی و برای اولین در یزد وارد اتاق مدیری شده و خارج شدیم و نه شیرینی تعارف کردند و نه شیرینی خوردیم، که جای تقدیر داشت.
دلیل آمدنمان ساده بود، اول اینکه زمان زیادی به انتخابات ریاست جمهوری نمانده بود و چه روحانی دوباره رییس جمهور شود و چه نشود، بعید است که استانداری میرمحمدی در بعد از انتخابات ادامه داشته باشد، و دوم اینکه می خواستیم اعلام کنیم حب و بغض و کینه ای نسبت به کسی و مدیری، نداشته و نداریم، و همانگونه هم که میرمحمدی می دانست و بارها در طول بحث بنوعی تکرار کرد، ما دوستی بودیم که بعنوان منتقد، موارد را برای اصلاح گوشزد کرده و با نقدهایمان گاه تلنگری به بعضی از مدیران می زدیم. حال گاه با زبانی تند و گاه با نیش و زهر و گاه خیلی تلخ!
نزدیک انتخابات بود و نمی شد گریزی به انتخابات و بخصوص انتخابات شورای شهر و تحرکات گروه های سیاسی نزد و از چگونگی انتخاب های مردم حرفی به میان نیاورد، و به وظیفه سنگین رسانه ها در روشنگری مردم که میرمحمدی به آن اشاره کرد، اشاره نکرد!
میرمحمدی پیشنهاد داد سایت ها و نشریات و رسانه های یزد یک جمع و کانونی تشکیل داده و متحد وارد میدان شده و افراد شایسته ای را برای شورای شهر معرفی کنند و به کنایه گفتیم مگر رسانه ها و خبرنگاران مطبوعات یزد را نمی شناسید و مگر در نشست های خبری آنها را ندیده اید !؟ و آنها دو سال است که دارند فقط انتخابات خانه مطبوعات را برگزار می کنند و هنوز موفق نشده اند!
میرمحمدی گفت معاونین را از دخالت در انتخابات شوراها و تشکیل تیم و باند برحذر کرده است و حال بعضی از معاونین اعتنایی به این خواست داشته باشند یا نه؟ در عمل و آینده مشخص خواهد شد.
خیلی از حرف های گفته شده همچنان ناگفته می ماند تا در یک گفتگو و مصاحبه رو در رو گفته و به آن پرداخته و رسانه ای شود، چرا که قراری بر رسانه ای شدن این گفتگو خودمانی و دوستانه نبوده!
شانزده اسفند ۹۵