زمان : 09 Mehr 1387 - 23:31
شناسه : 13056
بازدید : 11398
ویژگی های اخلاقی قوم یهود از منظر قرآن کریم (بخش پنجم) ویژگی های اخلاقی قوم یهود از منظر قرآن کریم (بخش پنجم)
بسمه تعالی
ویژگی های اخلاقی قوم یهود از منظر قرآن کریم (بخش پنجم)
 
احساس برتري‌ و خود بزرگ بینی
یزدفردا -حمید یزدانیان دانشجوی جامعه المصطفی(ص) العالمیه -hamid_yazdanian@yahoo.com :یکی از صفات رذیله متعلق به قوه غضبیه خودبزرگ بینی است بدین معنی که  آدمى خود را بزرگ شمارد به جهت كمالى كه در خودبيند، خواه آن كمال را داشته باشد يا نداشته باشد. و خود همچنان داند كه دارد.و خواه‏آن صفتى را كه دارد و به آن مى‏بالد فى الواقع هم كمال باشد يا نه.
احساس برتري در قوم يهود نسبت به ساير اقوام و جوامع، نكته‌اي است كه از گذشته بوده و هم اكنون نيز ادامه دارد. هر چند در اين باور برتري جويي بر ديگران، گاه مسيحيان نيز با آنها همراه بوده‌اند اما برتري خواهي يهود گاه مسيحيت را نيز به ستوه آورده است. قرآن مجيد در آيه شريفه 18 سوره مائده همين نكته را متذكر شده است.
 و قالتِ اليهودُ و النّصاري نحنُ ابنآءُ الله واحباؤه فَلِم يُعَذِّبُكُم بِذنوبكم بَل انتم بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمن يشاءُ و يُعَذِّبُ مَن يشاءُ و للهِ ملكُ السمواتِ و الارض و ما بينهما و اليه المصير: و يهوديان و ترسايان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را به (كيفر) گناهانتان عذاب مي‌كند؟ (نه) بلكه شما (هم) بشريد از جمله كساني كه آفريده است. هر كه را بخواهد، مي‌آمرزد و هر كه را بخواهد، عذاب مي‌كند و فرمانروايي آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آن دو مي‌باشد، از آن خداست و بازگشت (همه) به سوي اوست.» (سوره مائده، آيه 18).
 
براساس اين آيه شريفه، يهود عقيده داشتند آنقدر در درگاه خداي تعالي محبوب و مقرب هستند كه پسران در نظر پدران محبوب و مقربند. پس مي‌گفتند ما نسبت به خداي تعالي جنبه شاهزادگان را داريم كه در صفي جداي از صف رعيت قرار دارند و به امتياز قرب به درگاه سلطان ممتازند؛ امتيازي كه معامله و رفتاري غير آن رفتاري كه با رعيت مي‌شود را اقتضا مي‌كند، گويي شاهزادگان نسبت به قوانين و احكام جاري بين مردم، افرادي استثنايي هستند. هرگاه فردي دچار انحراف شود، متناسب با آن جرم و انحراف مجازات مي‌شود؛ الا  شاهزادگان. هر فردي در جامعه وظيفه انجام كارهاي متعددي را دارد، الا شاهزادگان كه به سبب ارتباطي كه با تخت سلطنت دارند، نمي‌شود به آنها توهين كرد و ايشان را مانند ساير افراد جامعه مجازات نمود. يهود با اين جمله «نحن ابناء الله» قصد دارند بگويند از آنجا كه پسران خدا يعني احباء و دوستان خدا هستيم، هر كاري بكنيم، كرده‌ايم و هرگز گرفتار عقوب نخواهيم شد و سرانجامِ ما، جز برخورداري از نعمت و كرامت الهي نيست زيرا اگر مجازات شويم، با امتياز و محبوبيتي كه نزد خداوند داريم، منافات دارد.[1]
اعتقاد يهود به اين كه نسبت به عذاب و مجازات الهي در امان مي‌باشند، در آيه شريفه 80 سوره بقره نيز به صورت صريح و روشن بيان شده است.
و قالوا لن تَمَسَّنا النّارُ الاّ ايّاماً معدودةً قُل اَتَّخَذْتُم عنداللهِ عهداً فَلَن يُخَلِّفَ اللهُ عَهْدَهُ اَمْ تقولونَ علي اللهِ ما لا تَعلمونَ: و گفتند: «جز روزهايي چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد.» بگو: «مگر پيماني از خدا گرفته‌ايد؟ ـ كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد ـ يا آنچه را نمي‌دانيد، به دروغ به خدا نسبت مي‌دهيد؟» (سوره بقره، آيه 80).
 
براساس اين آيه شريفه، «اعتقاد به اين كه ملت يهود تافته‌اي جدا بافته هستند و گنهكاران آنها چند روزي بيشتر كيفر و مجازات نمي‌بينند و سپس بهشت الهي براي ابد قرارگاه آنان است، به هيچ وجه با موازين صحيح سازش ندارد. از عقل به دور است كه از ميان انسان‌ها گروهي بدون دليل، هر اندازه هم كه معصيت كنند، پيش از چند روزي مجازات نبينند اما ساير انسان‌ها هر يك به اندازه گناه خود كيفر ببينند و عده‌اي نيز براي ابد در جهنم بمانند. مگر يهود چه كرده‌اند كه مي‌بايست به نفع آنها چنين تبصره‌اي به قانون كلي مجازات اضافه شود؟
خداوند به پيامبرش اعلام مي‌كند از اين جمعيت بپرس، براي اين عقيده چه مدركي دارند؟ آيا از خداوند در اين مورد پيماني گرفته‌اند و آن سند را به امضاي پيامبران رسانده‌اند يا آن را به خدا بسته‌اند و ندانسته و بيجا چنين اعتقادي پيدا كرده‌اند و به زبان نيز مي‌آورند. آري مي‌بايست از آنان پرسيد آيا در اين مورد پيماني گرفته‌ايد؟ و چون خداوند به پيمان‌هاي خويش وفا مي‌كند، بايد مطمئن باشيد يا اين گفتار را بدون دليل و ندانسته به خدا نسبت مي‌دهيد؟»[2]
قطعاً دست يهود از داشتن چنين سندي خالي است زيرا براساس آيه شريفه 18 سوره مائده، قوم يهود نيز مخلوقات خداوند هستند كه بارها به سبب گناهان خويش مجازات شده‌اند.
و قالت اليهود و النصـري نحن ابنـوا الله و احبـوه قل فلم يعذبكم بذنوبكم بل انتم بشر ممن خلق يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء و لله ملك السمـو‌ت و الارض و ما بينهما و اليه المصير: و يهودان و ترسايان گفتند: " ما پسران خدا و دوستان او هستيم. " بگو: " پس چرا شما را به [كيفر] گناهانتان عذاب مي‌كند؟ [نه] بلكه شما [هم] بشريد از جمله كساني كه آفريده است. هر كه را بخواهد مي‌آمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مي‌كند، و فرمانروايي آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو مي‌باشد از آن خداست، و بازگشت [همه] به سوي اوست. "
و اتفاقاً اين نوع مجازات در قوم بني‌اسرائيل بسيار مشهودتر و نمايان‌تر از ساير اقوام و جوامع بوده است. پس هيچ‌گونه برتري نژادي در يهود باقي نمي‌ماند. البته جاي هيچ ترديدي نيست كه طبق آيه شريفه 70 سوره مائده، هر زمان پيامبري دستوري بر خلاف تمايلات و هوي و هوس‌هاي يهوديان مي‌آورد، آنها به شديدترين مبارزه عليه او دست مي‌زدند، جمعي را تكذيب مي‌كردند و جمعي را كه يا نمي‌توانستند تكذيب كنند و يا نمي‌توانستند از نفوذشان نيز جلوگيري كنند، به قتل مي‌رساندند.
لقد اخذنا ميثـق بني اسر‌ءيل و ارسلنا اليهم رسلا كلما جاءهم رسول بما لا تهوي انفسهم فريقا كذبوا و فريقا يقتلون: ما از فرزندان اسرا‏يل سخت پيمان گرفتيم، و به سويشان پيامبراني روانه كرديم. هر بار پيامبري چيزي بر خلاف دلخواهشان بر ايشان آورد، گروهي را تكذيب مي‌كردند و گروهي را مي‌كشتند.
به هر صورت راه و رسم آنها اين بود كه به جاي پيروي از رهبرانشان، اصرار داشتند آنها را تابع تمايلات و خواسته‌هاي خويش قرار دهند و در صورتي كه موفق نمي‌شدند، براي آنها حق حيات نيز قائل نبودند.[3]
براي ابطال اين عقيده باطل يهود، آيات شريفه 94 و 95 سوره بقره و 6 و 7 سوره جمعه استدلالي محكم و استوار مي‌آورند كه يهود و علماي آن را خلع سلاح كرده، هم اكنون نيز به قوت خود پابرجاست.
قل اِن كانَت لكُمُ الّدارُ الاخِرةُ عنداللهِ خالصةً مِن دونِ الناسِ فَتَمَنّوا الموتَ اِن كنتم صادقين * وَ لن يَتَمنّوه ابداً بما قَدَّمَت ايديهم و اللهُ عليمٌ بالظالمين: بگو: «اگر در نزد خدا سراي باز پسين يكسر به شما اختصاص دارد و نه ديگر مردم، پس اگر راست مي‌گوييد، آرزوي مرگ كنيد.» * ولي به سبب كارهايي كه از پيش كرده‌اند، هرگز آن را آرزو نخواهد كرد و خدا به (حال) ستمگران داناست. (سوره بقره، آيات 94 و 95).
و لا يَتَمنّونَهُ ابداً بِما قَدَّمَت ايديهم و اللهُ عليمٌ بالظّالمين * قُل اِنّ الموتَ الّذي تفرّون مِنهُ فَانِّهُ مُلاقيكُم ثّمَّ تُرَدّونَ الي عالِمِ الغيبِ و الشَّهادةِ فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتم تَعملون: و(لي) هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست خويش كرده‌اند، آرزو نخواهند كرد و خدا به حال ستمگران داناست  *بگو: «آن مرگي كه از آن مي‌گريزيد، قطعاً به سراغ شما مي‌آيد، آنگاه به سوي داناي نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه (در روي زمين) مي‌كرديد، آگاهتان خواهد كرد.» (سوره جمعه، آيات 7 و 8).
 
در اين آيات شريفه، از رسول خدا (ص) مي‌خواهد كه به يهود بگويد اگر بهشت به آنها اختصاص دارد و ساير مردم از آن بهره‌اي ندارند و اگر تصور مي‌كنيد شما اولياء خدا هستيد و ديگران از آن بهره‌اي ندارند و همان گونه كه ادعا كرديد «لن يدخل الجنّةُ الاّ مَن كان هوداً او نصاري» و نيز ادعا كرديد «نحن ابناءُ الله و اِحبّائهُ» و  اين كه مي‌گوييد خدا ما را كيفر نخواهدكرد، اگر واقعاً در اين ادعاهاي خويش صادق و راستگو هستيد، آرزوي مرگ كنيد تا زودتر به خواست خويش نائل گرديد زيرا كسي كه اعتقاد دارد دوست خدا و اهل بهشت است و نعمت‌هاي فراواني براي او مهيا گرديده و در آن اعتقاد راسخ و استوار است، قطعاً مرگ براي او بهتر از زندگي دنيوي است كه همراه با انواع مشكلات، ناراحتي‌ها، غم و غصه و … مي‌باشد زيرا مرگ باعث مي‌شود از اين همه ناراحتي و مشكلات خلاص شود و در نعمت و آرامش قرار گيرد.[4]
كسي كه چنين اعتقاد راسخي داشته باشد، بي ترديد زندگي گوارا و خالص را اختيار خواهد كرد و بر فرض كه بدون اختيار گرفتار زندگي پست دنيا گردد، پيوسته در آرزوي رسيدن به آن زندگي گوارا به سر خواهد برد، حتي يك لحظه نيز از حسرت بر آن زندگي غافل نخواهد شد و همواره براي رسيدن به آن تلاش خواهد كرد. اين امري فطري است و كساني نيز هستند كه اينگونه  عمل مي‌كنند، اما آيا يهود نيز همين كار را مي‌كند؟ آيا يهودي كه سعادت اخروي و بهشت را خاص خود مي‌داند و خود را از اولياء و دوستان خدا قلمداد مي‌كند ـ كه از عذاب الهي ايمن مي‌باشد ـ در اين گفته خويش صادق است يا دروغ مي‌گويد؟ براي يافتن پاسخ آنها را امتحان مي‌كنيم. اگر در گفته خويش صادقند، بايد به زبان سر و با تمام وجود همواره آرزوي رسيدن به آن را داشته باشند.[5] اما قرآن مجيد مي‌فرمايد «و لايَتَمّنَونَهُ ابداً» يا «لن يَتَمنَّونَهُ ابداً» چرا چنين آرزويي نمي‌كنند؟ در پاسخ قرآن مي‌فرمايد: «بما قدَّمت ايديهم» زيرا خود آنها بهتر مي‌دانند كه چه كرده‌اند و چه كاره‌اند! هم اكنون كه يهود همان ادعاها را تكرار مي‌كند، اين استدلال نوراني ساري و جاري است و انسان‌هاي منصف و بي‌طرف با اين استدلال درمي‌يابند كه هر كسي در ما في‌الضمير خويش چه پنهان دارد.
البته بايد اين نكته را نيز متذكر شويم كه هم اكنون يهوديان به آيه 47 سوره بقره استناد مي‌كنند و مي‌گويند قرآن نيز معتقد است يهود بر همه عالميان برتري داده شده است.
يـبني اسر‌ءيل اذكروا نعمتي التي انعمت عليكم و اني فضلتكم علي العـلمين: اي فرزندان اسرا‏ئيل، از نعمتهايم كه بر شما ارزاني داشتم، و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برتري دادم، ياد كنيد.
 
طبق نظر تمام صاحب‌نظران، اين آيه شريفه برتري يهود بر مردم زمان خود در دوره حضرت موسي را متذكر مي‌شود زيرا طبق نص صريح اين آيه شريفه كه مي‌فرمايد: «كنتم خير امةٍ اُخرِجَت للنّاسِ» امت پيامبر خاتم بهترين امت‌ها در دوره پيامبر اسلام و پس از آن مي‌باشند.[6]
 
 


[1] . ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 407.
[2] . تفسير نمونه، ج 1، ص 222.
[3] . تفسير نمونه، ج 5، ص 29.
[4] . ترجمه مجمع‌البيان، ج 1، ص 267.
[5] . ترجمه تفسيرالميزان، ج 1، ص 342.
 
[6] . ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 1، ص 163 و تفسير نمونه، ج 1، ص 158.