آقای گل فوتسال جهان میگوید که قصد بازگشت به تیم ملی را ندارد و فقط اگر مسئولان دوست داشته باشند رکورد او حفظ شود، حاضر است در بازیهای دوستانه برای تیم ملی بازی کند.
به گزارش یزد فردا ، وحید شمسایی در حاشیه برگزاری کلاسهای پیشرفته مربیگری فوتسال و حضور فوتسالیها در این کلاسها گفت: باعث افتخار است که همه بزرگان فوتسال دور هم جمع شدهاند. جای چند نفر هم در این کلاسها خالی است که قول دادهاند بیایند.
وی افزود: در کلاس مربیگری مهم نیست چه کسی باشید، مهم این است که هر روز چیزهای جدید یاد بگیرید. در این کلاس هم مدرسان بزرگی از نظر فنی، بدنسازی و... از ایران و برزیل حضور دارند و امیدوارم در این کلاسها یاد بگیریم.
بازیکن پیشین تیم ملی فوتسال کشورمان درباره اینکه چرا قدر او را در تیم ملی ندانستند و آیا قرار است او برای حفظ آقای گلیاش در جهان دوباره به تیم ملی برگردد، گفت: کسانی که باید قدر بدانند، میدانند. مردم قدرشناس هستند و ما برای مردم تلاش کردیم. این مسائل که میگویید، مهم نیست و مهم این است که فوتسال پیشرفت کند و مسئله دیگری اهمیت ندارد. من هم اگر میخواستم برگردم، همان زمان که ناظمالشریعه آمد و با من صحبت کرد، میتوانستم برگردم. تیم ملی به من نیازی ندارد و باید به بازیکنان جوان فرصت داد.
شمسایی در واکنش به این مسئله که خودش گفته بود دوست دارد به تیم ملی برگردد تا رکوردش را حفظ کند و فالکائوی برزیلی به رکورد او نرسد، خاطرنشان کرد: من اینچنین نگفتم و از صحبتهای من برداشت بدی شد. من گفتم مسئولان اگر دوست دارند این رکورد برای ایران بماند، مثل برزیل که با جزایر سلیمان بازی دوستانه میگذارد تا این بنده خدا (فالکائو) گل بزند، اینها هم بازی دوستانه با تیمهای ضعیف بگذارند تا من هم گل بزنم و این رکورد برای ایران بماند. اگر مسئولان کشورشان را دوست دارند، میتوانند این کار را انجام دهند.
وی تأکید کرد: تیم ملی که نیازی به من ندارد و گفتم من گلهایم را به بزرگانی چون اسپانیا، ایتالیا و... زدهام. قرار نیست من صحبت کنم تا به تیم ملی برگردم. اگر دوست دارند که این رکورد حفظ شود، من در بازیهای دوستانه در خدمت هستم. ما همیشه خدمتگذار بودیم و از الان به بعد هم دعاگو هستیم. قصد بازگشت به تیم ملی را هم ندارم.
آقای گل فوتسال جهان درباره اینکه فالکائو چند گل با رکورد او فاصله دارد، گفت: 9 گل فاصله داریم. با این حال بچههای تیم ملی ایران فالکائو را بالا انداختند یک دو سه گفتند و او خداحافظی کرد، اما چهار پنج شش دوباره برگشت.