آدمیت
هرکسی شایستهی فرّ و شکوه و جاه نیست |
این شکوه معنوی در زیر هر خرگاه نیست |
آدمیت را فروغ دین و دانش گفتهاند |
این فروغ جاودان درکاخ مهر و ماه نیست |
از برای کسب انسانیت و آزادگی |
حاجت بحث و جدل در صحن دانشگاه نیست |
ازبزرگان ادب ره جوی و همّت پیشه کن |
هرکسی زین راز و رمز زندگی آگاه نیست
|
زندگی گر بی حضور آدمیت بگذرد
|
حاصل این زندگی جز درد و رنج و آه نیست |
میتوان در هر لباسی رفت و دانشمند شد |
لیک روح آدمیت گاه هست و گاه نیست |
ای بسا دانش که ره در کوی گمراهی بَرَد |
در مسیر آدمیت «راه هست و چاه نیست»
|
کبر و خودخواهی و عصیان حاصل نامردمی است |
این صفات زشت را در آدمیت راه نیست |
ای خوشا آنان که دانشمند انسان پرورند
|
درمیان این چنین مردان کسی گمراه نیست |
می توان درسی به نام معرفت بنیاد کرد
|
دست ما در کسب علم معرفت کوتاه نیست |
از صلاح و معرفت ما کشوری خواهیم ساخت |
که امید مردمش بر کسب مال و جاه نیست |
این غزل را من برای هوشمندان گفتهام |
یار اگر آن را نخوانَد «جای هیچ اکراه نیست» |
احمد مدقق یزدی
یزدفردا به نقل از هفته نامه آیینه یزد